خرید تور تابستان ایران بوم گردی

خواندنی‌هایی از 116 سال حضور ایران در المپیک

روزنامه «وقایع اتفاقیه» نوشت:

فریدون میرزا ملکم، در تابستان سال 1279، شش سال قبل از انقلاب مشروطیت و در چهارمین سال سلطنت مظفرالدین شاه به‌عنوان اولین ورزشکار ایرانی در المپیک 1900 پاریس در اپه انفرادی رشته شمشیربازی شرکت کرد و در دور اول حذف شد.

نام این فرد در جدول مسابقات، «پرنس فریدون میرزا ملکم از کشور پرشیا» ثبت شد. از سال 1314 نام ایران در روابط بین‌المللی از پرشیا به ایران بدل شد.

فریدون‌میرزا متولد 1252 شمسی و در زمان حضور در المپیک 1900 بیست‌وهفت ساله بود. او فرزند میرزا ملکم‌خان معروف بود که روزنامه قانون، اولین روزنامه مدرن ایران را با همکاری سیدجمال‌الدین اسدآبادی چاپ کرد و فراموشخانه یا لژهای فراماسونری را در ایران پایه گذاشت، میرزا ملکم‌خان در سال 1287 و فریدون‌میرزا در سال 1322 درگذشتند. خبر شرکت فریدون‌میرزا در هیچ رسانه ایرانی درج نشده است. میرزا ملکم‌خان، اولین استاد اعظم فراماسونری در ایران بود و مدت کوتاهی سیدجمال را هم عضو لژ کرد.

دانشجویان ایرانی در مهمانی هیتلر

در حالی که مهم‌ترین ورزش ایران کشتی پهلوانی و حرکات ورزش باستانی بود، دعوتنامه آدولف هیتلر برای شرکت در المپیک 1936 برلین در بهار 1315 به رضا پهلوی رسید و چون نمی‌شد دعوت هیتلر را بی‌پاسخ گذاشت، از دانشجویان ایرانی که با بورسیه دولت ایران در پاریس تحصیل می‌کردند خواسته شد که تنها در مراسم رژه از برابر هیتلر شرکت کنند، در نسل اول این دانشجویان، مهدی بازرگان، اولین نخست‌وزیر انقلاب، حضور داشت که در این زمان فارغ‌التحصیل شده و جایش هنگام رژه خالی بود. 18 دانشجویی که در این رژه شرکت کردند، مردانی بودند که بعدها بالاترین مقام‌های فرهنگی، دانشگاهی و ورزشی را داشتند؛ دکتر چهرازی، اسماعیل مرآت وزیر بعدی فرهنگ، امیر علایی، مسعود فروغی فرزند ذکاءالملک فروغی و … از جمله این نفرات بودند. این نفرات درحالی که ایران دو سال بود سرود ملی داشت اما به علت نرسیدن صفحه سرود ملی، آهنگی از قمرالملوک وزیری را گذاشتند و رفتند، فکرش را بکنید، آهنگ قمرالملوک و رژه از جلوی هیتلر! البته ماجرای سرود ملی عموسبزی‌فروش مربوط به ماجرای دیگری است!

دکتر جلال گنجی، فرزند سالار معتمد گنجی نیشابوری، از دانشجویان صد سال قبل در آلمان قبل از هیتلر ماجرای عموسبزی‌فروش را مربوط به اتفاقی جز این می‌داند و می‌گوید:

«ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد احمدشاه تحصیل می‌کردیم، روزی رئیس دانشگاه گفت باید از جلوی امپراتور آلمان رژه بروید، بهانه آوردیم اما قبول نکردند! بالاخره به فکر عموسبزی‌فروش افتادیم که همه بلد بودند! قرار گذاشتیم بخوانیم و چون کسی سرود ملی ما را نمی‌دانست، در مراسم رژه چنین کردیم!

عمو سبزی‌فروش! … بله/ سبزی کم‌فروش! … بله/ سبزی خوب داری؟ … بله/ خیلی خوب داری؟ … بله/ عمو سبزی‌فروش! … بله/ سیب کالک داری؟ … بله/ زال‌زالک داری؟ … بله/ سبزیت باریکه؟ … بله/ شب‌هات تاریکه؟ … بله/ عمو سبزی‌فروش! … بله…

این را چند بار تمرین کردیم. روز رژه با یونیفورم یک‌شکل و یکرنگ از مقابل امپراتور آلمان، عمو سبزی‌فروش‌خوانان رژه رفتیم. پشت سر ما دانشجویان ایرلندی در حرکت بودند. از بله گفتن ما به هیجان آمدند و بله را با ما همصدا شدند، به‌طوری که صدای بله در استادیوم طنین‌انداز شد و امپراتور هم به ما ابراز تفقد فرمودند و داستان به‌ خیر گذشت.»

پرچمدار ژانگولر وزیر شد!

اسماعیل مرآت، در 44 سالگی پرچمدار اولین کاروان ورزشی ایران در المپیک بود. در سال 1315 زمانی که دانشجویان ایرانی در رژه افتتاحیه مسابقات المپیک شرکت کرده بودند، مرآت که رئیس اداره تعالیم عالیه در وزارت معارف بود، به‌عنوان مسئول گروه دانشجویان ایرانی در فرانسه، پرچمدار گروه ایران در ورزشگاه المپیک برلین بود. مرآت در سال 1271 به دنیا آمد، او از پایه‌گذاران فرهنگ نوین ایران و مؤسس دانشکده حقوق و فنی، دانشکده هنرهای زیبا و مؤسس باشگاه و رستوران دانشگاه تهران بود.او در زمان اعزام اولین گروه دانشجویان ایرانی به پاریس در سال 1306، مسئول آداب معاشرت و فرهنگ افراد و رفتار دانشجویان و از جمله مهدی بازرگان بود و در سال‌های بعد وزارت فرهنگ و بهداری را پذیرفت و در سال 1328 در 57 سالگی به علت بیماری درگذشت.

ماجرای پرچمداری اسماعیل مرآت برگرفته از خاطرات  نادر باتمانقلیچ، رئیس شهربانی در دهه 30، بود که البته نوشته بود در ضیافت هیتلر در جمع ژانگولرها، مرآت سالار گروه بوده است!

شاه بیلیاردباز در پاریس

برخلاف آنچه همگان تصور دارند، ایران در مسابقات المپیک 1924 هم نماینده داشت، (مسابقات در سال 1301 شمسی برگزار شد) مسابقاتی که برای بار دوم در کشور فرانسه و به میزبانی پاریس برگزار شد، از ایران نماینده‌ای به اسم احمد شاه را داشت که در سال قبل از پایان سلطنت خود قرار داشت! احمدشاه که تنیس‌بازی خوب  بود و در کاخ مرمر، میز بیلیارد داشت، به‌دقت مسابقات المپیک را تماشا کرد، در این مسابقات، آمریکا با 25 طلا 27 نقره و 27 برنز اول شد و فرانسه که از دید دربار و شاه ایران، مصداق فرهنگ و پیشرفت بود، روی پله سوم قرار گرفت. احمد شاه که در این زمان کمتر از 30 سال داشت، در سال 1308 در همین شهر پاریس درگذشت. چاقی و سکته قلبی عامل مرگ او در جوانی بود.

سرود جمهوری اسلامی 11 بار در المپیک!

وقتی در سال 1315 (المپیک 1936 برلین) دانشجویان ایرانی در رژه مسابقات المپیک شرکت کردند، سرود ملی همراه نداشته و یکی از همراهان، مسعود فروغی، برادرزاده ذکاءالملک فروغی که یک صفحه گرام را از قمرالملوک وزیری همراه خود آورده بود، آهنگی که ترجیع‌بندش «ز من نگارم، عزیزم، خبر ندارد!» بود. در المپیک 1948 تا 1976، آهنگ سرود ملی ما همان سرود ملی شاهنشاهی بود که در سال 1313 ساخته شد، این آهنگ به‌جز مراسم رژه، در زمان دریافت مدال‌های طلای این دوران یعنی طلای امامعلی حبیبی، تختی، موحد و نصیری، اجرا شد.

در سال 1988 المپیک سئول را با آهنگ سرود «شد جمهوری اسلامی به‌پا» المپیک را آغاز کردیم، البته در این سال طلا نگرفتیم تا این سرود هیچگاه نواخته نشود، اما از المپیک 1992، آهنگ ما «سرزد از افق مهر خاوران» شد، سرودی که به‌جز رژه المپیک‌های 1992 تا 2012 در حین کسب مدال طلا توسط رسول خادم، حسین رضازاده (دو بار)، حسین توکلی، علیرضا دبیر، هادی ساعی (دو بار)، حمید سوریان، بهداد سلیمی، امید نوروزی و قاسم رضایی، 11 بار نواخته شد.

سنگ گمشده ترازو

مرحوم منصور رحیمی‌ها از کشتی‌گیران پرامید ایران در اولین حضور المپیکی کشورمان بود که به‌علت اضافه وزن نتوانست با رقیبان خود مبارزه کند. او به‌علت رفتار زشت یکی از ایرانی‌ها نتوانست به وزن موردنظر برسد!

در روز وزن‌کشی راننده اتوبوس ایران دیر به محل اقامت تیم کشتی رسید و منصور رحیمی‌ها، منصور رئیسی و حسن سعدیان هم اضافه وزن داشتند، راننده اتوبوس در ازدحام المپیک مسیر سالن را گم کرد و وقتی با استرس کشتی‌گیران، در فاصله یک ساعت مانده به پایان وزن‌کشی، مردان ما را به محل وزن‌کشی رساند، معلوم شد که سنگ 500 گرمی باسکول گم شده است و بدترین اتفاق این بود که سنگ در جیب یکی از وزنه‌برداران ایران بود که یک ساعت قبل برای وزن‌کشی در محل باسکول حاضر شده بود! رئیسی و سعدیان سر وزن رسیدند اما رحیمی‌ها با 150 گرم اضافه وزن از دور مسابقات حذف شد؛ اتفاقی که بعدها در المپیک 1992، رضا سیم‌خواه را هم از موفقیت در المپیک بازداشت.

بهترین کاروان ورزش کشور در تاریخ المپیک

ایران در مسابقات المپیک 1956 ملبورن که در پاییز سال 1335 برگزار شد، کوچک‌ترین کاروان تاریخ خود را داشت و البته این کاروان بسیار کوچک عملکردی خوب داشت.

از جمع 15 ورزشکار ما در کشتی آزاد، تختی و حبیبی طلا گرفتند و خجسته‌پور و مهدی یعقوبی مدال نقره گرفته و نبی سروری چهارم و ناصر گیوه‌چی ششم شدند یعنی پنج نفر در جمع 6 مرد برتر المپیک قرار گرفتند اما در مسابقات وزنه‌برداری محمود نامجو برنز گرفت و جلال منصوری، فیروز پژهان و محمدحسن رهنوردی چهارم شده و هنریک تمرز پنجم شد، یعنی از 15 ورزشکار ما در مسابقات المپیک، پنج نفر مدال گرفته و 10 نفر صاحب عنوان شدند که البته به نسبت تعداد شرکت‌کننده بهترین کاروان تاریخ ایران را ساختند.

رکورد منحصربه‌فرد نامجو

مرحوم محمود نامجو، تنها ایرانی در تاریخ المپیک که دو بار پرچمدار ورزش ایران بوده است. مصطفی بهارمست مرد اول بود. او در المپیک 1948 لندن، پرچم ایران را حمل کرد، نامجو در سال‌های 1952 و1956 پرچمدار بود، در سال 1960 جعفر سلماسی، اولین مدال‌آور ایران در المپیک این مسئولیت را بر عهده داشت. پرچمدار ایران در این مسابقات تختی بود اما با حضور جعفر سلماسی، تختی، با دلاوری و شایستگی پرچم را در اختیار جعفر سلماسی بزرگ گذاشت و او پرچم ایران را حمل کرد!

در سال 1964 با وجود تختی، پرچم در دست نصرت‌الله شاهمیر بود. شاهمیر، رئیس فدراسیون شنا، همان کسی بود که در المپیک 1974 آسیایی در تهران، وقتی قهرمان واتر پلو شدیم، با لباس به داخل استخر پرید! در سال‌های 1968 ابوالفضل انوری، 1972 عبدالله موحد و 1976 مسلم اسکندر فیلابی، سه کشتی‌گیر معروف پرچم را در دست گرفتند.

بعد از دو دوره غیبت ایران در المپیک، در سال 1988 سیدحسن زاهدی، قهرمان تکواندو، پرچمدار شد، در سال 1992 لیدا فریمان به‌عنوان اولین بانو و در سال 1996 مرحوم علیرضا سلیمانی و بالاخره در  سال 2000 امیر خادم، صاحب این مسئولیت خطیر بودند.

سال 2004 آرش میراسماعیلی و سال 2008 هما حسینی و سرانجام در سال 2012 علی مظاهری، قهرمان بوکس، پرچم را در دست گرفتند، در دوره اخیر هم برای دومین بار یک خانم پرچم را در دست گرفت و پرچمدار ایران بود. زهرا نعمتی، اولین بانوی ایرانی بود که با وجود معلولیت، نه در پاراالمپیک بلکه بین ورزشکاران المپیک به میدان رفت.

المپیک، ملک طلق برادر شاه!

بلندترین طول مدت زمان مدیریت کمیته المپیک در ایران، حدود 25 سال است که دوران مدیریت غلامرضا پهلوی را شامل می‌شود، بعد از تأسیس کمیته المپیک در ایران ابتدا  دکتر قدرتعلی کنی این مسئولیت را بر عهده داشت. کنی، همان مردی بود که در اولین سفر خارجی تیم فوتبال منتخب تهران، در سال 1305 همراه این تیم بود و در سال 1325 بعد از تأسیس فدراسیون فوتبال، اولین رئیس این فدراسیون بود. سپس کمیته المپیک مدتی زیر نظر علیرضا پهلوی قرار گرفت و بعد از مرگ او در سال 1333 تیول شخصی غلامرضا پهلوی، برادر محمدرضا از همسر دیگر رضا شاه یعنی توران امیرسلیمانی، شد و او تا آستانه پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، این مسئولیت را بر عهده داشت و به‌علت تصرف در سرمایه‌ها و بودجه‌های این نهاد از عوامل پسرفت ورزش و کم‌بودن امکانات در مقطع مورد اشاره بود به‌طوری‌که ورزش ایران در تمام دوران نزدیک 30 سال حضور او در المپیک فقط چهار مدال طلا گرفت، ورزش ما در 20 سال اخیر صاحب 11 طلا در المپیک شده که به دلیل توانایی و هدایت افراد لایق در مدیریت ورزش‌های مختلف بوده است. در بسیاری از سال‌های بعد از انقلاب، در دو ارگان، کمیته المپیک و سازمان و سپس وزارت ورزش، مدیرانی نه‌چندان شایسته قرار داشته‌اند. غلامرضا پهلوی که امروز در 93 سالگی زنده است و در بورلی هیلز زندگی می‌کند، از کسانی بود که در بازی‌های آسیایی 1974 تهران، سوءاستفاده از بودجه کمیته المپیک کرد و با بازرسی شاهنشاهی، پرونده‌اش به شاه منتقل شد ولی تا زمان انقلاب اتفاقی درباره او و نوع عملکردش رخ نداد.

طلایی تاریخی، در 40 درجه تب تاریخی

مسابقات کشتی در المپیک ملبورن خاطره‌انگیزترین طلای تختی و امامعلی حبیبی را برای آنها در زندگی ورزشی این دو قهرمان به همراه آورد؛ حبیبی که جایگزین جهانبخت توفیق شده بود، با تب 40 درجه مدال طلا گرفت و تختی بالاتر از دو قدرت شوروی و آمریکا، به نام‌های کولایف و پیتر بلر، عنوان قهرمانی جهان را به‌دست‌آورد و معروف‌ترین سکوی قهرمانی را در تاریخ ورزش ایران ثبت کرد، بی‌شک شب قهرمانی تختی و حبیبی، از خاطره‌انگیزترین شب‌های تاریخ ورزش و چه بسا تاریخ معاصر کشور ماست. در آن شب، ابتدا امامعلی حبیبی و سپس تختی روی تشک رفته و مدال طلا گرفتند. نکته تلخ اینکه در المپیک ملبورن به‌جز پنج مرد مدال‌آور ایران، چهار نفر هم چهارم شدند و می‌توانستند مدال برنز بگیرند که با بدشانسی نگرفتند. امامعلی حبیبی که در این زمان 25 ساله بود، در شب فینال سرما خورد و تب‌داشت، حتی در لحظاتی از کشتی دچار گیجی و انفعال شد اما غیرت او باعث قهرمانی، برای او و کشورمان شد.

رئیس، افتتاحیه را ندید و مرد!

در مسابقات المپیک ملبورن برای کاروان ورزش ایران یک اتفاق تلخ رخ داد و ابوالفضل صدری، نماینده کمیته المپیک ایران که خود مدتی مسئولیت کمیته المپیک در کشورمان را به‌طور موقت بر عهده داشت، در اتومبیلی که او را به استادیوم المپیک برای تماشای بازی افتتاحیه می‌برد، سکته قلبی کرد و فوت شد.

ابوالفضل صدری، از پیشگامان ورزش نوین در ایران، رئیس اولین انجمن فوتبال در ایران به نام انجمن ترقی و ترویج فوتبال و رئیس کمیته ملی المپیک بعد از دکتر کنی و قبل از علیرضا و غلامرضا پهلوی بود، او به‌عنوان نماینده ایران قصد شرکت در مسابقه افتتاحیه را داشت که دچار سکته شد و درحالی‌که علی باغبان‌باشی، ورزشکار رشته دوومیدانی، در اتومبیل همراه او بود، درگذشت.

صدری در هنگام مرگ 70 سال داشت. او متولد 1265 شمسی بود  و جنازه او همان روز مراسم افتتاحیه در آذر سال 1335 به تهران منتقل شد. ابوالفضل صدری، همان اعتبار را در تاریخ ورزش ما داشت که مهدی ورزنده داشت. صدری در اولین حضور فوتبال ما در مسابقات ملی، نقشی تاریخی داشت و از رؤسای سازمان تربیت بدنی در آن مقطع از زمان هم بود.

جوگیر شدیم، طلای تختی را نقره کردیم

در مسابقات المپیک 1960 رم در تابستان 1339 تختی آماده کسب مدال طلا بود، او در مسابقاتش فوق‌العاده عمل کرد و کشتی‌گیران افغانستان، استرالیا، ژاپن، مجارستان و آفریقای جنوبی را ضربه فنی کرد و به فینال رسید، در فینال، او برابر عصمت آتلی ترک قرار گرفت. تختی با یک مساوی هم طلا می‌گرفت اما جوگیری همراهان ورزش کشورمان، امان تختی را برید، همراهان تختی مدام اصرار می‌کردند، آتلی را هم ضربه کن تا رکوردت جاودانه بماند. او هم که می‌توانست با یک کشتی آرام حریف را شکست دهد، تحت‌تأثیر هیاهوی این افراد مدام حمله کرد و در یکی از حمله‌ها توسط آتلی خاک شد. با همین خاک به آتلی باخت و طلایش، نقره شد. شاید اگر تختی بی‌حرکت وسط تشک می‌ایستاد، آتلی قادر نبود به پاهای جهان‌پهلوان برسد. در هر صورت در روزی که تختی آماده قهرمانی بود توسط کشتی‌گیر ترک و کوچینگ غلط همراهان و مربیان برایمان نقره آورد. جالب اینکه او به امتیاز، احتیاج هم نداشت و اگر کشتی مساوی تمام می‌شد هم طلا می‌گرفت اما تقریبا هیچ‌کس باور نداشت که تختی از آتلی می‌بازد و همراهان خودمان او را شکست دادند. آنها دوست داشتند که جذابیت کشتی‌های تختی بالاتر رود و تختی محجوب هم هیچ برخوردی با تشویقگران جوگیر شده نداشت و با حجب و حیای خاص خود هر کس هرچه می‌گفت، انجام می‌داد و همین تشویق اطرافیان جوگیر که داد می‌زدند: «پهلوان زیر بگیر ازش!» کار دستش داد. تختی در المپیک ملبورن مدال طلا و در دو المپیک هلسینکی و رم، مدال نقره گرفت!

کی‌روش داور بود، عزیز اصلی…

کشورمان برای اولین بار در سال 1964 بود که در مسابقات فوتبال المپیک شرکت کرد. در مسابقات مقدماتی این دوره کشورمان از سد پاکستان، عراق و هند گذشت و قهرمان منطقه شد. در مرحله نهایی مسابقات فوتبال با آلمان شرقی و رومانی، از تیم‌های خوب که در المپیک آن دوران با تیم‌های اصلی خود به میدان می‌آمدند و مکزیک هم گروه بود. ایران در اولین بازی به مصاف آلمان شرقی رفت.

در بازی ایران و آلمان شرقی سابق که در ورزشگاه می‌تسوزاوای یوکاهاما برگزار شد، داور برزیلی‌ای به نام دی کی روش بازی را قضاوت کرد که اتفاقا خوب هم سوت زد ولی ایران در آن بازی که در تابستان سال ۱۳۴۳ در المپیک توکیو برگزار شد، ۴ بر صفر تن به شکست داد. تیم ملی فوتبال کشورمان در آن مسابقات در نبود ستاره‌های اصلی، برای اولین بار به بازیکنانی چون قلیچ‌خانی، مصطفوی و کرم نیرلو بازی داد. اوناپیو دی کی روش هم که از او یاد کردیم، در آن دوران یکی از داوران بزرگ و خوب از اتحادیه فوتبال آمریکای جنوبی بود. در این بازی عزیز اصلی، گلر فقیدمان، در بازی قصد دریبل‌ بازیکن آلمان شرقی را داشت که مهاجم آلمانی توپ را گرفت و درون دروازه فرستاد. بعد از آن اصلی برای جبران اشتباهش باز هم اشتباهات دیگری انجام داد تا ایران 4 بر صفر ببازد!

بدشانس‌ترین ایرانی در المپیک‌های مدرن!

در تاریخ ورزش ایران در المپیک هیچ ورزشکاری بدشانس‌تر از منصور مهدی‌زاده نبوده است، درواقع برنامه‌ریزی غلط و جدول عجیب کشتی در سال‌های دور باعث این بدشانسی او شد، در المپیک 1960 رم، مهدی‌زاده برابر نفر اول مسابقات مساوی کرد و نفر سوم را برد اما از جدول مسابقات حذف شد! او در المپیک 1964 توکیو هم نفر اول و دوم را برد و با نفر سوم مساوی کرد ولی خودش چهارم شد.

در سال 1960، او با حسن کنگور ترک مساوی کرد و هانس آنتونسون سوئدی را برد اما حذف شد چرا که در برابر یک کشتی‌گیر مبتدی نیوزلندی به نام فردریک توماس ضربه فنی و حذف شد.شکست ناپذیر منصور مهدی‌زاده در المپیک 1964 توکیو، یکی از افسانه‌های تاریخ المپیک است که به‌صورت جداگانه باید مرور شود؛ او در توکیو مثل رم، باخت غافلگیرکننده هم نداشت و برابر نفرات اول و دوم برنده شد، با نفر سوم مساوی کرد و چهارم شد!

در آن روزگار برد با ضربه فنی امتیاز منفی نداشت، اما برد با اختلاف هشت امتیاز، نیم نمره منفی و برد با اختلاف کمتر از هشت، یک نمره منفی داشت. مساوی دو امتیاز و باخت سه امتیاز منفی داشت، باخت با اختلاف بیش از هشت، یک‌ونیم و باخت با ضربه فنی، چهار امتیاز منفی داشت. مهدی‌زاده، گزا هولویسی مجار را برد، با دانیل براند آمریکایی که مدال برنز گرفت، مساوی کرد، رودولف کوبل سوئیسی را برد، حسن گنگور را که نقره گرفت، برد و برابر گارجیف بلغار که طلا گرفت هم برنده شد اما امتیازات منفی‌اش زیاد شد و چهارم شد! گارجیف که به مهدی‌زاده باخت با گنگور ترک و شوتالومیدزه روس هم مساوی کرد اما امتیازات منفی او کمتر از مهدی‌زاده و سایرین بود، به همین دلیل قهرمان شد.

محرومیت ستاره 6 طلایی کشتی

در المپیک 1972 مونیخ تیم ملی کشتی آزاد ایران تنها یک برنز به‌وسیله ابراهیم جوادی گرفت و تیمسار حجت، رئیس وقت سازمان تربیت بدنی، سه کشتی‌گیرمان را محروم اعلام کرد.

در این مسابقات موحد در کشتی اول مصدوم شد و به مسابقات ادامه نداد، شمس‌الدین سیدعباسی بعد از چهار برد و باخت به ژاپن، در کشتی بعدی شرکت نکرد و محمد قربانی هم بعد از برد برابر ژاپن در کشتی بعدی برابر روس آن هم به علت مصدومیت حاضر نشد. محرومیت این سه کشتی‌گیر به‌ویژه عبدالله موحد که 6 طلای جهانی و المپیک داشت، توجیهی برای شکست سنگین کشتی بود و تیمسار حجت وانمود کرد که این سه به علت مقاصد سیاسی قصد کوچک کردن نام ایران را داشته‌اند. جالب است بدانید موحد که 6 مدال طلا در کشتی گرفته بود، بعد از مسابقات المپیک 1972 مونیخ، از حضور در همه میادین ورزشی محروم شد. او تا قبل از انقلاب ممنوع‌الخروج بود و فقط بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود که به آمریکا سفر کرد. بعد از انقلاب تیمسار حجت به‌علت خیانت در بیت‌المال به حکم دادگاه انقلاب مفسد فی‌الارض اعلام و تیرباران شد.

ضعیف‌ترین ایران المپیکی!

درست است که در المپیک 1948 لندن تنها یک برنز گرفتیم اما این برنز برای شروع کار، قابل قبول بود. بعد از آن بدترین عنوان ما در المپیک 1964 توکیو بود که دو برنز صنعتکاران و علی‌اکبر حیدری در کشتی آزاد، همه افتخارمان بود. در این دوره تصور می‌کردیم فقط در همین کشتی سه مدال طلا بگیریم!

در وزنه‌برداری همه ورزشکاران ما از جمله نصیری حذف و تنها پرویز جلایر هفتم شد، در تیراندازی همه حذف شدند، در شنا دو ماده داشتیم، در یکی آخر و در دیگری ماقبل آخر شدیم، در ژیمناستیک قهرمان ما بین 130 نفر رتبه 118 را گرفت، در شمشیربازی همه حذف شدند، در بوکس به‌جز یک نفر که دو دوره در جدول دوام آورد، همه در دور اول حذف شدند. در دوومیدانی در همه مواد آخر شدیم، در فوتبال یک مساوی برابر مکزیک گرفتیم که تا حدودی قابل قبول بود، در کشتی فرنگی یک عنوان ششم و در کشتی آزاد دو برنز گرفتیم و تختی و مهدی‌زاده چهارم و موحد پنجم شدند. دوچرخه‌سواران ما بین 33 تیم، بیست‌ودوم شدیم، ورزشکاران ما در تیراندازی عناوین ششم و یازدهم را در بین 30-40 ورزشکار به دست آوردند.

تختی پرچم را به سلماسی داد

در مسابقات المپیک 1960 رم، غلامرضا تختی در اوج آمادگی بود و همه حریفان را ضربه کرد و تنها در مسابقه آخر برابر عصمت آتلی ترک یک – صفر باخت و قهرمانی را از دست داد. تختی قرار بود در این مسابقات پرچمدار کاروان ورزش ایران باشد اما اتفاق جالبی رخ داد؛ تختی، کاری کرد که نشان از مرام و پهلوانی اوست، او که آماده بود با پرچم داخل ورزشگاه المپیک رم برود، حضور جعفر سلماسی نظرش را جلب کرد، تختی فکری کرد و ناگهان در آستانه حضور گروه ورزشکاران ایران در پیست ورزشگاه، با اصرار پرچم را به سلماسی داد و خود به داخل جمع ورزشکاران ایران در صفوف رژه رفت، این اتفاق بداهه رخ داد و مسئولان ورزش ایران بسیار متمایل بودند که تختی به‌عنوان پرشانس‌ترین قهرمان ایرانی در این رقابت‌ها پرچم را به دست بگیرد اما در عمل یک ورزشکار بازنشسته پرچمدار کاروان ایران شد و تختی، افتخاری را که خیلی‌ها برایش سر و دست می‌شکنند، به‌راحتی رد کرد! تختی در هیچ‌کدام از ادوار المپیک پرچمدار ایران نبود و عکسی که از او در این عرصه می‌بینیم، پرچم ایران بود که توسط تختی در جشنواره ورزشی ورشوی لهستان در سال 1955 حمل می‌شد!

پسر برنزی حاج‌محمد پذیرا

در مسابقات المپیک رم، کاروان ورزش ایران برای اولین‌بار در رشته کشتی فرنگی صاحب مدال شد؛ در این مسابقات حاج‌محمد پذیرا به مدال برنز رسید، درحالی‌که می‌توانست صاحب مدالی مرغوب‌تر باشد و جالب اینکه دیمیترو پیرولسکوی اهل رومانی براساس همان جدول عجیب آن دوران کشتی بدون برخورد با نفرات اول و دوم به مدال طلا رسید و عثمان مصری و پذیرا هر کدام با یک باخت به ترتیب نقره و برنز گرفتند و جالب این بود که در شب دریافت مدال برنز که اولین مدال تاریخ کشتی فرنگی در المپیک بود، خبر رسید فرزند پذیرا به دنیا آمده است و این خوشحالی قهرمان ما را که به اشتباه به پذیرایی معروف است مضاعف کرد، پذیرا که در وزن 52 کشتی فرنگی شرکت داشت، در اواخر عمر دچار دیابت شد و در سال 1381 زمانی که 73ساله بود بر اثر همین بیماری قند درگذشت. او رفت و ندید که فرنگی‌کاران ما در سال 2012 در المپیک لندن توانستند سه مدال طلای تاریخی به‌دست بیاورند.

طلایی با عمر 2 ساعت

ابوطالب طالبی‌گرگری از مردان کشتی دهه 40 کشورمان بود که بدشانسی او را از کسب طلای المپیک 1968 محروم کرد.

طالبی در اوزان 52 و57 کشتی می‌گرفت، او در سال 1323 به دنیا آمد و در سال 87 و در 64 سالگی بعد از عمری بیماری و درد ناشی از کم‌کردن بی‌رویه و غیرعلمی دوران ورزشی، به رحمت خدا رفت، او چهار مدال برنز جهانی و المپیک دارد.

طالبی در سال 1968 در مکزیکوسیتی، کشتی‌گیران گواتمالا، افغانستان و پاکستان را برد، در دور چهارم استراحت کرد و در دور پنجم آمریکا را هم برد، در کشتی ششم، علی علی‌اف، قهرمان معروف و نامدار روس، مغلوب او شد تا کاروان ایران جشن طلای او را برگزار کند اما دو ساعت بعد بر اثر اعلام اعتراض روس‌ها ناشی از اعتراضشان، کشتی مساوی اعلام شد.

براساس جدول آن دوران، کشتی‌ها ادامه یافت و طالبی برابر ژاپن درحالی‌که 3 بر صفر جلو بود 3-3 کرد تا برنز بگیرد، آمریکایی که مغلوب او شده بود دوم و ژاپنی، اول و علی‌اف حذف شدند. اگر ابوطالب طالبی، در این وزن و این المپیک طلا می‌گرفت، نام او امروز به اندازه طلاگیران تاریخ‌ساز در المپیک، تاریخی می‌شد.

منصورخان هم ناکام بود

منصور برزگر را باید بدشانس‌ترین مرد کشتی ایران در مسابقات المپیک 1972 مونیخ دانست، او در این مسابقات برابر یوری گوسف، قهرمان جهان، در سال 1971 از شوروی سابق برنده شد و او را ضربه‌فنی کرد اما فقط با یک باخت برابر کشتی‌گیر آلمانی به‌عنوان پنجم رقابت‌ها رسید. منصور برزگر در دو المپیک 1972 و المپیک 1976 توانست دو کشتی‌گیر موفق کشور شوروی سابق را شکست دهد و این در حالی بود که در دهه 70 میلادی کشور شوروی سابق، استیلایی بسیار همه‌جانبه در کشتی آزاد و فرنگی داشت و در دو المپیک مورد اشاره 10 طلا در کشتی آزاد و البته 12 طلا در کشتی فرنگی گرفت. در این دو المپیک کشورمان که افتی قابل ملاحظه در رشته کشتی داشت فقط یک مدال نقره به‌وسیله منصور برزگر و یک مدال برنز به‌وسیله ابراهیم جوادی در کشتی آزاد و یک مدال نقره به‌وسیله رحیم علی‌آبادی در کشتی فرنگی به‌دست ‌آورد. منصور برزگر در المپیک 1988 پای پله‌های هواپیما بنا به دلایل نامعلوم از همراهی تیم‌های ورزشی کشورمان بازماند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا