خرید تور تابستان ایران بوم گردی

یک ایران تحت تاثیر اشک های یک مادر در مقابل گشت ارشاد

برترین‌ها نوشت: روز گذشته، عجیب‌ترین ویدئوی این‌روزها وایرال شد. حتی عجیب‌تر از نزاعی که در اتوبوس رخ داد. ضجه‌های مادری که خود را سپر بلای دخترش کرده و پای راننده‌ ون گشت ارشاد که از روی گاز برداشته می‌شود. همه این‌ها، همه و همه روحمان را خورده و باقی‌مانده‌ای ندارد. تمام شدیم و زین پس قصد داریم از روی سکوها این ابتذال را به تماشا بنشینیم.

درپی انتشار ویدیویی از حضور یک مادر در کنار ون یکی از گشت‌های پلیس، مرکز اطلاع‌رسانی پلیس پایتخت توضیحاتی را ارائه کرد.

در اطلاعیه‌ای که پلیس پایتخت اعلام کرده، آمده است:

دامون قنبر زاده، نویسنده و منتقد سینما در این باره نوشت: به دلیل حضور همیشگی نیروی انتظامی در جامعه، از این ارگان خاطره‌ها و صحنه‌های زیادی به یاد داریم. اما من به عنوان افسر وظیفه که در کلانتری مرکزی یک شهر کوچک خدمت می‌کردم، نیروی انتظامی را از درون هم لمس کر‌ده‌ام. تصاویر تلخی که از نیروی انتظامی در ذهن همه‌ی ما جا گرفته، کارم را به عنوان یک ستوان‌دوم وظیفه دشوار می‌کرد، اما در کنار برخی، انسان‌های شریفی هم وجود داشتند که هنوز هم به یادشان هستم.

فیلمی که دیروز در شبکه‌های مجازی وایرال شد و مادرانی را نشان می‌داد که برای متوقف کردن ون نیروی انتظامی و نجات دختران‌شان از درون ون ضجه می‌زدند، آن‌قدر روان آدم را بهم‌ می‌ریخت که سعی کردم تنها به یک فریم از این صحنه‌ی دلخراش اکتفا کنم. داشتم فکر می‌کردم آن‌هایی که داخل آن ون نشسته‌اند به چه فکر می‌کنند؟

یک ایران تحت تاثیر اشک‌های یک «مادر»

به یاد آن مأمورانی شریفی می‌افتم که در دوران سربازی‌ام تنها به فکر انتظام و نظم (آن‌چنان که از اسم این ارگان برمی‌آید) بودند.

شک ندارم حالا آن مأموران شریف و دوست‌داشتنی نیروی انتظامی، اگر بازنشسته نشده باشند، حالا با تماشای این ویدیو حال بسیار بدی دارند. همچون همه‌ی ما. همه‌ی مایی که تقریباً تمام عمرمان تصویر ترسناکی از نیروی انتظامی در ذهن کاشته‌ایم.

رسول اسدزاده، روزنامهنگار متن تلخی را در وصف این مادرانه‌ غمگین می‌نویسد: محمود درویش شاعر مشهور فلسطینی شعری دارد که یکی از ابیات آن چنین است :

به زن سخت نگیرید

مگر به هنگامِ در آغوش کشیدنش

بیدار شده‌ام و به سیاقِ این دوران، کورمال و خمیازه کشان، دستم به دنبال گوشی موبایل می‌گردد. لیوان آب کنار تخت، خالی است. اخبار و تصاویر تلخِ میهن را سر می‌کِشم…

لیوان اول: در سعادت آبادِ تهران وَنِ نیروی انتظامی، مادر را به گوشه‌ای هُل می‌دهد، تا ضجه‌های او روی آسفالتِ تفتیده تهران روی زمین بمانَد که دردانه‌اش برخی چیزها را یاد بگیرد.

یک ایران تحت تاثیر اشک‌های یک «مادر»

لیوان دوم : مزه زردآب به دهان ناشتا نخورده‌ام آمده، هدیه کیمیایی نوشته در یکی از شهرهای خراسان یک‌ معلم ۵۵ ساله به هجده دختر بچه هشت تا یازده ساله فیلم پورن نشان داده و به آنها تجاوز کرده…….

می‌خواهم همین حالا بالا بیاورم، ناشتا و خواب آلود هرچه دیده‌ام و خوانده‌ام را از منتهی الیه حافظه و شکم و هرجایی که رسوب حقایق حالِ آدم را بد می‌کند خالی کنم داخل کاسه توالت، هنوز دهانم مزه زردآب می‌دهد، مزه دهانِ پدری که فهمیده به دختر هشت ساله‌اش… پنجاه و پنج ساله نشان داده‌اند.

رضا صائمی، نویسنده حوزه فرهنگ و هنر هم با قلمی خسته نوشت: آنقدر از تعدد این تراژدی نوشته ام که به تکرار افتاده ام….اما هر روز جلوه های تاسف باری از تصاویر مکدر این رخداد می بینم که سکوتم را می شکند حتی به قیمت ملال تکرار!…این بار اما روی سخنم با با آتش به اختیاران فضای مجازی که اغلب از صفحات فیک و بی نام و نشان می آیند و خط و نشان می کشند…با خوارج مدرن که می خواهند با زبان قدرت و نصیحت، همه را هدایت کنند!…

یک ایران تحت تاثیر اشک‌های یک «مادر»

چشمان بی سوی خود را باز کنید و این قاب را ببینید، شاید … آیا اضطراب و استیصال مادری که دختر بیمارش را بازداشت کرده اند نمی بینید یا می بینید و… آیا هنوز باور نکردید شمایل این امر به معروف، خود عجیب‌ترین شکل منکر است؟!… باز هم برای این همه داغ  گواه می خواهید؟…به قول قیصر امین پور: اگر داغ دل بود، ما دیده ایم….اگر خون دل بود ما خورده ایم….اگر دل دلیل است آورده ایم….اگر داغ شرط است، ما برده ایم….گواهی بخواهید اینک گواه….همین زخم هایی که نشمرده‌ایم.

محمدرضا جلائی‌پور، فعال سیاسی در یادداشتی با عنوان «چرا اعتراض محجبه‌ها به گشت ارشاد اهمیت دارد؟» می‌نویسد:

در پی انتشار ویدیوی برخورد گشت ارشاد با مادری که برای رهایی دختر بیمارش ضجه می‌زد، در همین ساعات اول و در کمتر از یک روز بیش از بیست هزار زن محجبه ایرانی در استوری‌های اینستاگرامی با هشتگ‌  #محجبه_ومخالف_گشت_ارشادم و انتشار عکس و نامشان در چند رشته‌استوری افزودنی به اجبار  گشت ارشاد اعتراض کردند و تعدادشان رو به افزایش است.

این اعتراض جمعی زنان محجبه اهمیت دارد چون:

* نشانه این است که در جامعه ایران شاهد دوقطبیِ «باحجابِ حامیِ اجبار حجاب» و «بی‌حجابِ مخالفِ اجبار حجاب» نیستیم و حتی بخش بزرگ و روزافزونی از زنان مججبه هم مخالف گشت ارشادند.

* نشانه بلوغی مبارک در جامعه ایران است. اگر کسری چندهزارنفره از این تعداد زن محجبه که امروز در نوعی تجمع آنلاین در اعتراض به گشت ارشاد با نام و عکس‌شان شرکت کرده‌اند و مردانی که امروز به گشت ارشاد معترضند در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ شرکت می‌کردند، چه بسا از ابتدا این میزان از سختگیری تحمیل نمی‌شد.

* هیچ رسانه بزرگ و ارتش سایبری‌ای مبلغش نبود، یک ریال صرف تبلیغ آن نشد و کاملا خودجوش بود.

* گشت‌های ارشاد در تبلیغات بعضا به نام ترجیحِ نیروهای مذهبی توجیه می‌شده است. اتفاق مبارکی است که بخش روزافزونی از شهروندان مذهبی حسابشان را از حامیان این تبعیض‌ها جدا می‌کنند، تکثر سبک‌های زندگی را می‌پذیرند و با صدای بلند می‌گویند: به نام ما چیزی را تحمیل نکنید! مشابه کمپین‌‌های بالغانه‌ای که در اعتراض به انواع تبعیض و اجحاف در سایر کشورها ذیل هشتگِ  #NotInMyName (نه به نام من) رواج دارد. این‌که بخشی از جامعه به چیزی اعتراض کند که خودش قربانی‌اش نیست ولی به بخش دیگر جامعه می‌شود، نشانگر بلوغی اخلاقی و مدنی است.

* برای زنان محجبه که معمولا در شبکه خانوادگی و دوستیِ مذهبی‌تر و سنتی‌تری قرار دارند، این‌که با صدای بلند و بعضا بر خلاف پسند همسر/پدر و نزدیکانشان مخالفتشان را با گشت ارشاد اعلام کنند بعضا نوعی هزینه اجتماعی در شبکه خانواده و دوستان هم دارد و این‌که حاضر شده‌اند چنین کنند نشانه این‌است که عاملیتِ زنان مذهبی و حساسیت‌شان به رنج هم‌وطنانی که قربانی این تحمیل شده‌اند افزایش پیدا کرده.

* اکثر شهروندان ایران طبق همه نظرسنجی‌های معتبر شکلی از باور و هویت دینی و نوع و حدی از تشرع دارند و توقف برخوردهای گشت ارشادی بدون همراهی و حمایت طیف گسترده‌تری از شهروندان مذهبی دست‌یافتنی نیست.

کاربری به نام «ساجده» با انتشار تصویر کارزار مردمی «محجبه‌های مخالف گشت ارشاد» نوشته:

چقدر این کمپین زیباست. هزاران نفر، دارن پیام همدلی می‌دن و صدای زنان محجبه که بیشتر در فضاهای کوچک وجود داشته داره در کنار دیگر زنان شنیده می‌شه. این همدلی واقعا زیباست.

یک ایران تحت تاثیر اشک‌های یک «مادر»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. نکته ای که چند روزی است ذهن من را مشغول کرده ناراحتی و عصبانیت براندازان سلطنت طلب از این موضوع است. زیرا اینها همان افرادی اند که می گفتند و هنوز هم می گویند روحانی با رئیسی فرقی ندارد و سگ زرد برادر شغال است و … اما نمی گویند که اگر اینطور است پس چیزی فرق نکرده است. الان هم گشت ارشاد همان کاری را می کند که در دوره روحانی می‌کرد! اما خودشان هم ته دلشان می دانند این چنین نیست و گرنه اینگونه عصبانی نمی شدند. چون یادم نمی آید که در دوران روحانی در برابر رفتارهای گشت ارشاد چنین واکنشی از خود نشان بدهند.

    1. سلام
      من محجبه ام ومخالف گشت ارشاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

      حجاب واجب است
      گشت ارشاد امربه معروف ونهی ازمنکراست که واجب است.مگرمیشود بگویی پیو واجب اولی هستم اماپیروواجب دومی نیستم!!!!!!!
      واجب واجب است❤❤❤

      من محجبه ام❤وموافق گشت ارشادالهی❤

      امامخالف گشت ارشادتوهینی

      1
      1
  2. سلام

    من محجبه ام وبا گشت ارشادموافقم❤
    گشت ارشادی مبنتی برراه وروش درستِ❤مربه معروف❤ونهی ازمنکر❤

    همچنین از توهین و رفتاربدباان مادرمتاسف شدم

    من باگشت ارشاد توهینی مخالفم
    نه باهرگشت ارشادی❤

    همگی هوشیارباشیم

    1
    1
  3. سلام

    من محجبه ام❤ وبا گشت ارشادموافقم❤
    گشت ارشادی مبنتی برراه وروش درستِ❤
    امربه معروف❤ونهی ازمنکر❤

    همچنین از توهین و رفتاربدباان مادرمتاسف شدم

    من باگشت ارشاد توهینی مخالفم ،
    نه باهرگشت ارشادی❤

    همگی هوشیارباشیم

    1
    1
  4. سلام من محجبه ام ومخالف گشت ارشاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حجاب واجب است گشت ارشاد امربه معروف ونهی ازمنکراست که واجب است.مگرمیشود بگویی پیرو واجب اولی هستم اماپیروواجب دومی نیستم!!!!!!! واجب واجب است❤❤❤ من محجبه ام❤وموافق گشت ارشادالهی❤ امامخالف گشت ارشادتوهینی
    دیدگاهتان را

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا