خرید تور تابستان ایران بوم گردی

صدای ناقوس مرگ می‌آید؟!

محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

این یادداشت را یک‌بار نوشتم و پاک کردم. مقدمه‌اش طولانی می‌شد. این‌بار، از این زاویه شروع می‌کنم:
دولت ابراهیم رئیسی روزهای بدی را می‌گذراند. نظام در جنگ روسیه و اوکراین درگیر است، اعتراضات خیابانی خوابیده اما اپوزیسیون خارج از کشور فعالانه تحریکات‌اش را ادامه می‌دهد، اقتصاد آشفته است، دلار به رکورد ۵۰هزار تومان (در زمان نوشتن این یادداشت) رسیده و برنامه ۷۰۰۰ صفحه‌ای رئیس‌جمهور، گم شده.

تمام دولت‌های جمهوری اسلامی روزهای خوب و بد داشته‌اند، اما دولت رئیسی با تمام دولت‌های‌قبلی متفاوت است؛ نه تنها دولت، بلکه حاکمیت به صورتی کاملا یکدست درآمده و دیگر نمی‌شود نابسامانی‌ها را گردن جناح‌های سیاسی انداخت. آنچه امروز در ایران حاکم است، عصاره سیاستمداران و اقتصاددانان و فعالان فرهنگی‌انقلابی است که تربیت شدند تا سکان کشور را به دست بگیرند. اما پای عمل که رسیده، خشکشان زده.

اول؛ مدعیان دیروز، مدیران امروز

هر کسی که طی سال‌های قبل منتقد عملکرد دولت و حتی جناح انقلابی بود و ادعا داشت که برنامه‌ای برای تغییر وضع موجود دارد، امروز بر سر کار است. مثلا وحید جلیلی منتقد سرسخت فرهنگی و فعال جبهه انقلاب که هر روز با یکی درگیر بود، نامه می‌نوشت، انتقاد می‌کرد و سروصدای زیادی داشت، از زمانی که قائم‌مقام و به قولی همه‌کاره سازمان صداوسیما شده، زبان در کام برده و فهمیده که این اژدهای پیر و خسته که به جای آتش فقط دود می‌کند را نمی‌شود از جایش بلند کرد. نهایتا چند جوان انقلابی دهه شصتی را به ریاست شبکه‌های تلویزیونی انتخاب کنند و تمام. آقای وحید سرش به کار اداری و رفع و رجوع آن سازمان عریض و طویل گرم است. شاید آقای وحید فهمیده صداوسیما با جشنواره عمار و شبکه افق فرق دارد.

حیف است از آقای محسن رضایی میرقائد یادی نکنیم. مردی که ۳ دوره پای ثابت انتخابات ریاست جمهوری بوده و هربار با تزهای اقتصادی آمده. صاحب ایده مناطق فدرال اقتصادی و دکترای اقتصاد دانشگاه تهران با معدل ۱۹ دوبار اسکناس هزار تومانی را بالا گرفت و قول داد که ارزش پول ایران در برابر دلار را به این اسکناس برگرداند. اما آقای محسن الان حدود دو سال است که معاونت اقتصادی رئیس جمهور را بر عهده دارد و تراول چک ۵۰ هزار تومانی جایگزین اسکناس هزار تومانی شده. مدتی‌ست که از آقا محسن هم خیلی خبری نیست.

اما سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد هم می‌رسد به آقای دکتر حجت الله عبدالملکی. آقای عبدالملکی که در کنار تدریس در دانشگاه امام صادق، داور یک برنامه تلویزیونی بود، تزهای فضایی زیادی می‌داد. مثل انجام کار تولیدی با یک میلیون تومان، یا ارزپاشی ۳۰۰ میلیون دلاری برای کاهش نرخ ارز. آقای دکتر در دولت سیزدهم وزیر کار شد و پشت نحیف‌اش، تاب و توان مسئولیت وزارت را نداشت. خیلی زودتر از آن که بتواند ایده‌های ناب‌اش را عملی کند، استعفا داد و به کرسی تدریس برگشت و کنارش دبیری شورای مناطق آزاد را هم ادامه داد. مدتی سکوت کرد اما دوباره مشغول تولید تزهای فضایی شد. یادگاری او نیز صدور چند حکم مهم برای اعضای جبهه پایداری در وزارت کار به خصوص سازمان تامین اجتماعی بود. 

وحید یامین پور، مجری دیروز و چهره هنری انقلاب هم معاون جوانان وزیر ورزش و جوانان شد. شما زنده و ما مرده، نفهمیدیم آقای دکتر یامین پور در این مدت که در بالاترین کرسی مدیریت اموز جوانان مملکت نشست، چند کار مفید انجام داد. به غیر از توئیت کردن درباره زدن مشت آخر به آمریکا و جلسه با خانم‌های اینفلوئنسر اینستاگرامی.

آقای زاکانی اما یک مورد متفاوت است.  او که مزد حضور‌ در مناظرات ۱۴۰۰ و دفاع از آقای رئیسی در برابر حملات را با شهرداری تهران گرفت، سکوت نکرده. هرچند که نهاد تحت امرش حداقل در نیمی از برف‌های امسال تهران غافلگیر شد و در موارد آخر خوب عمل کرد، اما خود او در این مدت بسیار فعال بود و در همایش‌ها و برنامه‌های زیادی شرکت کرد؛ نمونه‌اش اختتامیه جشنواره فیلم فجر.

و مثال‌های دیگری هم هستند اما باید برویم سراغ قسمت دوم.

دوم؛ نیروهای انقلاب سر کار هستند

هر طرف را که نگاه می‌کنیم، نیروهای رادیکال (با برچسب انقلابی) سر کار هستند. فرقی نمی‌کند نهاد تصمیم‌گیر باشد یا تصمیم‌ساز. وزارتخانه اقتصادی باشد یا نه.

در زمینه اقتصادی، گویا فعلا آقای جبرائیلی پرچم‌دار است. معاون سابق خبرگزاری فارس و رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاست‌های کلی نظام در مجمع تشخیص که در مصاحبه با علی علیزاده فعال انقلابی مقیم لندن گفت که مردم فقط در تهیه ۴ قلم کالای اساسی در رنج هستند: مسکن، غذا، خودرو و سلامت. کسی که می‌گویند از تدوین‌کنندگان برنامه اقتصادی آقای رئیسی بوده است.

در وزارت نفت – کلیدی‌ترین وزارتخانه اقتصادی ایران – ردپای نیروهای انقلابی را در میان معاونین به خوبی می‌توان پیدا کرد. گفته می‌شود رد جبهه پایداری در انتصابات وزیر نفت – آقای اوجی که دعا کرد زنده باشیم و زمستان سخت اروپا را ببینیم – در بعضی موارد دیده می‌شود. از این که بگذریم، ۲ مورد از این انتصاب‌های انقلابی در نوع خود بسیار جالب توجه هستند. اول،  مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران آقای مهندس مجید چگنی. کارشناس ارشد مهندسی صنایع، مدیر کل سابق نظارت بر صادرات و مبادلات فرآورده های نفتی، عضو گروه شش نفره اجرای آیین نامه پیشگیری و مبارزه با رشوه و همچنین فرمانده مرکز مقاومت بسیج وزارت نفت.

اما انتصاب دوم بسیار جالب‌تر است. آقای مدیرعامل شرکت صنایع پتروشیمی، مهندس مرتضی شاه‌میرزایی، دارای لیسانس از دانشگاه صنعت نفت، مدیرکل اسبق بازرسی و رسیدگی به شکایات و فرمانده فعلی مرکز مقاومت بسیج وزارت نفت. آقای مهندس شاه‌میرزایی همان عزیزی هستند که در گفتگوی ویژه خبری گل کاشتند و تمام کارشناسان حوزه پتروشیمی را حیرت زده کردند. و همچنین در مصاحبه با یک خبرنگار، وقتی سوالی در خصوص حوزه کاریشان پرسیده شد، مثالی از حمله سپاه ابرهه به مکه زدند.

در وزارت صمت هم ماجرا به همین منوال است. کافی است نگاهی به سوابق رئیس سازمان توسعه تجارت آقای مهندس علیرضا پیمان پاک در «شبکه اعزام سخنران عمار» بیاندازید.

سوم؛ فرهنگ و رسانه در دست جبهه پایداری

از میثم نیلی، مدیرمسئول پایگاه خبری رجانیوز، مدیرعامل پیشین مجمع ناشران انقلاب اسلامی، عضو پیشین شورای مرکزی جبهه پایداری و مشاور وزیر ارشاد به عنوان مرد در سایه فرهنگ و رسانه نام برده می‌شود. مردی که در دانشگاه امام صادق درس نخوانده اما با آنها – مثل وحید جلیلی و علی فروغی – تیم خوبی تشکیل داده است. نگاهی به انتصاب‌های اسماعیلی وزیر ارشاد، نشان می‌دهد که بعضی از مدیرکل‌های فعلی این وزارتخانه، تجربه‌ای در این نهاد نداشتند و صرفا از موسسات فرهنگی انقلابی آمده و مدیر شده‌اند. مثلا یکی از آن‌ها دبیر جایزه جهانی فلسطین بوده است. یا دیگری در مجمع ناشران انقلاب اسلامی مسئولیتی داشته. یا دیگری که سابقا جزو شورای سردبیری رجانیوز، مدیرکل روابط عمومی قوه قضائیه و سردبیر برنامه جهان آرا بوده، بر کرسی ریاست خبرگزاری جمهوری اسلامی تکیه زده. و همین خط را می‌شود در موسسه مطبوعاتی ایران هم دنبال کرد.

نیلی اما در صداوسیما هم انقلابی به پا کرده و به غیر از مسئولیت‌های رسمی و غیررسمی که در سازمان دارد، یکی از نزدیکان‌اش یعنی وحید جلیلی را در جایگاه قائم مقام می‌بیند. گروهی که ورودشان با انتصاب علی فروغی به عنوان مدیر شبکه ۳ آغاز شد و پس از انتصاب پیمان جبلی به عنوان رئیس سازمان، دست بازتری در تغییرات پیدا کردند تا به قول خودشان نیروهای انقلابی را جایگزین مدیران قدیمی و احتمالا غیرانقلابی کنند. این اراده را می‌توان در انتصاب معاون‌های برون مرزی، سیما و مدیران برخی شبکه‌ها مثل شبکه ۱ و ۴ دید.

سوم؛ متخصصان انقلابی سکاندار سیاست و اقتصاد

وقتی می‌نویسم متخصص انقلابی، شما بخوانید فارغ‌التحصیل دانشگاه امام صادق. هدایت کلان سیاست خارجی و اقتصاد کشور به طور کامل دست امام صادقی‌هاست. وزیر اقتصاد و مهم‌ترین زیردستانش فارغ‌التحصیلان این دانشگاه هستند؛ یعنی رئیس امور مالیاتی، گمرک، خصوصی‌سازی و شرکت سرمایه‌گذاری‌های خارجی ایران.

بانک مرکزی هم چنین وضعیتی دارد. علی صالح‌آبادی رئیس کل پیشین که با آغاز بحران ارزی ۱۴۰۱ جایش را به فرزین داد، امام صادقی‌ست. مهم‌ترین اعضای هیات عامل بانک یعنی قائم مقام، دبیرکل (انتصاب از سال ۹۷) و معاون ارزی (انتصاب ۱۴۰۱) هم فارغ‌التحصیل یا عضو هیات علمی این دانشگاه هستند.

در وزارت امور خارجه هم، مهم‌ترین معاونت یعنی معاونت سیاسی توسط دست راست سعید جلیلی – علی باقری – اداره می‌شود. شخصی که مذاکره‌کننده ارشد ایران و غرب – آن زمان که مذاکره‌ای وجود داشت – بود. طی سال‌های گذشته، امام صادقی‌ها به خاطر نوع گزینش عقیدتی و مذهبی این دانشگاه، داوطلبان مطلوبی برای ورود به وزارتخانه‌ها و سازمان‌های حساسی مثل وزارت خارجه بودند و اکنون در بدنه این وزارتخانه، جای محکمی دارند. سعید جلیلی در حال حاضر پدرخوانده این دستگاه دولتی‌ست و با اینکه مسئولیتی در آن ندارد، از سایه آن را مدیریت می‌کند. مدیریتی که خود را در مذاکرات به خوبی نشان داده است.

چهارم؛ همه دستگاه‌ها در اختیار انقلابی‌ها

در ۳ بخش ابتدایی یادداشت، به طور موردی مثال زدم که نیروهای موسوم به جبهه انقلاب، در حال حاضر کدام شریان‌ها و نقاط حساس کشور را در اختیار دارند. بیش از این هم نمی‌خواهم موارد را یادآوری کنم.

اما نگاهی به سوابق وزرا، مدیران ارشد و میانی دولتی نشان می‌دهد که همه از دستگاه‌های انقلابی – از سازمان تبلیغات اسلامی تا سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و ستاد اجرایی فرمان امام و … – به دولت آمده‌اند. آنهایی که پیش از این بروز رسانه‌ای داشتند، در دوران پیش از مدیریت از جدی‌ترین منتقدان دولت سابق بودند. اما حالا که در پست‌های مدیریت نشستند، با واقعیت‌های مملکت‌داری آن هم در کشوری مثل ایران روبرو شدند.

البته این انتصاب‌ها عجیب یا بی‌سابقه نیست. هر دولتی که در ایران سر کار می‌آید، تا حدی دست به جابجایی مدیران می‌زند و سعی می‌کند افراد نزدیک به مرام سیاسی خود را بر سر کار بیاورد. اگر این طیف کارآمد باشند موجب خوشحالی‌ست. اما این‌بار قضیه کمی فرق می‌کند که آن را توضیح خواهم داد.

آخر؛ صدای ناقوس مرگ می‌آید

کشور در یکدست‌ترین حالت ممکن در طول تاریخ پس از انقلاب قرار دارد. مجلس انقلابی‌ست. دولت انقلابی‌ست. بعد از هشت سال، مطیع‌ترین دولت در قبال هسته سخت قدرت بر سر کار است. دیگر نمی‌شود ناکامی‌ها را به گردن دولت یا مجلس انداخت. نمی‌شود لشکر سایبری و روزنامه‌های وابسته را برای کوبیدن صدر تا ذیل دولت به خط کرد و تیترهای انقلابی زد. با فرش قرمزی که برای آقای رئیسی پهن شد و قلع و قمع کاندیداهای مجلس و ریاست‌جمهوری، دیگر بهانه‌ای وجود ندارد.

امروز عصاره انقلابی‌ها بر سر کار است؛ نهایت توان سیاسی – اقتصادی – فرهنگی جبهه انقلاب. در حالی که شکافی عمیق بین مردم و حاکمیت به وجود آمده، تحریم‌ها سفره‌ها را کوچک کرده و خط فقر، کیلومترها بالاتر از سر بخش عظیمی از جامعه ایستاده است. تکلیف‌مان با آمریکا و اروپا معلوم نیست. به قول دکتر شیرین هانتر، پرونده‌های بین ایران و آمریکا در این سال‌ها انقدر زیاد و درهم تنیده شده، که نمی‌شود به راحتی آن‌ها را حل کرد. جبهه انقلاب هم علیرغم ادعاهای ۱۰ سال اخیرش، راه حلی برای هیچ پرونده‌ای نداشت که ارائه بدهد. یا روی کاغذ داشت اما به عمل که رسید، دید کارگر نیست. تنها راه حل‌شان افتادن در آغوش روسیه و چین است. این راه حل همان اندازه بد است که گذاشتن تمام تخم‌مرغ‌ها در سید اروپا و آمریکا.

گفتم ناکامی این دولت با ناکامی همه دولت‌ها فرق می‌کند. چون ناکامی آن‌ها نه به پای جریان اصولگرا یا جناح راست، بلکه به پای انقلاب نوشته می‌شود. وقتی مدعی‌ترین نیروهای سیاسی کشور در ۱۰ سال گذشته، نتوانند مشکلات ایران را حل کنند، وقتی حتی مردم انقلابی از نیروهای انقلابی ناامید شوند، وقتی مردم از اصلاح‌طلب و اصولگرا و اعتدالی ناامید شدند و با صندوق رای قهر کردند، صدای ناقوس مرگ به گوش می‌رسد. قربانی این وضعیت مردمی هستند که تاوان شعارهای دیگران را می‌دهند. شما آینده را چطور می‌بینید؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. بله مدعیان در عقبات وگردنه های مشکلاتی که خودشان بوجودآورده اند گیر کرده اند.
    «خود کرده را تدبیر نیست.»
    امیدواریم بعداز۴۴ سال دیگر فهمیده باشند باشعار فقط مملکت ویران میشود وچیزی آباد نمی شود. باعمر مردم ونسلها بازی کردند..وهم چنان بازی می کنند. مردم ونسلها قربانی لجاجتها هستند. آخرتتان که ویران است دنیایتان هم به اذن الهی با آرامش سپری نمیشود این تاوان ترجیح هوای نفس بر احکام الهی است.

    38
    2
  2. دست نویسنده رو باید بوسید ، بالاخره دست این رادیکال های انقلابی برای مردم رو میشه. و فکر میکنم برای مردم ما این اتفاق گرچه با تلخی همراه هست ، اما به شعور سیاسی مردم اضافه می کنه ، اینکه نمیشه با شعار مرگ بر ، با دنیا تعامل کرد و تعامل نکردن با دنیا ، یعنی افتادن به ورطه سختی و تحریم. شعار نه شرقی نه غربی هم در تعامل با دنیا محقق میشه ، نه با خصومت با غرب و آمریکا ، بردگی شرق.
    باید خط قرمز ما منافع مون باشه ، نه شعار های پوچ و رادیکال ابتدای انقلاب.

    37
  3. بهتر است اینگونه بگوییم که :

    «نظام خود را در جنگ روسیه و اوکراین گرفتار کرده است و تاوان و هزینه اش را ملت ایران پرداخت می کند نه نظام ».

    21
  4. چه آینده ای در انتظار ما مردمان این سرزمین است؟ من سرزمینی بی آینده- برای جوانان هم نسل خود- می بینم. با همه این ها اما در رویایم سقفی بالای سرم است، جایی دارم کار می کنم، کسی از اعتقاداتم نمی پرسد، از سایه ها نمی ترسم و نگران بودن در سرزمینم نیستم.

    15
    1
    1. زسلام اونهایی که برای اقای رییسی داشتند توی انتخابات خودشون را تیکه پاره می کردند کجا هستند چرا الان توی لونه موش قایم شدند بیان جواب این مردم بدبخت رو بدن هی نگن کار دولت قبل بود دولت قبل هرچی بود ادعای انقلابی گری را مثل شما اقایان پرمدعا نداشتند حالا هی بگید اوضاع خوبه قسم حضرت عباس و دم خروس

      10
      2
  5. واقعا نمیدونم فقط میدونم که ما مردم نه تنها ایرانی ها بلکه کل جهان بازیچه و برده هستیم و نمیخوایم هم قبول کنیم که دارن مثل برده از ما سود میبرن…خدایا هر چی برای مردم ایران صلاحه همون اتفاق بیافته

    5
    2
  6. مطالب خیلی خوبی است اما متاسفانه در حال حاضر که نه بلکه سالهاست فقط صدای چاپلوس ها و به ظاهر … اجازه نمی دهد صدای منتقدین به مقامات برسه و چاپلوسان هم هدفشون معلومه برای مجوز ورود به خزانه کشود (رانت و انحصار اختلاس و ….) نهایت هم تا لحظهای که ته خزانه را در آوردند و به امریکا فرستاند هستند بعد مانند خاوری ها و …..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا