خرید تور تابستان ایران بوم گردی

احمدی‌نژادی مقیم آمریکا: چرا صدف طاهریان از ایران رفت؟!

یک بلاگی ایرانی آمریکایی همسو با جریان احمدی نژاد – جلیلی که مقیم آریزونا در آمریکاست، در یادداشتی درباره ی «صدف طاهریان» بازیگر صداوسیما که برای پیوستن به شبکه ی «جم» به ترکیه رفته است، نوشته: «چه کسی از هالیوود بود صدا زد: ولکام!؟».

به گزارش انصاف نیوز، «داریوش سجادی» که در «کشور هالیوود» زندگی می کند، نوشت:

«این خانم «صدف طاهریان» را من نمی شناسم. دوره ما مطرح نبود. شایدم اصلا نبود! ظاهرا از ابتلائات و اکتشافات اخیر است که بمجرد آنکه دو تا نقش دسته دیزی در چند تا فیلم عطینا بازی فرموده! و بمجرد آنکه خیارشان کونه کرده به سنت اسلاف و اسافل شان سر از خارجه درآورده و مبتلا به لنگ و پاچه نمائی مزمن شده اند و مدل به مدل اعضا و جوارح و مبادی خروجی و ورودی خود را به تبرج و تفرج برای متقاضیان و شیدائیان «ارائه فرمائی» می فرمایند!»

سجادی پس از بررسی تصاویر اینستاگرامی صدف طاهریان، می نویسد: «خواستم لینک هنرنمائی هایشان را بگذارم ؛ دیدم شاید ریا شود و آن علیا مخدره راضی به «رضای» نامحرم نباشند! علی ایحال اگر کسی به مشارالیها دسترسی دارند خدمت شان معروض بدارند: خانم چند حساب کنیم؟ دو تا […] دارید به انضمام یه دماغ عملی و کمی انحنا و انکسار و حجمینگی و برجستگی و کذا و کذا …! سر جمع همه افتخارات و سرمایه ها (!) و ماهیچه ها و بازیچه ها و خلل و فرج تان را چند حساب می کنید تا نقداً پولش را تقدیم کرده تا تشریف ببرید یک گوشه دنیا نشسته و از باقی عمر خود «حالش رو ببرید» و بیش از این با اعتبار و نجابت زن ایرانی بازی نفرمائید!؟»

وی می نویسد: «علیا مخدرات دیگر شور اش را در آورده اند. بمجرد ارتکاب دو تا و نصفی نقش دسه سوم در حاشیه یک فیلم یا سریال آبگوشتی و اندکی شناخته شدن نزد خلق الله به طرفة العینی یادشان می افتد که چه دُردانه و زرینه عالم تاب و گوهر شب چراغی در عالم هنر هستند که در مملکت قدرشان را نمی دانند و باید امشب بروند! و چمدانی که به اندازه پیراهن «آنچنانی شان» جا دارد بردارند! و بسوئی بروند! کفش هاشان کو؟ چه کسی از هالیوود بود صدا زد: ولکام!؟ خدا رحمت کند بانو «هما روستا» را که برخلاف این علیا مخدرات که در توهم شهرت و با وجد و بهجت مبتلا به بلاد راقیه شدند ایشان از بلاد راقیه به مملکت شان بازگشتند و در سینمای بعد از انقلاب بدون نیاز به ابتذال تنانگی خوش درخشیدند و نشان دادند برای هنرمندی باید «جنم» داشت نه «کفل»!».

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. آقايون انصاف نيوزى
    وجداناً خجالت نكشيديد اين متن سراپا مبتذل و مستهجن را نمايش داديد ؟ انصافاً پس از خواندن آن عرق شرم بر جبينتان ننشست ؟ اين مردك دهان دريده و قلم شكسته حيا ندارد شما براى چه اشاعه فحشا كرديد ؟آيا احتمال نمى دهيد مخاطبان سايت شما انسانهاى فرهيخته يا دست كم مؤدبى باشند كه تا كنون چشمشان به چنين بى حيائى ها و پرده دريها نخورده باشه ؟ حقّا كه چنين بى مايگان بيمارى كه با توصيف وقيحانه اسافل اعضاء آدمى در صدد به دست آوردن يك لقمه حلال اند، شاگرد مكتب آن شيّاد شيرين عقلند كه مايه ننگ ملتى بود و هست . نميدانم اين موجود مجنون كه جنون جنسى خود را بى پروا به نمايش گذاشته مجرد است يا متاهل ، اگر همسرش اين متن را بخواند چه عكس العملى خواهد داشت ؟ فرض كنيم همه مطالبى كه او در باره آن بازيگر درجه چندم نوشته صحيح باشد . آيا همسرش از چشم چرانى هاى حريصانه اين باصطلاح انسان خشنود خواهد شد ؟ آيا او را بخاطر توصيفات هنرمندانه اش از برجستگى ها، حجمينه ها و ….. ى ناموس مردم تشويق خواهد كرد ؟ آيا از خود نمى پرسد كه او وقتى با ديدن عكس و تصوير يك غير همجنس چنان عنان اختيار ادب، حياء و ايمان را از كف مينهد در مواجهه حضورى و فيزيكى با چنان موجودى چه ميكند ؟ البته ناگفته نماند با نمايش اين چند سطر آلوده توانستيد ماهيت پليد او را بخوبى معرفى كنيد

    4
    6

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا