خرید تور تابستان ایران بوم گردی

روایت سقوط از روی پل چمران اصفهان

همه مغازه دارهای کنار پل “نیلوفر” و “ع” را دیده‌اند؛ از کنار مغازه‌هایشان رد شده‌اند و رفته‌اند روی پل، از نرده‌ها رفته‌اند آن طرف، “ع” خودش را پایین انداخته، اما نیلوفر ترسیده، برگشته آن طرف نرده، اما دوباره از نرده‌ها رد شده، پایین را نگاه کرده جوی خون زیر سر “ع” را دیده، اما به فاصله چند دقیقه بعد خودش را پایین انداخته است!

به گزارش خبرنگار ايسنا در اصفهان، روایت همه مثل هم است، صدای پایین افتادن دخترها از پل چمران را در 29 مهر ماه یادشان است. می‌گویند: “می‌خندیدند، برای همین فکر نمی‌کردیم، بخواهند خودکشی کنند.” یکی از مغازه‌دارها، عکس دخترها را هنگامي که از روي پل بالا می‌روند و یکی دیگر عکس آنها را وقتی که کف خیابان افتاده‌اند، گرفته‌ است.

یکی می‌گوید بعد از اینکه دخترها پایین پریدند نیلوفر سرش را بلند کرد و روی پای “ع” گذاشت و یکی دیگر تعریف می‌کند وقتي افتاد سرش روی پای “ع” افتاد. تا اینجای کار مشخص است که هر دو خودکشی کرده‌اند. این مساله را تمام مغازه دارها با قطعیت می‌گویند.

روي پل كه برويد همه مغازه‌دارها از پایین حواسشان است، صبح هم كه من روي پل بودم همه ديده بودند؛ می‌گویند “گفتیم یکی دیگر هم رفت برای خودکشی” انگار دخترها نخستین مورد نبوده‌اند، یکی از مغازه دارها می‌گوید “چندمين بار است؛ یکی را مردم نجات دادند، یکی را آتش نشانی.” آخرین مورد همین سه چهار روز گذشته بوده، به آتش نشاني زنگ زده‌اند همه فکر کرده بودند مرد جوان می‌خواهد خودكشي كند اما بعد معلوم شده برقکار بوده و سیم کشی‌ چراغ‌های پل را درست می‌کرده.

بیشترین چیزی که روی پل آدم را می‌ترساند صداي خودروهایي است که با سرعت عبور می‌کنند و گاهی بوق می‌زنند، اما همه می‌گویند “ع” شجاع بود، عمویش از موتور سواری برادرزاده‌اش تعریف می‌کند، که بعد از یکی دو بار خاموش کردن، با سرعت از جلویش رد شده، از اینکه وقتی “ع” بچه بوده چطور از کوه بالا می‌رفته است، شاید اگر دختر این قدر شجاع نبود وقتی روی پل رفت مثل من از نیمه راه بر می‌گشت اما بر نگشته…

سه روز پس از سقوط دخترها از پل؛ حوالي خانه “ع”، اعلامیه فوت جوان ناکام با عكسش روی دیوارهای نصب شده و شمار بنرهاي تسلیت جلوي خانه بیشتر شده، فردا هفتم “ع” است، خانه خلوت‌تر از روزهای نخست است اما از بی تابی پیرزن (مادربزرگ “ع”) که سه روز است دختر را ندیده، چیزی کم نشده است: “رفتم بازار صفا خرید کنم “ع” روی پل بوده و من ندیدیم. تاکسی‌های دم پل من رو میشناسن، احوال پرسی کردم. مادر، برگشتم و دیدم زیر پل قیامته. نگو “ع” بوده. همه دیدنش رو پل! گفتند این “ع” است ولی اون یکی رو نشناختن، اما یکیو نفرستادن رو پل!”

“ع” از شش سالگي همراه با خانواده پدريش زندگي می‌کرده است: ” الهی دورش بگردم عاطفه داشت. حیف شد مادر. سه روزه خانه خالی شده، ندیدمش. 9 صبح رفت کتابخانه.” عکس قاب شده “ع” را می‌آورد و ادامه می‌دهد: “معدلش 20 بود مادر، چاپ کنید این دختر، دخترخوبی بود. چقدر عاطفه داشت.”

با ” زهرا” فرداي روز حادثه هم حرف زده بوديم. عمه “ع” است: “هیچ کسی باور نمی‌کنه، همه می گن چقدر شاد بود. با نیلوفر امسال هم مدرسه‌ای شده بود. این دوتا با هم خیلی جور شده بودن. تا جایی که هر روز 4 تا 5 ساعت با هم وقت می‌گذروندن. بیشتر دوست داشت کلیپ‌های داب اسمش پر کنه.” دوست صمیمی “ع”، گلاره بود که همین چند وقت پیش هم با “ع” و مادربزرگش به مشهد رفته است. اما در پرس و جوهای خانواده گفته چیزی از نهنگ آبی نمی‌داند.

“ع” متولد 81.4.15 است و امسال 15 ساله شده بود. زهرا می‌گوید”هیچکسی جای مادر را نمی‌گیرد. “ع” همیشه کمبود مادرش را احساس می‌کرد. من می‌گفتم وظیفه مادری رو برای شماها انجام میدم. مشکل “ع” بی مادری بود، اما مشکل نیلوفر چی بود؟”

پلیس هنوز وسائل “ع” را به خانواده‌اش تحویل نداده است، همه اعضای خانواده می‌خواهند بدانند پلیس بر چه اساسی ابتدا در رسانه‌ها علت مرگ دخترها را نهنگ آبی عنوان و بعد این مساله تکذیب شده است. خانواده علاوه بر این به گفته‌های وزیر ارتباطات که در برنامه تیتر حاضر شده معترض هستند “بر چه اساسی گفتند مادر “ع” سال گذشته خودکشی کرده است؟ دلیل مرگ هست. سال فوت مادر هم هست.”

پلیس تا کنون با خانواده “ع” صحبت نکرده است. در کلیپی که بعداً در فضای مجازی منتشر شد خاله “ع” گفته بود که جای بریدگی را روی دست خواهر زده‌اش دیده است. زهرا می‌گوید “نمی‌دانم کلیپ‌های باغ رضوان را چه کسی گرفته است. بعد از مراسم خاکسپاری گفتند خاله‌های “ع” با پلیس آگاهی رفته‌اند. نمی‌دانم چرا پلیس آگاهی اصلاً سراغ ما نیامد تا با من یا عموهاش صحبت کند؟ “ع” همیشه با ما زندگی می‌کرد و تنها سه روز آخر میهمان خاله‌اش بود.”

مادربزرگ می‌گوید ” رِشتُم و رِشتُم، كُپه پنه شد، رفت گِل آسمون مادر. این (زهرا) تقدیر کِش “ع” بود. 9 سال است که پدرش سکته کرده. ما اهواز بودیم کاش نیامده بودم. “ع”، جان هم می‌خواست می‌دادند. این قلب داره از اینجا (اشاره به قفسه سینه) میزنه بیرون… اون اتاقشه. می‌خواهم خانه را بفروشم. نه کمدش را میتونم ببینم نه لیوانی که آب می‌خورد، رفت مادر.” از توی آشپزخانه یک لیوان بر می‌دارد و می‌بوسد. “غازی درست می‌کردم می‌بردم مدرسه تا زنگ تفریح غازی را بدهند دستش. می‌گفتن مادر مگه می‌میره؟. ننه دخترم خوب بود تمام ریگ بیابان که میشناسنش براش گریه می کنن.”

نخستین دلایل مرگ دو نوجوان اصفهانی، از سوی پلیس اصفهان مطرح شد که صراحتاً آن را مرتبط با چالش نهنگ آبی عنوان می‌کرد. پس از آن وزیر ارتباطات فناوری اطلاعات با انتشار متنی در اینستاگرام به مرگ دو دختر اصفهانی واکنش نشان داد و در این باره نوشت: “خبر خودکشی دو دختر نوجوان به دلیل پیروی از رفتارهای شیطان‌گونه در فضای مجازی برای شنوندگان ناراحت‌کننده و بهت‌آور بود. بنده نیز از شنیدن خبر متاثر شدم. بایستی بپذیریم که در کنار منافع بسیار، آفات جدی هم در فضای مجازی وجود دارد. به عنوان یک پدر، فرزندانم را به عضویت در شبکه‌های اجتماعی تشویق نکرده‌ام و آنها نیز تاکنون عضویتی نداشته‌اند و همچنان با حضور یک بزرگتر از فضای مجازی بهره می‌گیرند.” اما ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی فردای همان روز از سوی رییس اورژانس اجتماعی کشور رد شد!

خانواده هنوز دنبال ردی از ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی هستند: ” روزی که “ع” را برده بودند بیمارستان و ما منتظر بودیم مادر را به بیمارستان بیاورند تا اگر حالش بد شد توی بیمارستان باشه خاله‌ش به من اینها را گفت. خاله‌اش گفت. توي مصاحبه تلوزيوني هم گفته. من چیزی روی دست “ع” ندیدم اما خاله‌اش میگه اثر بریدگی روی بازوهای “ع” را دیده. چرا توی بیمارستان به من گفت؟” این‌ها را زهرا می‌گوید. پدر “ع” دنبال حرف را می‌گیرد و ادامه می‌دهد “روز اول حراست بیمارستان به من گفت بازی نهنگ آبی بوده؟ توی پاسگاه گفتن نهنگ آبی بوده؟ همه همون روز اول می‌گفتند.”

عمه “ع” می‌گوید “من میگم کسی که قصد خودکشی داشته باشه زندگی براش بی‌معنی است. یک هفته نمی‌شینه بگه عمه چطوری انتخاب رشته کنم. معلمون گفته پزشکی زیاده نمی خواد بری، عمه چه رشته‌ای برم؟ بیاد بشینه بگه عمه میخوام تحقیق‌های هفته دیگه مدرسم رو آماده کنم. کسی که میخواد خودکشی کنه میگه ول کن دیگه برای چی درس بخونم؟ باشه من میگم مشکلات خانوادگی بوده، نیلوفر چی؟ اونم به خاطر مشکلات “ع” خودشو انداخت پایین؟”

پنجشنبه گذشته اسدبیگی – رییس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور در گفت و گو با روزنامه ایران گفته بود “نیلوفر” – دختر نجات‌یافته – در نخستین اظهاراتش بیان کرده، قصد خودکشی نداشته و برای نجات دوستش جلو رفته که ناخواسته سقوط کرده است! او گفته “پس از پیدا شدن علائم خاص روی بدن دختر فوت شده شایعاتی مطرح شد و این زخم‌ها را به بازی یا چالش خاصی ربط دادند اما واقعیت این است که خراش‌های روی دست‌های نوجوان جان‌باخته به خاطر تلاش ناکام وی برای خودکشی در گذشته بوده است.”

زهرا می‌گوید ” 20 دقیقه قبل از این اتفاق به پدرش زنگ زده و گفته شلوار فرم برادرش رو کوتاه کنه، آخه کسی که می‌خواهد خودکشی کنه موضوع اصلاً براش اهمیت داره؟ برای چنین چیز کوچیکی زنگ می زنه؟” پلیس آگاهی با گذشت پنج روز از این حادثه هنوز با خانواده “ع” صحبت نکرده است. ذهن خانواده درگیر سووالات زیادی است. زهرا چت‌های تلگرامیش با برادر زاده‌اش را نشان می‌دهد، همه پیام‌ها صمیمانه است.

خانواده “ع” به صحبت‌های وزیر ارتباطات در برنامه تیتر اشاره می‌‌کنند” وزیر گفته مادر “ع” پارسال خودکشی کرد! ما فوت نامه داریم، تاریخ مرگ روی سنگ قبر هست. مدارک پزشکی قانونی در مورد دلیل فوت هست. چطوری میگن؟ مگه میشه بگه به این دلیل رفته خودشو انداخته پایین؟ “ع” خودشو انداخته پایین به دلیل مشکلات خانوادگی، نیلوفرم به دلیل مشکلات “ع” خودشو انداخته پایین؟! این‌ها چی میگن تو رسانه‌ها؟! کسی که مشکل داره میتونه درس بخونه؟”

****************

فضای بیمارستان این بار سنگین‌تر است، نیلوفر کاملاً هوشیار و از ای سی یو به بخش منتقل شده و قرار است ساعت دو و نیم برای عکس برداری از کمرش به بیمارستان الزهرا منتقل شود. از کنار در اتاق تکان خوردن پاهایش که باند پیچی شده را می‌توان دید. پدرش می‌گوید “جراحی پاها خوب بوده”، و تاکید می‌کند “پلیس آگاهی گفته شماره هر کسی را که می‌خواهد درباره این موضوع با خانواده صحبت کند به آن‌ها بدهم!” می‌گوید “نیلوفر نمی‌داند که “ع” در این حادثه جان خود را از دست داده است” و تاکید می‌کند:” هنوز چیزی از ماجرا نپرسیده‌ایم و نیلوفر هم چیزی نگفته است.”

*****************

چالش این کشور “چالش نهنگ آبی نیست”؛ چالش مسوولانی هستند که تلاششان به جای پیشگیری از آسیب‌ها، کتمان آن‌هاست. چالش آن مسوولی است که در نخستین واکنش به این حادثه فقط می‌خواهد بگوید پدر خوبی است چون هیچ کدام از فرزندانش در شبکه‌های اجتماعی عضویت ندارند، اما مسوول 36 ساله کشورنمی‌گوید فرزندانش چند ساله هستند! اصلاً به سن داشتن تلفن همراه و شبکه‌های مجازی رسیده‌اند یا نه؟! و در دومین واکنش مثل یک روانشناس در رسانه ملی حاضر می‌شود و خودکشی یکی از دخترها را به خودکشی سال گذشته مادرش مرتبط می‌کند در حالی که اصلاً نمی‌داند تاریخ و دلیل فوت مادر “ع” چه زمانی است!

چالش این کشور مسوولی است که شنیده‌هایش -درست یا غلط- را بدون هیچ تحقیقی از تریبون رسانه به عنوان حقیقت بیان می‌کند! و برای پاسخ به یک آسیب اجتماعی آسان‌ترین راه را انتخاب می‌کند؛ کسی که مرده مقصر است! چالش این کشور مسوولانی است که به نظر می‌رسد اطلاعاتشان برای توضیح یک حادثه را از روی شبکه‌های اجتماعی جمع آوری می‌کنند!

مغازه‌دارهای اطراف پل چمران می‌گویند”روزهای اول پس از حادثه، همه نسبت به افرادی که می‌رفتن روی پل حساس شده بودن اما حالا دیگر کمتر توجه می‌کنیم.” “ع” و نیلوفر آخرین عابران روگذر چمران نیستند. “روزهای اولی که پل ساخته شد و هنوز نرده‌ها را نصب نکرده بودند، باد شدید موجب شد یک مرد جوان پرت شود پایین، چند روز بعد یک نفر با رنگ مشکی روی پل نوشت، طوفان.”


پشت پرده فیلم سلفی دو دختر اصفهانی قبل از خودکشی

یک فیلم کوتاه چند دقیقه ای؛ یک فیلم باورنکردنی با عنوانی عجیب :« صحبت های دو دختر اصفهانی لحظاتی قبل از خودکشی ! » از شنبه 29 مهر که دو دختر اصفهانی با خودکشی شان در صدر اخبار حوادث رسانه ها قرار گرفتند ، حدود 15 روز می گذرد و حالا با انتشار این فیلم ، بسیاری از فرضیه ها درباره دلایل خودکشی این دونفر بهم ریخته است.

به گزارش جام جم آنلاین، حالا خیلی ها خواسته یا ناخواسته این فیلم را دیده اند، وصیت تصویری این دو دختر نوجوان، سه روز است که کانال های تلگرامی ، اینستاگرام و دنیای مجازی را قرق کرده ؛ فیلمی کوتاه که نقش اولش هر دو دختری هستند که چند روز پیش بین زندگی و مرگ ، مرگ را انتخاب کردند. نوجوان هایی که در این فیلم با آب و تاب ، با لبی خندان و چشم هایی پر از شیطنت ،به همه آنهایی که بعد از مرگشان قرار است این فیلم را ببیند ، سلام می کنند.

تماشای این فیلم شوکه کننده است، خیلی ها با ناباوری لحظات خداحافظی دو دختر دهه هشتادی را از دنیا تماشا کرده اند؛ لحظاتی که آنها نزدیکان شان را خطاب قرار می دهند و خودشان را آرام و آهسته می رسانند به بلندترین ارتفاعی که برای خودکشی به ذهنشان آمده یعنی پل شهید چمران اصفهان و در این مسیر هیچ عاملی، هیچ دلیلی نیست که دست دلشان را بگیرد و پشیمان شان کند برای رفتن. اینکه قدم هایشان آهسته تر شود و پاهایشان سنگین تر و تردید کنند حتی چند لحظه برای استقبال از مرگ.

این فیلم می تواند گویای یک بحران در نسل جدید یعنی دهه هشتادی ها باشد، نسلی که قبلا هم حرکات دیگری برای خودنمایی از خود بروز داده بودند از جمله جمع شدن مجازی در یک پاساژ تهران که خیلی هم سرو صدا کرد.

از انتشار این فیلم در دنیای مجازی مدت زیادی نمی گذرد ؛ فیلمی که خیلی ها را شوکه کرده است. ما به بهانه انتشار این فیلم ، با دکتر فاطمه قاسم زاده، دکترای روانشناسی کودک و نوجوان و استاد دانشگاه ، به تحلیل اتفاقی می نشینیم که یکی از قربانی هایش حالا زیر خروارها خاک خوابیده است و دیگری ، روی تخت بیمارستان به زندگی سنجاق شده .

خانم دکتر، چه دلیلی باعث می شودکه دو دختر نوجوان شاد و خندان از خودشان فیلم بگیرند و بعد هم خودشان را از بالای پل به پایین پرت کنند؟

همانطور که می دانید درباره خودکشی این دو دختر اول بحثی درباره چالش نهنگ آبی مطرح شد اما حالا که چند روز از این اتفاق گذشته و این فیلم هم از آنها منتشر شده ، می بینیم که یک تضادی در این رابطه وجود دارد و باید با بررسی های بیشتر به دنبال دلایل واقعی این اتفاق بود. در حالت کلی می توانیم بگوییم که افسردگی یکی از عوامل منجر به خودکشی است اما نکته اینجاست که حداقل در فیلمی که ما در این چند روز از این دو دختر دیده ایم ، شواهدی از افسردگی حداقل در ظاهر مشاهده نمی شود، و حالت هایی دارند که در حالت معمولِ خودکشی هایی که در جامعه اتفاق می افتد مرسوم نیست.

یعنی همین رفتار شاد و سرحالی که دارند؟

بله همین طور است ، هر دو نفر آنها خیلی شاد و با انرژی به استقبال مرگ می روند. از نظر روانشناسی این موضوع با وقوع افسردگی در تضاد است. البته باز هم نمی توانیم حکم قطعی صادر کنیم. چون شاید در بررسی های بیشتر مشخص شود که این سرخوشی ، عاملی خارجی داشته مانند مصرف مواد. البته این فقط یک احتمال است ، چون همانطور که می دانیم یکی از نشان های مصرف مواد، شادی کاذب و موقتی است که به انسان دست می دهد. عامل بعدی ای که از تماشای فیلم می توان نتیجه گرفت، همراهی این دونفر باهمدیگر است، چرا؟ چون هرکدام در فیلم جوری صحبت می کنند که مبادا دیگری در تصمیمی که گرفته شک کند. پس خودِ این همراهی و دوستی نزدیک را می توانیم جزو یکی از دلایل گرفتن این تصمیم بدانیم.

یعنی این دو دختر نوجوان تحت تاثیر هم قرار گرفته اند؟

بله به خاطر دوستی. به خاطر رابطه نزدیک کاملا در تصمیمی که گرفته اند مشارکت دارند. البته از بعد هیجانی هم می توانیم به دلایل وقوع این اتفاق نگاه کنیم. همین وصیت تصویری و فیلمی که اینها از خودشان گرفته اند یعنی ، اینها به عاقبت کار حداقل از نگاه خودشان فکر کرده اند. آنها می دانند که در حال انجام کاری هستند که باعث جلب توجه دیگران می شود و از این موضوع هیجان زده هستند و ما این شتاب زدگی و هیجان را هم در رفتارشان در فیلم می بینیم .

با اینکه می دانند آخر و عاقبت شان مرگ است؟

بله، دقیقا و همین جاست که پای عامل های دیگر هم مثل خانواده ، مدرسه و …به موضوع باز می شود. درحقیقت اینجا ما باید ببینیم که اینها در چه خانواده ای رشد کرده اند، در چه محیطی در حال درس خواندن بوده اند. خودکشی ، آن هم به این شکل با ضبط فیلم و … ، رفتاری نیست که یک دفعه و ناگهانی رخ بدهد، پشت این رفتار مدتها فکر بوده . پس باید هم محیط خانوادگی شان بررسی شود هم محیط مدرسه و هم دوستان دیگر… درحقیقت یک مقطعی از زندگی این افراد و اتفاق هایی که رخ داده باعث رسیدن آنها به اینجا شده ، یعنی ما هم باید دنبال عوامل تشدید کننده این آسیب اجتماعی بگردیم.

که چه عواملی می توانند باشند؟

من فکر می‌کنم جواب اصلی و حلقه مفقوده این اتفاق ، برمی‌گردد به این که ما تا چه اندازه، نوجوانان را توانمند کرده‌ایم. ببینید نوجوانی یک سن بحرانی است. یک دوران گذار است. همان طور که جامعه وقتی در دوران گذار قرار دارد، آسیب‌هایش بیشتر نمود پیدا می‌کند ‌دوره نوجوانی هم همین حالت را دارد. نوجوانی هم دوره گذر از کودکی به بزرگسالی است. یعنی مسئولیت‌ها، ‌اهداف، وظایف و… همه چیز یک فرد تحت تاثیر این دوره قرار می‌گیرد. بنابراین فرد نوجوان نیازمند برخی مراقبت‌ها، توجهات و آموزش‌های ویژه است که به توانمندسازی او کمک کند و دقیقا همین جاست که اگر توانمند نشده باشد ممکن است یا خودش آسیب ببیند یا به دیگران آسیب بزند. نوجوانان ما برای اینکه درگیر آسیب های اجتماعی نشوند، باید مهارت های زندگی را آموخته باشند. اما بحث مهارت های زندگی متاسفانه در کشور ما جدی گرفته نمی شود؛ نوجوان ما یاد نمی گیرد که چطور مشکلش را حل کند چون توانایی حل مساله را ندارد، نوجوان ما یاد نمی گیرد که خشمش را کنترل کند، عواطف و احساساتش را بشناسد، نتیجه این می شود که به مسائلی رو می آورد که اصلا اقتضای سن اش نیست.

مثل همین رابطه دوستی با جنس مخالف که در این فیلم هم دیده می شود؟

دقیقا . یکی از مهارت های دهگانه زندگی ، مهارت ارتباط برقرار کردن است، ارتباط درست.بحث مهارت های ارتباطی همینجا مطرح می شود، نوجوان ما وقتی هنوز اصول اولیه یک ارتباط درست را یاد نگرفته با جنس مخالف هم وارد ارتباط می شود و همین جا به مشکل می خورد ، چون چیزی از هدایت این رابطه نیاموخته. بعد عوامل دیگری مثل پنهان سازی از خانواده و مدرسه و عناصر کنترل کننده دیگر هم دست به دست هم می دهند و او را به سمت آسیب اجتماعی سوق می دهند.نکته مهم اینجاست که نوجوانی که آموزش نبیند، خودش کنجکاوی می‌کند. خودش دنبال چیزهایی می‌رود که برایش پر از علامت سوال است.متاسفانه بحث روابط دختر و پسر هنوز در جامعه ما تعریف نشده و ما فکر می کنیم وقتی دختر و پسر در یک محیط اجتماعی کنار هم نباشند ، مشکل ارتباطی شان را حل کرده ایم اما نمی دانیم که با این کار بازار روابط پنهانی شان داغ شده است.

این آسیب های اجتماعی نسل نوجوان ما را تهدید می کند؟

نمی توانیم به طور قطعی بگوییم همه نوجوان ها را ، چون تعمیم کار غلطی است ، ما نمی توانیم رفتار یک تعداد محدود و خاص را به کل یک گروه تعمیم بدهیم، همانطور که می بینید یک بخش زیادی از همین نسل نوجوان ما دارند خیلی عادی زندگی می کنند، ما افراد همسن و سال این دونفر را زیاد می بینیم که خیلی هم آدم های معقول و مسئولیت پذیری هستند و اینکه ما بخواهیم پدیده ای را که در جامعه رخ می دهد به بقیه هم تعمیم بدهیم خودش یک خطای شناختی است. اما این موضوع می تواند مثل یک زنگ هشدار باشد هم برای خانواده ها هم برای مسئولان و هم کارشناسان مختلف. اینکه ببینند ، این نوع از آسیب های اجتماعی هم در جامعه وجود دارد و هرچند که الان زیاد نیست اما ممکن است در آینده بیشتر شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا