بازگشت دانشگاه به عرصه سیاست

احمد مازنی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از ویژگیهای اعتراضات ۱۴۰۱ را میتوان بازگشت دانشگاه به سیاست دانست، چنانکه پس از انتخابات سال ۱۳۹۶ را میتوان سال قهر دانشگاه با سیاست نام نهاد. این بازگشت را بهرغم میل برخی عناصر که دانشجوی آرام و استاد بیدردسر میپسندند باید به فال نیک گرفت و به استمرار و استحکام آن اندیشید، چراکه دانشگاه آرام مثل ساحل افتادهای است که به مرور متعفن میشود و تعفن دانشگاه جامعه را به لجن میکشاند. شهید بهشتی به زیبایی این معنی را بیان کرده بود که «دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود.» سالها قبل رهبر انقلاب مخالفان فعالیت سیاسی دانشجویان و جوانان و حتی دانشآموزان را لعنت کردند و گفتند: «بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتی دانشآموزان مدارس روی ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیرسیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلا توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله؛ اگر حکومت استبدادی باشد، میشود. حکومتهای مستبد دنیا، صرفهشان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بیپایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش – به خصوص جوانان و بالاخص جوانانِ دانشجویش – میتوانند غیرسیاسی باشند؟! مگر میشود؟! عالِمترین عالِمها و دانشمندترین دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات تُرش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را، باید جوانان ما درک کنند.» (دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ۱۲/۰۸/۱۳۷۲) اینک سالها از این سخن رهبری میگذرد، سوال اینجاست که چه دستهایی نسل جوان، به ویژه دانشجویان را از سیاست بیزار کرد؟ چه عواملی به بیتفاوتی دانشگاهیان در قبال مسائل کشور دامن زد؟ راستی چه کسانی مصادیق لعن رهبری هستند؟
جنبش دانشجویی از سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی طلایهدار مبارزه با استبداد داخلی و استیلای خارجی بود و پس از پیروزی انقلاب نیز پیشتاز این میدان بود و جامعه برای رشد و توسعه کشور در مقاطع حساس، به پرچم دانشگاهیان نگاه میکرد.
اما دورههایی بر این جنبش گذشت که سکوت و بیتفاوتی بر آن حاکم بود. خرداد ۱۳۷۶ یکی از نقاط عطف حضور تاثیرگذار جنبش دانشجویی در عرصه سیاست بود و در پی آن بهرغم بیمهریها و ستمهایی که بر این جنبش رفت که فاجعه کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ اوج این بیمهری است، میدان را خالی نکرد و در پی آن حوادث سال ۱۳۸۸ را پشت سر گذاشت و در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ و انتخابات مجلسین شورا و خبرگان سال ۱۳۹۴ میدان سیاست را راهبری کرد و بالاخره بهرغم سنگاندازیهای متحجران در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم میدان را خالی نکرد، اما چه اتفاقاتی در این سالها رقم خورد که دانشجویان با سیاست قهر کردند؟ چرا در انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم جای جنبش دانشجویی خالی بود؟ به هر حال عوامل این قهر هر چه بود و هر که بود اکنون دانشگاه با دانشجویان تازه نفس دهه هشتادی به میدان سیاست برگشت. این نسل بیملاحظه و شفاف است، مطالباتش را صریح فریاد میزند، اما در عین صراحت، لطیف است. اهل خشونت نیست، اما خشونت را نیز برنمیتابد. بنا بر این بازگشت دانشگاه به سیاست مبارک است، به شرط آنکه حرمتشان را نگه داریم، زبانشان را درک کنیم، به جای تقابل با آنها تعامل کنیم و به جای بگیر و ببند با آنها گفتوگو کنیم و بالاخره به نفع بزرگترهاست که کشور را با کولهباری از تجربه به این نسل بسپارند.
انتهای پیام

.
عماد افروغ اصولگرا گفت: طردشدگی آمادگی اولیه برای اعتراض خیابانی را فراهم کرد راه چاره اصلاحات ساختاری است.
آقای افروغ،
اصلاحات ساختاری فقط در صورتی میسر است که جمهوری اسلامی مخالفانش را به رسمیت بشناسد و با آنان وارد گفتگو گردد.
امروز ز بی عقلی ی ما کار خراب است، بنیاد کهنسال وطن بر سر آب است.
بیچاره وطن خسته و آواره و فرد است، رخساره ی ما از غم این واقعه زرد است.
سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
با تشکر از توجه شما.