خرید تور تابستان ایران بوم گردی

این اذیت و آزارها برای چیست؟ | احمد زیدآبادی

«احمد زیدآبادی»، روزنامه‌نگار، در یادداشتی با عنوان «این اذیت و آزارها برای چیست؟» در کانال تلگرامی خود نوشت:

دیروز برای خرید به فروشگاه شهروند محلۀ پونک رفته بودم. هنگامی که نوبت به کشیدن کارت رسید، مسئول باجه گفت که کارت موجودی ندارد! باجه را رها کردم و به عابر بانک متوسل شدم، آن هم همین را می‌گفت. اینکه در صف خرید چقدر معطل شدم و صدای غرغر سایر مشتریان چقدر در آمد، بماند!

امروز صبح برای حل مشکل، به شعبۀ بانک ملی مراجعه کردم. 70 نفر پیش از من در نوبت بودند. پس از حدود دو ساعت که نوبت به من رسید، سیستم قطع شد! خلاصه وقتی سیستم دوباره وصل شد، گفتند که حسابم به حکم قضایی مسدود شده است!

در راه بازگشت به خانه، در صدد برآمدم تا با کارت دیگرم از بانک ملت، مبلغی از عابر بانک دریافت کنم. روی صفحۀ مانیتور “حساب مسدود است” ظاهر شد. به شعبۀ بانک مراجعه کردم، گفتند؛ حساب به دستور اجرای احکام دادسرای اراک مسدود شده است!

بعد از اینکه شعبۀ سوم اجرای احکام دادسرای اراک مرا برای اجرای حکم مربوط به 14 سال قبل احضار کرد با مشورت شماری از وکلا و حقوقدانان، درخواست “واخواهی” دادم و در مهلت مقرر، آن را به مقصد شعبۀ صادرکنندۀ رأی پست کردم. ادارۀ پست با ارسال پیامکی، رسیدن نامه به مقصد اعلام شده را اطلاع داد.

قاعدتاً ابتد باید شعبۀ صادرکنندۀ رأی در مورد درخواست واخواهی من نظر دهد و بعد، اجرای احکام بر اساس آن، روند اجرای حکم را پیگیری کند؛ اما بدون آنکه شعبۀ صادرکنندۀ رأی نظری داده باشد، اجرای احکام، دستور مسدود کردن حساب‌های بانکی مرا داده است.

بدبختانه در کشور ما، صدور حکم اداری و قضایی، آسان و سریع، اما رفع مشکلات و موانع ناشی از آن، طاقت‌فرسا و بسیار وقت‌گیر است!

برای نمونه، من 23 سال پیش از سوی مراجع مختلف قضایی و امنیتی ممنوع‌الخروج شده‌ام، اما برای رفع آن، در یک دوره، صدها ساعت دوندگی کردم و آخرش هم به جایی نرسید!

حالا هم هر دو حسابم مسدود شده است! به چه دلیل؟ به دلیل آنکه دادسرای شهرستان اراک، پرونده‌ای را پس از 14 سال از بایگانی خارج کرده و به رغم مرور زمان و اعبتار امر مختومه و درخواست واخواهی من، اصرار بر ادامۀ روند اجرای حکم دارد.

این کارها واقعاً آزاردهنده و برای کسی چون من بسیار وقت‌گیر و برای خانواده‌ام اضطراب‌آور است.

اگر غم و غصۀ همسر و فرزندانم و بی‌تابی خواهرانم که رنج و اندوه و اشک و آه آن هفت سال، برخی از آنان را افسرده کرده است، در میان نبود، من ترجیح می‌دادم که بقیۀ عمرم را در زندان بگذرانم چرا که زندگی در این بیرون هم از زندگی در آن داخل، دیگر برای امثال من لطف بیشتری ندارد.

به هر حال، اگر قصد مسئولان قضایی بردنِ زندان و زدنِ شلاق است، من آدرس محل کارم را به شعبۀ صادرکنندۀ رأی فرستاده‌ام و اگر قصدشان اذیت و آزار است، به صراحت بگویند که مقصودشان از آن چیست؟

اگر می‌خواهند ننویسم و نگویم، راه آسان‌تری برای جلوگیری از آن وجود دارد و اگر پای انتقام‌کشی شخصی یا فردی در میان است، از اعلام آن طفره نروند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

    1. جناب هنوز گذرت به حضرات نیافتاده تا بدانی که اذیت وآزار یعنی چه!؟ همه نمی توانند مثل شما مطیع اوامر امر عده ای باشند تا اذیت و آزار نبینند!

      71
      14
    2. حق داری این کارها برای شما اذیت و ازار حساب نمیشه ولی هیچ کدوم شهامت ندارن علت این کارها رو بنویسن و بدن دست طرف همه از این کار طفره میرن

      76
      3
      1. وقتی از محتوای پرونده و روند رسیدگی اطلاعی نداریم بهتره اظهار نظر نکنیم. ایشان هم کلی گویی کردند.

        13
        80
  1. اون روزی که میخواستی یه پدیده‌ی اصلاح ناپذیر را اصلاح کنی باید فکر این روزها را میکردی
    خود تو و امثال تو عامل کشدار شدن این سیستم هستین

  2. سلام – جناب دکتر زیدآبادی ! شما درخواست پاسپورت بکنید و تضمین بدهید که حتمآ از کشور خارج شده و به آمریکا یا اروپا میروید، آنوقت خواهید دید که به یکهفته نمی کشد که همه چیز برایتان مانند برق و باد تهیه میگردد. شما هم باید روانه شوید برادر.

  3. در مورد پرونده ایشون چون چیزی نمی‌دونم اظهار نظر نمیکنم، ولی قوه قضاییه هم در پرونده طبری و بابک زنجانی و امثالهم امتحان خودش رو پس داده.
    چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا