خرید تور تابستان ایران بوم گردی

با این مردم نجیب چه کردید؟

ابوالفضل نجیب، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

وضعیت موجود بیش از هر چیز از بی توجهی مسئولان نه تنها در قبال منتقدان که حتی بسیاری که به خودی تعبیر می‌شوند، حکایت دارد. به خواسته‌ها و خاستگاه‌های مردمی که به تاکید بالاترین مقام‌های رسمی کشور همواره مورد ستایش و تکریم بودند چشم بستند از بابت صبوری و پایبندی‌شان به آنچه ارزش‌های انقلابی و دینی و ملی و … تعبیر می شود. مردمانی به‌غایت مظلوم و قانع که در همه این سال‌ها صورت‌شان را با سیلی روزگار سرخ نگه داشتند. همان مردمی که رهبر انقلاب‌شان اذعان داشت وفادارتر از امت پیامبر هستند.

سوال بزرگ این است چه بر روزگار این ملت وفادار آمد. از ملتی که از نان شب خود برای دفاع از دیانت و ملیت خود ایثار کرد. از فرزندان و حتی تنها فرزند و فراتر از کودکان خود برای حراست از انقلاب مایه گذشت. از ملتی که با چادر و روسری و بی حجاب و بدحجاب، خداباور و خداناباورش به وعده تامین مطالبات مدنی و معیشتی و آزادی‌خواهانه و صیانت از کرامت انسانی بی کمترین سوءظن اعتماد کرده‌اند.

بر سر آن نسل نجیب و فداکار چه آمد. به هر صراطی خواندید حتی اگر باور نداشتند به حسب حجب و حیایی که داشتند، اما به وعده های آن اصلاح‌طلب و این اصولگرا چشم امید بستند. گذاشتند به حساب اختلاف نظر صاحبان خانه که دل می‌سوزانند برای خانواده. به حرمتی که برای انقلاب‌شان قائل بودند و اعتمادی که به انقلاب‌شان داشتند، در همه این سال‌ها با همه نداشته‌ها و نادیده گرفتن‌ها به پای صندوق‌های رای آمدند، به جمهوریت و اسلامیت انقلاب‌شان رسمیت و از آن دفاع کردند. چشم بر فسادهای کلان دانه‌درشت‌ها و دانه‌ریزها بستند. امید بستند به وعده برخورد با مفسدین و احقاق حقوق ملتی که تاراج شده. لب فرو بستند و چشم دوختند به وعده دادخواهی‌ها، به کمترین عذرخواهی و استمالت و توضیح بابت چرایی سه برابر شدن قیمت بنزین. پاسخ اما خنده‌های تمسخرآمیز رئیس دولتی بود که ادعا کرد او هم بعد از قیلوله قبل از ظهر جمعه مطلع شده است. گفتند این دولت لیبرال به ماهوی دغدغه مردم ندارد، مشتی لیبرال مسلک غرب‌زده و ایضن جاسوس هستند که اگر دفع نشوند دین و انقلاب و آخرت‌مان بر باد خواهد رفت. آن «حسن کلید به دست» و اصحابش رفتند و «سید محرومان» آمد. با وعده‌هایی که کمتر کسی بر آن باور داشت، اما آمده بود که آمده باشد. همان موقع علیرغم اذعان به ناگزیری در یادداشتی نوشتم؛ بفرمائید، این گوی و این میدان.

«سید محرومان» هنوز نیامده کارد جراحی از نیام برکشید.
نتیجه جراحی به سه برابر شدن هزینه های زندگی انجامید. عجیب این که «سید محرومان» بی اعتنا به سفره‌ی مردم از افزایش امید به زندگی و آینده و کاهش نرخ تورم و بهبود اوضاع مردم گفت. با خودم می گویم این مردم عجب کاسه صبری دارند. چقدر نجیب هستند. این همه حجب و حیا و صبوری و گذشت واقعن حیرت انگیز است.

حالا می‌پرسم با این همه ظرفیت و صبوری و وفاداری و اعتماد و … چه کردید؟! با ملت نجیبی که قرارتان صیانت از دین و مذهب‌شان بود، چه کردید که امروز بخشی از آنان به اعتراف خودتان دین‌ستیز و از هر چه بوی دیانت بدهد گریزان شده‌اند.

سال های زیادی در گوش این مردم خوانده شد که رژیم شاه در پی دین زدایی از مردم و جامعه بوده و هر چه کرده برای توسعه و پیشرفت با هدف زدودن ارزش‌های دینی و اخلاقی از جامعه بوده. بر این نسل چه آورده‌اند که می خواهد رها شود از هر چه رنگ تعلق دین دارد. بر سر این ملت نجیب چه آمده که غم نان را از یاد برده و کرامت از دست رفته خود را فریاد می‌کند.

چاره برون رفت از این وضعیت شنیدن صدای مردم است. صدایی که شنیده نشد. شیوه‌های نخ نما برای سرپوش گذاشتن بر انتظارات و اعتراضات این ملت نجیب را کنار بگذارید. هستند هنوز دلسوزانی که به اصلاح این وضعیت امید دارند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. چطور دکتر روحانی شد حسن کلید به دست و ابراهیم … شد سید محرومان؟؟؟ همتون از یه قماشید و فقط به فکر اتمام این دادخئاهی مردم هستید . از هر راهی که شده . ذات خودتون رو توی همین مقاله نشون دادید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا