خرید تور تابستان ایران بوم گردی

پژمان با قمه زورگیران را تلکه می‌کرد + عکس

سرهنگ صادق ضرونی، سرکلانتر 11 تهران گفت: پژمان از سارقان سابقه‌دار محله نظام‌آباد است. پژمان 12 شاکی در بحث زورگیری، 4 شاکی در بحث قاپ‌زنی و 8 فقره سرقت محتویات خودرو دارد. بیشتر شاکی او افراد خلافکار و سابقه‌دار هستند.

انصاف نیوز: پژمان پسر 26 ساله‌ای که به جرم آدم‌ربایی و زورگیری توسط کلانتری 106 نامجو دستگیر شده بود، روبرویم می‌ایستد. پسری با پوستی سفید که اگر اینجا نبود و زخم‌های روی سر و صورت و دست‌هایش، شاید مانکن خوبی برای تبلیغات می‌شد. اما یک تتوی بزرگ و جای ضربه‌های چاقو، صورت و دست‌هایش را بلعیده‌اند. با آن که 26 سال بیشتر ندارد اما 4 فقره سابقه زورگیری در پرونده‌اش حک و حالا برای پنجمین بار دستگیر شده است آنهم به جرم زورگیری با قمه. او قصه زندگی خود را برای خبرنگار انصاف نیوز تعریف کرده و می‌گوید: «بچه نظام‌آبادم. 3 تا بچه‌ایم. دوتا داداش کوچک‌تر از خودم دارم. یکی 24 و  آن یکی 12 ساله است‌. برادرم کار می‌کند. چند وقتی است، می‌رود جوشکاری اسکلت. آن یکی هم درس می‌خواند. اما من تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخواندم. افتادم در این راه و حرف‌ها، درس را ادامه ندادم.»

وقتی از پدرش می‌پرسم، رد چشمانش به دور دست‌ گره می‌خورد و پوزخندی می‌زند. جملاتی که می‌خواهد روی آن تاکید کند را دوبار می‌گوید. آهی از ته دل می‌کشد و با غرور اما لحنی پر از غم ادامه می‌دهد: «از هم جدا شدند. پدرم خیلی وقت است که پیش ما نیست. خیلی وقت است. دو سه سال پیش هم ازدواج کرد و رفت سرزندگی خودش. اِاِاِی… بعضی وقت‌ها به ما سر می‌زند. فقط بعضی وقت‌ها. می‌داند که من خفت‌گیری می‌کنم اما هیچ وقت به حرفی نمی‌زند. ما با مادرمان زندگی می‌کنیم. مادرم زن شاغل و زرنگی است. پولش را در سهام گذاشته و مدام آنها را جا به جا می‌کند تا زندگی‌مان به هر طریقی بچرخد. مادر بدبختم پشت سر هم به من می‌گوید: نمی‌خواهی تمامش کنی؟ بسه! تا کی می‌خواهی اینطور زندگی کنی؟ همه چیز کنار، به خودت نگاه کن… پدر درآمده…»

پلاکارد روی گردنش می‌خوانم: «نوشته جرمت زورگیری و آدم‌ربایی با استفاده از قمه است!» می‌گوید: «حتما این کار را کردیم که نوشتند.»

می‌پرسم: «5 بار دستگیر شدی؟» جواب می‌دهد: «مال قبلاهاست. هر بار هم به جرم همین زورگیری و اینا دستگیر شدم.»

علتش را می‌پرسم و می‌گوید: «به خاطر فشار زندگی با قمه زورگیری می‌کنم. از دزدها می‌زنم… سارق‌ها. می‌گردم ببینم کی دزدی کرده و مال خوب را برده، می‌روم بالاسرشان.»

علاوه بر زورگیری او به جرم آدم‌ربایی هم متهم شده است. در مورد این جرمش توضیح می‌دهد: «یکی از این سارقان را با خودم از یک مکان تا مکان دیگری بردم تا اعتراف کند مالی که برده کجاست. به خاطر همین آدم‌ربایی هم به من خورد. این سارقان وقتی از اینجا به آنجا می‌روند خودشان اعتراف می‌کنند که مال کجاست.»

وقتی می‌پرسم: «عاشق شدی؟ به ازدواج هم فکر می‌کنی؟» می‌خندد. کلمات را محکم ادا می‌کند و دستش را رو به ماموران می‌گیرد و می‌گوید: «بذار ببینیم اینا دست از سرمان بر می‌دارند که بخواهیم ازدواج کنیم! انشالله این سری دیگر سری آخر است!»

از زخم سرش که می‌پرسم می‌گوید: «چاقو خوردم. دعوا کردم و چاقو خوردم.»

می‌پرسم: «زندان رفتن برایت عادی شده؟!» چشم‌هایش ریز می‌شود، دستش را جلوی آفتاب می‌گیرد. در جواب‌هایش گاهی فعل‌هایش را جمع می‌بندد. دقیقا آنجاهایی که می‌خواهد کار خوب خودش را برجسته کند. می‌گوید: «نه والا. زندان رفتن برایمان عادی نشده عقلمان سر جایش نیامده. اما اینبار آخر است. این دفعه قول دادم که دیگر این کارها را نکنم. به خودم قول دادم. تا حالا هر کاری کردم روی مواد بودم. تحت تاثیر شیشه بوده. جو و محیط زندگی‌مان طوری بوده که داخل شیشه افتادیم. این چند وقت که نکشیدیم ببینید چقدر عاقل و بالغ صحبت می‌کنیم. یک هفته است که دستگیر شدم و مواد نزدم. جوانیم بنیه‌اش را داریم که این مواد را کنار بگذاریم. یک کم دیگر بگذرد سرحال‌تر هم می‌شویم، چون تخریب مواد نداشتیم. انشالله می‌خوام از این به بعد کار کنم. حالا بذارید بیایم بیرون. اینبار قمه را تحویل دادم و گفتم تمام! تا حالا نگفته بودیم که این کار را ول می‌کنیم اما اینبار فرق می‌کند. این دفعه قول دادیم. بیایم بیرون می‌روم سرکار.»

می‌پرسم: «می‌خواهی سر چه کاری بروی؟ حرفه‌ای بلدی؟» می‌گوید: «هنوز به اینجا نرسیدم که می‌خواهم سر چه کاری بروم. دارم با خودم دو دو تا می‌کنم ببینم چطور می‌شود چهارتا؟ چطور این را بگذارم کنار؟ آخه خاکش‌ گیراست. خاک حرف‌هایی مثل شرارت، سرقت یا هر چیزی که اسمش را می‌گذارید. اما می‌خواهم اینبار دو دو تا را چهارتا کنم.»

شکایت خلافکاران از پژمان

سرهنگ صادق ضرونی، سرکلانتر 11 تهران نیز درباره پرونده پژمان به خبرنگار انصاف نیوز گفت: این متهم از سارقان سابقه‌دار محله نظام‌آباد است. پژمان 12 شاکی در بحث زورگیری، 4 شاکی در بحث قاپ‌زنی و 8 فقره سرقت محتویات خودرو دارد. بیشتر شاکی او افراد خلافکار و سابقه‌دار هستند. در بررسی‌های پلیس هم گفت: «اینها سرقت می‌کنند من هم از اینها سرقت می‌کنم!»

او افزود: پژمان سابقه درگیری، نزاع و شرارت هم دارد و 100 بخیه روی شکم و سر او خورده است. متاسفانه او 6 مرحله به زندان رفته و علیرغم سن کم، سابقه 4 سال متوالی زندان را در پرونده‌اش دارد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا