خرید تور تابستان ایران بوم گردی

مصطفی معین: تجاوز به دانشگاه خیانت به کشور است

اعتراضات و برخوردهای اخیری که خصوصاً در دانشگاه‌های کشور از جمله دانشگاه شریف اتفاق افتاد افکار و احساسات عمومی را متأثر ساخت. به همین دلیل انصاف نیوز در این مدت در جستجوی یک فضای گفتمان چاره‌اندیش با افراد صاحب تجربه در نهادهای مختلف کشور مصاحبه داشته است. یکی از این مصاحبه‌ها را با آقای مصطفی معین، وزیر علوم دولت هشتم، روز بعد از وقایع دانشگاه شریف انجام داده‌ایم که شرح آن در ادامه آمده است.

  • آقای معین نظر شما راجع به حوادث اخیر دانشگاه‌ها خصوصاً اتفاقات شب گذشتهٔ دانشگاه شریف چیست؟ دانشگاه و نیروی انتظامی باید چه اقداماتی انجام می‌داد که انجام نشد؟

بارها گفته‌ام که دانشگاه در ایران «یتیم» بوده است و هنوز هم نهادی غیر خودی و مزاحم تلقی می‌شود. از نظر من، تجاوز به حریم امن دانشگاه که مهد علم و تحقیق و پژوهش و خانه دوم دانشجو، استاد و یک پژوهشگر است بسیار اسفبار و در حد خیانت به آینده جامعه و کشور می‌باشد. بطور طبیعی انتظار می‌رفت که مدیریت دانشگاه صنعتی شریف و وزارت علوم در دفاع از حریم دانشگاه و حقوق دانشجویان و دانشگاهیان در برابر هتک حرمت و تجاوز عناصر متجاوز از خود ایستادگی و نه انفعال یا حتی چراغ سبز نشان می‌دادند و نیروی انتظامی نیز همانگونه که از نام آن برداشت می‌شود باید مانند سپری غیرقابل نفوذ در برابر هجوم لباس‌شخصی‌های مجهول‌الهویه و ویرانگر ارزش‌های انسانی و اخلاقی قرار می‌گرفت. در این واقعه مصیبت‌بار، بهترین دانشگاه کشور و نخبه‌ترین دانشجویان را برای سرکوب، ربودن و بازداشت و پرونده‌سازی انتخاب کردند که بلکه زهرچشم و یا عبرتی برای سایر دانشگاه‌ها باشد!

  • در دوران وزارت شما هم دانشگاه با نیروهای لباس شخصی مشکلات بسیاری داشت؛ توضیحی راجع به این نیروها دارید؟ شما در این مورد چه اقداماتی انجام دادید که ماحصل آن بهتر از شرایط فعلی بود؟

من در مقام و موقعیتی نبودم که بدانم لباس‌شخصی‌های بی هویت رسمی و مشخص و بدون ویژگی‌های انسانی و اخلاقی که بسیار هتاک و خشن بودند از کجا مأموریت داشتند و یا هدایت می‌شدند! هرچند هماهنگی خاصی بین تظاهرات مکرر گروه‌های فشار بر وزارت علوم و بازتاب خبری آن در تیتر اصلی روزنامه‌هائی مثل کیهان و یا خبر صدا و سیما وجود داشت. شاید هم جذب و سازمان‌دهی اراذل و اوباش برای کمک به کنترل بحران‌ها همانگونه که در سال ۸۸ اعلان گردید، برای ایجاد اختلال در برنامه‌های دولت اصلاحات وجود داشته که من در آن زمان از آن بی اطلاع بودم. همچنین طبق گزارش‌هائی که از اعتراضات دانشجویی می‌رسید در برخی موارد حتی پلیس هم در برابر اقدامات لباس‌شخصی‌ها و گروه‌های فشار یا بی‌تفاوت و منفعل و یا همراه بودند. نمونه‌ای از این وضعیت را در فاجعه کوی دانشگاه داشتیم که هم لباس‌شخصی‌ها و هم نیروی انتظامی وارد کوی شدند و در تخریب خوابگاه و ضرب‌وشتم دانشجویان مشارکت داشتند.

در دوره اول مسئولیتم در وزارت فرهنگ و آموزش‌عالی وقت که بلافاصله پس از پایان جنگ‌تحمیلی بود، مزاحمت کم‌تری از سوی عناصر سیاسی یا گروه‌های فشار به دولت مرحوم آقای هاشمی‌رفسنجانی و از جمله به وزارت و دانشگاه‌ها وارد می‌شد ولی در دوره اصلاحات و دولت آقای خاتمی از همان ابتدای کار دولت، وزارت علوم سیبل حمله‌های محافظه‌کاران، عناصر افراطی و روزنامه‌هائی مانند کیهان قرار می‌گرفت. بنظرم دلیل اصلی هدف واقع شدن وزارت علوم و دانشگاه‌ها و دانشجویان، به علت نقش تعیین کننده دانشگاهیان در خیزش دوم خرداد ۷۶ و تغییر پیش‌بینی‌ها و معادلات سیاسی حاکم بود. در آن زمان به دلیل مقبولیت دانشگاهی و انسجام و اقتدار مدیریتی وزارت علوم، بسیاری از دخالت‌ها و تنش‌های تحمیلی کنترل و یا از ابتدا از آنها پیشگیری می‌شد. در این زمینه اتاق فکر و نیز ستاد بحرانی در وزارت علوم با ریاست خود وزیر تشکیل می‌شد و با تحلیل شرایط سیاسی کشور برنامه‌ریزی و اوضاع را رصد می‌کرد. همچنین برای ایجاد هماهنگی در اجرا، شورائی در زمینه بررسی مسائل فرهنگی-اجتماعی و سیاسی با مسئولیت وزیر علوم در محل وزارت بطور منظم تشکیل جلسه می‌داد که اعضای آن را وزرای کشور، اطلاعات و بهداشت، رئیس نهاد رهبری در دانشگاه‌ها، رئیس کمسیون آموزش‌عالی مجلس و چند تن از استادان و صاحبنظران و مسئولان دانشگاهی تشکیل می‌دادند و نقش موثری در جلوگیری از توطئه‌ها و یا مدیریت بحران‌ها داشت.

بطور کلی می‌توانم بگویم که اهمیت نظام علم و دانائی در دولت اصلاحات و تا حدود زیادی در مجلس و قوه قضائیه و بویژه در فضای عمومی جامعه به رسمیت شناخته شده بود و به دلیل همین جایگاه ویژه و منزلت اجتماعی آموزش‌عالی و دانشگاه بود که حمله به کوی دانشگاه تهران و مظلومیت دانشجویان در بیانات و پیام‌های همه مسئولان اصلی کشور از صدر تا ذیل و در نزد افکار عمومی محکوم گردید. ما پس از واقعه کوی، در سال ۷۸ برای جلوگیری از تکرار فجایع جدید، موضوع ممنوعیت ورود نیروی مسلح به دانشگاه را با کمک به تدوین و ارائه یک طرح قانونی به تصویب نمایندگان مجلس ششم رساندیم که متاسفانه در شورای نگهبان متوقف شد و به تصویب نهائی نرسید! 

  • نحوهٔ تعامل شما و نهادهای دانشگاهی با دانشجویان چطور بوده؟

ایجاد فضای باز و تکثر فکری و سیاسی، دامن زدن به فضای بحث و گفتگو، تشویق و پشتیبانی از فعالیت‌های دانشجوئی در زمینه‌های مختلف علمی و فرهنگی و هنری، ورزشی و فوق‌برنامه، و سیاسی- اجتماعی و حمایت برابر از تشکل‌های متنوع دانشجویی از مهم‌ترین سیاست‌ها و برنامه‌های کلان وزارت بود. در رویکرد فوق، به دانشگاه‌ها اختیار می‌دادیم و اعتماد می‌کردیم، مدیریت‌ها بر پایه شایستگی و شخصیت علمی و اخلاقی افراد و با مشورت و مشارکت تنگاتنگ دانشگاهیان انتخاب می‌شدند و از دخالت احزاب سیاسی برای سربازگیری از میان دانشجویان و نیز دخالت مدیران دولتی و یا ائمه جمعه در انتخاب روسای دانشگاه‌ها به شدت جلوگیری می‌شد. هفته‌ای نبود که وزیر با معاونان و یا جدا ازهم در میان دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاه‌ها حضور نداشته باشند و در جلسات طولانی و صریح و صمیمانه به پرسش و پاسخ با آنها نپردازند و اخبار آن تیتر رسانه‌ها نشود.

اینگونه بود که آموزش‌عالی توانست بحران‌هائی چون کوی دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز در سال ۷۸، فتنه نشریه موج در دانشگاه امیرکبیر، حادثه خرم‌آباد، حمله به خوابگاه طرشت، حکم اعدام آقای دکتر آقاجری و…و تنش‌های دانشجوئی طولانی در تابستان ۱۳۸۲ را پشت سر گذارد. در عین‌حال ایجاد تحولات ساختاری در آموزش‌عالی ایران در جهت آزادی و استقلال بیشتر دانشگاه و توسعه علمی ایران را هم پیگیری می‌کردیم. از جمله در سال‌های ۸۱ و ۸۲ بر پایه تفویض اختیار وزیر علوم به استادان دانشگاه‌ها، انتخاب و انتصاب روسای دانشگاه‌ها در ۱۶ دانشگاه اصلی کشور انجام گرفت که به ایجاد آرامش و ثبات مدیریتی کمک نمود و گام موثری در جهت تحقق خودگردانی دانشگاه و تأمین امنیت فضای علمی و آزادی آکادمیک بود. متاسفانه ادامه این طرح مترقی بعد از استعفای من در شهریور ۱۳۸۲، با فشار شورای‌عالی انقلاب فرهنگی بر وزیر بعدی متوقف گردید.  

  • مسیر و نحوهٔ تعامل شما و نهادهای دانشگاهی با نیروی انتظامی چطور بوده؟

رابطه و تعامل با فرماندهی نیروی انتظامی هم بطور غیر مستقیم با هماهنگی و پشتیبانی دولت و بطور مستقیم توسط معاونت دانشجویی و حراست مرکزی وزارت انجام می‌گرفت و تلاش می‌شد که حساسیت ویژه محیط دانشگاه و جنبش دانشجوئی به آنها یادآوری شود که بی تأثیر هم نبود. در برخی از جلسات شورای امنیت ملی که در وزارت کشور تشکیل می‌گردید هم در باره تنش‌های دانشجوئی بحث و تصمیم‌گیری می‌شد. من انتشار برخی ادعاها از سوی فرماندهی اسبق نیروی انتظامی مبنی بر به‌کارگیری زبان تهدید یا تحکم از سوی ایشان در جلسه شورای امنیت ملی در بحران دانشجوئی تابستان ۸۲ را کاملاً” تکذیب می‌کنم، آن‌ها در جلسات رو در رو به خودشان اجازه درشت‌گویی و جسارت یا دخالت در کار آموزش‌عالی را نمی‌دادند و وزارت علوم هم قاطعانه مدافع استقلال و اقتدار مدیریت‌های دانشگاهی در شرایط بحرانی بود.

  • نحوهٔ تعامل نیروی انتظامی با دانشجویان زمان شما چطور بوده؟

تنش‌های دانشجویی در کشورهای جهان سوم و بدون ساختار دموکراتیک که احزاب سیاسی و رسانه‌های آزاد و نهادهای مدنی با محدودیت مواجه هستند رایج‌تر است. اعتراضات دانشجویی در کشور ما هم پدیده تازه و غیرمنتظره‌ای نیست و سابقه تاریخی دارد و در برخی موارد تراژیک مانند ۱۶ آذر  ۱۳۳۲، ۱۳ آبان سال ۱۳۵۷ و یا ۱۸ تیرماه سال‌های ۷۸ و ۸۸ نقاط عطف تاثیرگذاری در فرآیند مبارزات دموکراسی‌خواهانه و ضد استعماری مردم بوده‌اند و ننگ سرکوب و کشتار داشجویان را در کارنامه عملکرد حکومت‌ها به ثبت تاریخ رسانده‌اند. رابطه پلیس با دانشجو و دانشگاه و نوع تعامل بین آنها تا حدودی به مدیریت حاکم بر وزارت علوم، مدیریت دانشگاه، دولت و فضای سیاسی کشور بستگی دارد. در دوره مسئولیت من و همکارانم در وزارت علوم این رابطه به‌جز در مواردی خاص، معمولاً” با درک و احترام متقابل همراه بود و در موارد حاد و تراژیک، خشونت‌ها بیشتر تابعی از وحشی‌گری لباس شخصی‌ها و مأموریت آنها بود.  

  • توصیه‌ای یا نصیحتی برای وزیر علوم فعلی و نهادهای دانشگاهی برای بهتر کردن شرایط فعلی دانشگاه دارید؟

انتظار منطقی از آقای وزیر علوم و روءسای دانشگاه‌ها این است که حفظ شئونات علمی و اخلاق آکادمیک و دفاع از حرمت دانشگاه و حقوق دانشگاهیان و دانشجویان را وظیفه ملی و مهم خود بدانند و هدف مسئولیت خود را تحقق آزادی و استقلال دانشگاه و توسعه علمی ایران قرار دهند. آنچه از ما باقی خواهد ماند یا نام نیک در دفاع از جوانان و حقوق اساسی مردم و سربلندی و پیشرفت کشور است و یا مأمور و معذور شدن، دستورپذیری و تسلیم، بدنامی و خیانت به آرمان‌های ملت خواهد بود. ازخداوند برای همگی عقلانیت، هدایت، اخلاق و حسن‌فرجام خواستارم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. راست میگه.ضمنا جناب شفیعیان اگه کنارم بودی با میکوبیدم توی صورتت که اینقدر عذابمون ندی برای بالا اومدن سایت انصاف. پدرم رو درآوردی پدرم رو درآوردی.

  2. کدوم دانشگاه دلت خوشه جناب معین حرمت امامزاده رو متولی نگه میداره اینا رو هرچی لات و ارازل رو سفید کردن

  3. حفظ امنیت حریم نمیشناسد!!! حرف ایشان هم تابع عقل و منطق نیست!!!!امدیم و روزی داعش به طریقی وارد دانشگاه شریف شد و به اسمه دانشجوی عادی بودن (( با گرفتن ویدیو و ارسال به شبکه های سامان دهنده اشوب مثل منوتو و سعودی نشنال)) اشوبگران بیرون را تشویق به حمله ب دانشگاه کرد!!!!انگاه تکلیف چیست؟؟؟ بلانصبت دانشجویان محترم!! مردم را…..فرض نکنید!

  4. سلام
    وقتی این کلیپ “در نشست استادان دانشگاه تهران با رئیس دانشگاه چه گذشت؟” را دیدم، چنان بدنم به لرزه افتاد و بوی تعفن به مشامم رسید که حالم را بد کرد. وقتی این کلیپ رو دیدم، بوی گند امریکایی که الان به مرداب گندیده تبدیل شده به مشامم خورد. به خودم گفتم، وقتی این وضع اعتقادی استادان دانشگاه تهران که در حد یک نوجوان به سن بلوغ نرسیده و شناخت نادرست این اساتید، از مردم و مکتب و نظام اسلامی و حکومت اسلامی ایران و حتی تحلیل بسیار ضعیف و افتضاح از وضع موجود توسط اساتید دانشگاه تهران است، دیگر چه توقعی از دانشجوی این دانشگاه داریم، دیگر توقعی نیست که انسان به دانشگاه تهران برود و انسان بازگردد.
    متاسفم برای تمامی کسانی که در این جلسه حضور دارند، متاسفم برای خانم ها و آقایانی که یک عمر درس را بر مبنای باور غلط خوانده اند، متاسفم برای دانشجویان تهران که در باورهای کثیف شما اساتید سکوت کرده اند، متاسفم برای شما اساتید دانشگاه تهران که در کنار جناب آقای عطاالله مهاجرانی ذره ای ارزش ندارید، که این شخص حقیقت را حتی به زبان جاری می کند، ولی شما درس خوانده های با تفکر غربی و دیکتاتوری امریکایی حاضر نیستید کمی حقیقت را باور کنید، نسلی که شما از آن ها دم میزنید و طرفداری میکنید نسلی هستند در حد یک در صد جامعه جوان ایران عزیز و شاید هم کمتر از یک درصد، که به باور بنده، اگر تفکران مغز گندیده خود را به این جوانان و نسل غیور نمیرساندید، مطمئن هستم از کسانی میشدند که شما ها را بدون کمی درنگ از جامعه دانشگاهی به سمت غرب و امریکای خودتان هدایت میکردند تا بیش از این فضای ایران عزیز و با شرف، از بوی تعفن شماها زجر نکشد.
    از شما اساتید دانشگاه تهران می پرسم، چرا نمی روید از ایران؟
    می دانید چرا؟
    چون شماها در هیچ جای دنیا هیچ جایگاه ممتازی که در ایران عزیز دارید نخواهید پیدا کرد.
    شماها می ترسید از مفتضح شدنتان.
    می ترسید از آینده ای که با رفتنتان ساخته می شود.
    و
    درود خدا بر دانشجویان دانشگاه تهرانی که با حضور شما اساتید بیچاره، پاک ماندند.
    درود خدا بر دانشجویان دانشگاه تهرانی که با حضور شما اساتید عاقبت به شر، انقلابی ماندند.
    درود خدا بر دانشجویان دانشگاه تهرانی که با حضور شما اساتید دست پرورده بیرونی و سرراهی، بوی شهادت را حفظ میکنند.
    .
    و چقدر دلم میسوزد برای آقای عزیزم، حضرت آقا جانم، که از دست شما درس خوانده های نفهم چه میکشد.
    به قول دشمنان، چه صبری دارد این آقا.

    14 مهرماه 1401
    از طرف محسن رفیعی
    به اساتید دانشگاه تهران

  5. آقای دکتر معین خودشان خوب می دانند که این لباس شخصی های … و به قول خودشان هتاک و خشن از کجا ماموریت دارند و هدایت می شوند. شاید رویشان نمی شود یا ملاحظه می کنند که صریح نمی گویند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا