خرید تور تابستان ایران بوم گردی

اینک آخرالزمان در سیستان

فرشید عابدی، روزنامه‌نگار اهل سیستان و بلوچستان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:

آخرالزمان کجاست؟ آخر الزمان برای مردم هر فرهنگ و جغرافیا، نسبت به دیگری تفاوت دارد. در فیلم اینک آخرالزمان اثر جاودانه فرانسیس فورد کاپولا، آخرالزمان در سرزمینی به نام ویتنام به تصویر کشیده می شود. در جنگل هایی به آتش کشیده شده، سربازانی دور از وطن و غرق در خشونت، در مکانی سرشار از معما و پیچیدگی که ذات انسان‌ها را به چالش می‌کشاند تا جایی که دچار یاس فلسفی شده و به جنگ با جبهه‌ی خود برمی‌خیزند و در تاریکی‌های ذهن خود، راه گم می‌کنند. 

مقایسه‌ی آخر الزمان در سیستان با آخرالزمان‌های سرزمین‌های دیگر کاملا متفاوت است. در جایی مانند ویتنام که موضوع فیلم اینک آخرالزمان است، آمریکا یک دشمن مشخص است و کمر به نابودی ویت‌کنگ‌ها بسته است. در سیستان شرایط متفاوت است علاوه بر وجود دشمن یا دشمنان خارجی، سوءمدیریت‌های داخل استانی و در سطح کشوری، در ایجاد شرایط موجود تاثیرگذار بوده است.

طالبان به ظاهر در هیبت دوست و برادر، وارث سدی دهشتناک و در نوع خود بی‌نظیر در دنیا شده که فلسفه ذاتی‌اش ویرانی سرزمین همسایه است. در واقع هر کس تفکر پایه‌ای چنین سازه‌ی عجیب و غریبی را ریخته، به درستی از نتایج ضد انسانی آن هم آگاه بوده است.

ساکنان ادوار مختلف در سیستان به دلیل وجود رودخانه‌ی هیرمند و سایر رودخانه‌هایی که از رشته‌کوه‌های افغانستان (که روزگاری متعلق به ایران و سیستان بزرگ بوده‌اند) سرچشمه می‌گیرند در این منطقه سکنی گزیده و هر گاه هیرمند حال و روز خوشی نداشته، مردم نیز متعاقبا سرخوش نبوده‌اند. هزاران سال سیستانی‌ها خود را با پرآبی و کم آبی سیستان تطبیق داده و با ایجاد نظامی کارآمد در آبیاری و ایجاد سنت‌هایی چون حشر به حیات خود ادامه دادند. بعد از جدایی بخش اعظمی از سرزمین‌های سیستان در دوران حکومت اسفبار قاجارها، هر گاه حاکمان محلی کشور همسایه ناخوانده آب را بر مردم پایین دست(سیستان واقع شده در ایران) می‌بستند، مردم به رهبری بزرگان منطقه راهی افغانستان می‌شدند و حقابه خود را می‌گرفتند. در اغلب موارد با رایزنی بزرگان موانع برطرف می‌شد و طرفین با هم کنار می‌آمدند.

هدف از این یادداشت این است که بگویم سیستان در طول تاریخ با معضل بحران آب دست و پنجه نرم کرده و هر بار به حیات خود ادامه داده است به جز یک مورد؛ آن هم اتفاق ناگواری که برای مردمان شهر سوخته رخ داد و با تغییر مسیر رودخانه، مجبور به ترک وطن شدند و هنوز مشخص نیست به کدام سو رفته‌اند. در واقع مرور سرنوشت آنها برای ساکنان امروز سیستان درس عبرتی ست تا دچار آخرالزمانی از نوع شهر سوخته نشوند.

بعد از احداث سد کمالخان، سیستان روز به روز به موقعیت آخرالزمانی خود نزدیکتر شده است. تعطیلی کشاورزی، کمبود آب شرب، قطعی برق، ورود گرد و غبار به اماکن مسکونی، پیشرفت بیابان‌ها، خشکیدن دریاچه و تعطیلی صید و صیادی، تهدید سلامت، کمبود امکانات رفاهی، از بین رفتن دام و … بدتر از همه مهاجرت، یاس و نومیدی، بیکاری و … و باز همه بدتر بی تفاوتی مسئولان در شنیدن صدای مردم، وعده‌های نافرجام، رقابت بر سر تصاحب کارهای نکرده، اجرایی کردن پروژه‌هایی که حیات سیستان را به مخاطره می‌اندازد، هدر رفت بودجه برای فعالیت‌های بی نتیجه و …

نگارنده تصور روشنی از آخر الزمان ندارد، اما معلق شدن گرد و غبار در هوا در حالی‌که شعاع دید به چند متر محدود می‌شود،  برای هر انسان صبور و شجاعی دهشتناک است. این همه اتفاقات بد در زمانه‌ای اتفاق می‌افتد که علم برای نمونه‌هایی از این دست راهکار دارد، اما در کمال سوء مدیریت‌ها، فرصت‌ها هدر رفت تا امروز حیات با افتخار سیستان امری دور از ذهن به نظر رسد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا