خرید تور تابستان ایران بوم گردی

روایت محمد توسلی از جدایی شیبانی از نهضت آزادی

محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی در هم میهن نوشت:

شناخت زندگی و مطالعه فرایندی که برای مرحوم عباس شیبانی رخ داده بود، امروز برای همه به‌خصوص نسل جوان مسئله مهمی است؛ برای اینکه ارزیابی درستی از اتفاقات تاریخی داشته باشد.
من ورودی 1336 دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم. آقای دکتر شیبانی ورودی سال 1330 دانشگاه تهران بودند. در واقع در دوران ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28مرداد که دولت ملی مصدق و فعالیت جبهه ملی متوقف و نهضت مقاومت ملی تشکیل می‌شود، شیبانی در آن دوران به‌شدت فعال بود و در فعالیت‌ها به‌عنوان عضو انجمن اسلامی دانشجویان بارها بازداشت شده بود. ایشان ساختمان کتابخانه‌ و مقبره خانوادگی خودشان واقع در خیابان امیریه، کارگر جنوبی فعلی را در اختیار انجمن اسلامی دانشجویان گذاشته بود و جلسات سخنرانی انجمن در آنجا برگزار می‌شد، چون در آن زمان برگزاری آن جلسات در دانشگاه امکان‌پذیر نبود. چهره‌هایی مانند مطهری، ابراهیم یزدی، کاظم سامی و دیگران در این جلسات سخنرانی می‌کردند و فضای آموزشی برای اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایجاد شده بود. شیبانی در طول این سال‌ها به دفعات بازداشت می‌شد، اما بعد از دوران بازداشت به دانشگاه برمی‌گشت و دوباره تحصیل خود را، با توجه به فضای مستقل مدیریت دانشگاه، ادامه می‌داد و این نکته بسیار مهمی است.
مرحوم شیبانی در جلسات تفسیر قرآن آقای طالقانی در مسجد هدایت و سخنرانی‌های مهندس بازرگان در جلسات انجمن اسلامی دنشجویان و انجمن اسلامی مهندسین شرکت می‌کرد. درسال‌های 39 و 40 در مدیریت برنامه‌های سازمان‌های دانشجویی دانشگاه و فعالیت جبهه ملی دوم فعال بود. در یکی از رخدادهای آن دوران به یاد می‌آورم که بهمن سال 40، درپی تحصن اعتراضی شبانه در دانشکده ادبیات، روز بعد، راهپیمایی‌ای به طرف میدان بهارستان و مجلس داشتیم که آقای شیبانی و آقای بنی‌صدر مدیریت برنامه را برعهده داشتند. بعد از تقاطع خیابان حافظ پلیس مسیر را بست و گفت نماینده شما کیست؟ آقای بنی‌صدر و آقای شیبانی که جلوی جمعیت بودند با آنها صحبت کردند و با لحن تهدیدآمیزی فرمانده پلیس گفت متفرق بشوید، دقیقا به‌خاطر ندارم اما یکی از این دو نفر سیلی محکمی به فرمانده زد و در پی حمله پلیس با باتوم دانشجویان خیلی محکم جلوی نیروهای پلیس ایستادند.
نهضت آزادی ایران در اردیبهشت 40 تشکیل می‌شود، ایشان از بدو تاسیس از اعضای فعال نهضت بودند. بهمن سال 41 در آستانه انقلاب شاه و ملت و رفراندوم شش ماده‌ای شاه، نهضت آزادی بیانیه‌ای داد و هدف شاه را از این برنامه توضیح داد و بعد از این بیانیه، بلافاصله سران و سپس افراد فعال نهضت بازداشت شدند. عباس شیبانی نیز یکی از بازداشت‌شدگان بود. مرور جریان دادگاه آنان در دادگاه نظامی و برنامه دوران زندان آنان تا سال 46 بسیار آموزنده است. برای افرادی مثل شیبانی، جعفری و بسته‌نگار و جوانانی که آن دوره را در زندان قصر با برنامه‌های منظم آموزشی روزانه با حضور اشخاصی چون بازرگان، سحابی و طالقانی طی می‌کردند بسیار قابل توجه است. زیرا در این دوره شخصیت سیاسی و اعتقادی این افراد شکل می‌گیرد. شیبانی هم در آنجا آثار مکتوبی دارد که قابل توجه است.
اما در سال‌های بعد اتفاق مهمی افتاد؛ در دهه 50 که جنبش‌های مسلحانه شکل می‌گرفت و تا 54 فعالان سیاسی در کنار هم در زندان بودند. بعد از سال 54 که تغییر مواضع در سازمان مجاهدین به‌وجود آمد، افرادی مثل طالقانی، منتظری، هاشمی، انواری و در مقابل افرادی مثل مسعود رجوی و گروه‌های چپ، ناگهان در مقابل هم قرار گرفتند. پیش از آن اینها با هم تعامل و همکاری داشتند. این تغییر مواضع ایدئولوژیک در سازمان موجب شد بین روحانیون و گروه‌های مسلمان عموما سنتی با این گروه‌های چپ به یک شکاف بزرگ منجر شود. این تغییر ایدئولوژی در بیرون از زندان هم آثار منفی داشت و در زندان هم اتفاقاتی افتاد مثل جدا شدن سفره‌ها و فتوای نجس خواندن مخالفان و اتفاقات دیگری که پیش از این گفته شده است. در آن زمان افرادی مثل آقایان هاشمی‌رفسنجانی و نیروهای مسلمان سنتی کمک‌های مالی و لجستیکی به سازمان مجاهدین انجام می‌دادند و این اتفاق یک شوکی به این افراد و به جریان اسلام سنتی و روحانیونی که آنجا بودند، وارد کرد. البته ساواک هم نقش موثری در عمیق شدن این فاصله داشت. این شکاف داخل زندان یکی از عوامل مهم چالش‌های پس از انقلاب از جمله رخداد خرداد 60 است که قبلا درباره آن توضیح داده شده است.
دکتر شیبانی در این فضا، به این جمع‌بندی می‌رسد که اگر این تغییر ایدئولوژی در مجاهدین خلق اتفاق افتاده، به این دلیل است که مرجع مذهبی در این ساختار نبود که افراد را هدایت کند و در نهضت هم این نقیصه وجود دارد و باید سازمانی با مدیریت روحانیون تشکیل شود که چنین انحرافی به وجود نیاید و از آن زمان نسبت به نهضت فاصله می‌گیرد و بعد از انقلاب که حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، به این حزب که روحانیت در جایگاه هیئت داوری آن نشسته بودند پیوست که در واقع نقش آن نظارت بر تصمیمات شورای مرکزی حزب بود.
مرحوم شیبانی بعد از انقلاب در شورای انقلاب منشی بود. در دولت‌ها سمت‌های مختلف داشت، به مجلس و شورای شهرتهران رفت و نقش موثری در شورای دوم که زمینه‌ساز آبادگران و ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد بود ایفا کرد و بعد از آن به‌عنوان یک فعال سیاسی، بیشتر نقش نمادین داشت. در سال‌های اخیر، ایشان بیمار شدند و بیش از 10سال بود که مشکلات جسمی داشتند و بعد از 90سالگی به رحمت خدا رفتند. تجربه زندگی دکتر شیبانی بسیار آموزنده است که از ابتدا تا انتهای آن می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد و نقاط افتراق آن می‌تواند برای کنشگران سیاسی امروز، بسیار آموزنده باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا