خرید تور تابستان ایران بوم گردی

مذاکرات ژنو و نوگرایی استراتژیک در هدایت افکار عمومی

به گزارش انصاف نیوز، دکتر حمید عبداللهیان، دانشیار ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است و بیشتر به عنوان یک روش‌شناس در علوم ارتباطات شناخته شده است. یاداشت زیر، نوشته‌ای درباره پوشش خبری گروه رسانه‌ای ایران از مذاکرات ژنو است که شفقنا رسانه منتشر کرده است:
«فکر کردم زمانی بر مذاکرات ژنو گذشته و حالا فارغ از قضاوت‌های احساسی می‌توان از منظر علم ارتباطات بهتر به آن پرداخت.  دو عنصر در مذاکرات ژنو از منظر افکار عمومی برجسته می‌نماید، یکی اصل خبر و جزئیات آن بود و دوم بازیگران رسانه‌ای.  از نظر ما ایرانی‌ها نکته مهم این است که چقدر در ترکیب این دو عنصر توفیق داشته‌ایم تا ایجاد لحظه رسانه‌ای را از آن خود می‌کردیم؟ منظورم این است چقدر توانستیم هم خبر را مدیریت کنیم و هم انتقال معانی آن را به افکار عمومی داخلی و خارجی با ممارست انجام بدهیم.  بدیهی است، از ابزار این هردو عنصر، حضور رسانه‌ای در این واقعه سیاسی بوده است تا کنشگران رسانه‌ای تولید خبر و انتقال معنا و تفسیر آن را بدست گرفته باشند.  پاسخ این است که وقتی به امکانات حضور رسانه‌ای ایران در آنجا توجه کردم دیدم کانال انتقال خبر در دست ما نبود و مکانیزم تولید معنا را نیز کنش‌گران رسانه‌ای ایران در دست نداشتند.  منا هوبه‌فکر عکاس در گفت و گو با شفقنا رسانه به این محدودیت‌ها اشاره می‌کند و من نمی‌خواهم فراتر از این نقل قول، در این گفتار کوتاه به این نکات بپردازم.  آنچه مهم است اینکه باید بپذیریم که نمی‌توان بازیگری استراتژیک هم‌چون ایران در سیاست و اخبار بود و مساله انرژی هسته‌ای در سیاست دنیا هم در رابطه با این بازیگر استراتژیک مطرح باشد و نیز از نظر ارزش خبری، موضوعی استراتژیک هم در دست باشد اما ابزار ترکیب دو عنصر بالا (خبر سازی و رسانه‌ای کردن آن) را در دست نداشته باشیم.  نمی‌دانم روی سخنم باید با چه کسی باشد اما این را می‌دانم که از قرن بیستم به این سو، لحظاتی در تاریخ ملل بوده و هست که آنها را لحظات رسانه‌ای می‌نامیم مثل آتش گرفتن بالون هوایی در 1927 بر آسمان نیویورک و یا حادثه حمله به برج‌های تجارت جهانی در سال 2001.  این لحظات از آن منظر اهمیت دارند که بود و یا نبود امکانات رسانه‌ای در کیفیت تولید و انتقال خبر و معانی آنها نقش کلیدی بازی می‌کنند و کمک می‌کنند که افکار عمومی شفاف‌تر تصمیم گرفته و عمل کند و شگفتی‌های اجتماعی و حتی نظامی ایجاد کند.  مثلاً شهادت دادن دختر سفیر کویت درباره قتل کودکان نارس در بیمارستان‌های کویت در سال 1990 تبدیل به جرقه حمله نهایی آمریکا به عراق شد.  اما در حمله دوم به عراق در سال 2003، آمریکایی‌ها نتوانستند لحظه رسانه‌ای ایجاد کنند و علاوه بر سایر عوامل، این عنصر مهم یعنی افکار عمومی خود را آماده در دست نداشتند.  نتیجه آنکه همه شاهد بوده‌ایم که آمریکا در دوران امپراطوریش که بعد از جنگ دوم آغاز شد و بعد از شکست در ویتنام، شکستی مجدد اما شاید با ابعاد کوچکتر را متحمل شد.
از این حقایق باید درس گرفت و باید رویکردی استراتژیک در تهییج رسانه‌ای اتخاذ کرد.  زیرساخت‌های جامعه اطلاعاتی که در آن افکار عمومی می‌تواند از طریق جهان مجازی کنترل محتوای اخبار را علی‌رغم محدودیت‌های پهنای باند و سایر مشکلات، در دست بگیرد اکنون در ایران موجود است.  اما خبرنگاران و عکاسان در صحنه – آن طور که این عکاس خبری می‌گوید – از نبود چند عنصر ساده محرومند.  یکی نبود روابط عمومی تنظیم رابطه بین مکان تولید خبر و عاملان خبرگیری و تصویربرداری است، دوم کمبود تعداد خبرنگاران مسلط که صحنه را در تسخیر خود دربیاورند، سوم سرعت انتقال اخبار، چهارم برتری در تفسیر خبر و انتقال آن پنجم تمدید فرآیند برجسته‌سازی که می‌باید بعد از ارسال خبر در سایر رسانه‌ها از جمله شبکه‌های اجتماعی بازتاب می‌یافت.  اگر به این واقعیت اذعان کنیم که غلبه خبرنگاران غربی چه به لحاظ تعداد و چه به لحاظ امکانات عرصه را بر ایرانیان تنگ می‌کند در عین حال مهم این است که لحظه رسانه‌ای را ما با افزایش تعداد خبرنگاران و عکاسان می‌توانیم خلق و تفسیر و منتقل کنیم و بقیه را به شبکه‌های اجتماعی واگذاریم تا مدیریت افکار عمومی استمرار یابد.  این است آنچه می‌خواستم بیان کنم، باشد که رابطه بین امر استراتژیک و امکانات استراتژیک را با هم تلفیق کنیم که در رقابت رسانه‌ای لحظات را از دست ما نربایند.»
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا