خرید تور تابستان ایران بوم گردی

آسیب شناسی هیات های مذهبی پس از محرم و صفر

رضوان مهدوی در مطلب ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
مقدمه: مکتب انتظار، مکتب ساختن است. ساختن ساختارهای مناسب اجتماعی جهت ظهور منجی. اگر ما گامی در جهت آماده سازی این ساختارها برنداریم، به طور قطع خطا کرده ایم پس نباید نسبت به جامعه ی اطرافمان بی تفاوت باشیم. به نظر حقیر هر کس باید در طبقه ی اجتماعی خویش به تغییر ساختارها بپردازد. البته تغییر مثبت که در ابتدا مبارزه با موارد انحرافی گروه است. سپس تبیین مسیری مشخص برای تعالی آن گروه. هرگز نباید از وضع موجودمان راضی باشیم و در مسیر بایستیم چون وقتی منتظر کسی هستیم یعنی اینکه از وضع موجود راضی نیستیم و می خواهیم شخصی بیاید و با رهبری جامعه انسانها رابه تکامل برساند. فراموش نکنیم که اگر انسانی به تکامل فردی رسید به این معنی نیست که او اکمل شده است. مثلاً ائمه ی ما توانستند خودشان کامل شوند اما جامعه ی آنها تکامل نیافت و در واقع به هدف خلقت انسانها نرسید. شاید فلسفه ی رجعت ائمه بعد از ظهور حضرت قائم(عج) هم همین باشد. حقیر سعی کرده ام تا با شناخت جامع گروه و طبقه ی خودم جهت اصلاح ساختارهای موجود گامی هر چند خیلی کوتاه بردارم. و تأکید می کنم که این دست نوشته هرگز کامل نیست و ممکن است نقایص زیادی داشته باشد و به کمک دوستان برای شناخت همه جانبه تر موضوعات مطرح شده نیاز دارد، مهم این است که ما بدانیم باید تغییر بنیادین ایجاد کنیم تا مسوولیت خود را درست انجام داده باشیم و انشاءا… دین خود را به خدا و معصومین به اندازه ی توان ادا کنیم.
آفات هیات های مذهبی:
الف) آفت در تأسیس: انگیزه ممکن است کسب شهرت باشد، طرف یا به تنهایی یا به کمک چند دوست خود می رود هیات را تاسیس می کند برای اینکه روی دیگران را کم کند و خودش بین مردم مطرح شود. ممکن است آن شخص مداح یا فرد مذهبی هم باشد، گاهی ممکن است کسب قدرت هدف باشد، تا شخص یا اشخاصی با نفوذ در دل افراد مومن از دین مرد سوءاستفاده کرده و در محافل قدرت سود ببرند یا بارها دیده شده که بعضی از افراد به دلیل عدم اخلاص کافی (شهرت مداحی کردن، سینه زنی، مطرح شدن، رییس بودن، حرف آخر را زدن، باند داشتن و …) از هیات های اولیه جدا شده و به تأسیس هیات ثانی رو آورده اند که موجب تفرقه ی شدید بین آنها و دوستان گذشته و هیات اولیه شده است.
ب) آفت در سبک: برای وا کاوی در سبک ابتدا لازم است تعریفی صحیح از سبک ارائه کنیم. سبک اعم است از: شیوه ی مداحی کردن، سینه زدن، آهنگ برای نوحه خواندن، دست زدن درمراسمهای مولودی، سخنرانی کردن و…. سبکهای مختلفی مخصوصاً بعد از انقلاب مورد توجه بوده و هنجار اجتماعی شده مثلاً سبک قدیمی (آهنگرانی) یا سبکهای موجود در شهرستانهای مختلف (خوزستانی، ترکی، کاشانی و …) و البته سبک جدید (شور، حسین حسین … هروله و…) که بیشتر مخاطب ماست. چون در طی سال های اخیر به طور گسترده ای در بین جوانان نفوذ کرده و اندک اندک پیرمردها را هم به خودش جذب کرده است. اگر بخواهیم به طور دقیق این سبک را مورد بررسی قرار دهیم نیاز به تحقیقات میدانی و حضور مکرر در جوامع مذهبی از شهرهای مختلف داریم.
اینک بررسی را آغاز می کنیم:
1- مداحی و شعرخوانی: متأسفانه باید گفت که نوع مداحی در دوره ی جدید رو به انحراف است گه گاه دیده می شود که الفاظ نامربوط کفرآمیز به زبان مداحان جاری شده و با تشویق حضار همراه می شود، در حالی که به عقیده ی همه ی مراجع مطلقاً حرام می باشد …  به جای اشعار عمیق و پرمعنا از اشعار سبک (معمولاً به زبان محاوره) و بی معنی یا بهتر بگوییم با معانی سطحی استفاده می شود. اشعاری که بیشتر از پرداختن به اصل مکتب (تشیع) به دنبال حاشیه ها می رود. مثلاً قسمت اعظم اشعار مربوط می شود به فراق ما از شهر مقدس کربلا و…) البته طرح آن اشکال ندارد ولی اگر صرفاً این موضوع باشد مورد اشکال است) هدف امام حسین(ع) کجاست؟ البته در گذشته هم حداکثر مطلبی که مطرح بود، پرداختن به مقتل و چگونگی حادثه هایی بود که منجر به شهادت پیشوایان ما شد که تازه همین قدر هم در سبک جدید دارد کمرنگ می شود و این یعنی یک گام به عقب. مشاهده می شود که مثلاً مداحان برای پیدا کردن تعداد ضرباتی که برای جدا کردن سر امام حسین(ع) از بدن مبارکش به کار رفته مدتها تلاش می کنند اما از هدف امام خبری نیست. ممکن است البته اهداف هم مطرح شود ولی خیلی ناچیز و گاهی هم وارونه و غیر واقعی. در قسمت آهنگ هم که مخاطبان مستحضرند چه مشکلاتی پیش می آید! مداح به جای اینکه به فکر اشعار مناسب باشد دنبال آهنگ جدید می رود که اغلب خالی از حزن است و اصلاً حماسه ایجاد نمی کند و اگر هم شوری ایجاد می شود به خاطر کاربرد بعضی کلمات مهیج در بین جوانان است که از هیات مادر (بزرگ) تبدیل به ارزش شد و به پایین آمد (مجنون، دیوانه، علی پرست،…)، در صورتی که می توان در قالب شور نیز محتوای عظیمی به مخاطب رساند.
2- تقلید: چه در مداحان و چه در مستمعین ببینید مداحان چگونه حتی از حرکات مداحان بزرگ تقلید می کنند (گاهی هم خیلی مضحک می شود) یا چگونه از اشعار مداحان جدید بدون اینکه لحظه ای به محتوا فکر کنند سرمشق می گیرند و بعضاً به قول خودشان فی البداهه می خوانند. از مستمعین بگوییم که خیلی راحت یک مساله را هنجار می کنند و کسی اگر پیروی نکند مغضوب می شود. مثلاً لخت شدن، وسط سینه زدن، داد زدن، پریدن، و … . خیلی راحت تقلید از سینه زدن، چگونه پریدن، چگونه گریه کردن (که این مورد فاجعه است)، چگونه هو کشیدن! شکل می گیرد بدون تفکر در مورد تبعات و هدف آن.
3- دعوت از مداحان مشهور: از آفات دیگر اینست که مسوولین هیات ها تلاش فراوانی را برای دعوت یک مداح مشهور می کنند و پولهای گزافی را به او تقدیم می کنند. مثلاً به طور متوسط 400000 تومان برای هر شب. البته فراموش نکنیم که بعضاً این مسوولین خودشان مداح هستند و می خواهند با آن مداح بزرگ بخوانند و سی دی بیرون بدهند و بقیه ی ماجرا … . چه فایده ای دارد؟ یک مقدار بیشتر اشک ریخته شد (اشکی که بدون معرفت باشد چیزی جز شستن چشم از گرد و غبار خیابان نیست)، بیشتر سینه زدیم، دوربین آمد، هر چه او می گوید (حتی اگر اشکال داشته باشد) باید واکنش مثبت نشان دهیم تا احیاناً ناراحت نشود (حال کند) تازه بعد از مراسم او را یا به ویلا ببریم و یا در همان خانه او را با قلیان و …؟ …؟ … مهمان کنیم. 400000 تومان که با چنگ و دندان به دست آمد (البته بعضی از هیات ها از طرف نهادهای مختلف حمایت می شوند که در زمره ی استثنائات است)، از بچه ها به طور محدود جمع شد و موتورها فروخته شد و رفت. در عوض چه چیزی به ما اضافه شد؟ هیچ … . فوقش هیات مان معروف شد و یک حال لحظه ای به ما دست داد. گفتم معروف تر واقعاً چقدر هزینه برای اینکار می شود (بنر زدن در سطح شهر و …) از معروف شدن چه به دست می آید؟ واقعیت این است که اغلب صفا و حال مراسم می رود! (احتمالاً دوستان تأیید می کنند). البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اگر هیاتی از لحاظ مالی امکان دارد و به محدودیت دچار نمی شود ایرادی ندارد برای تنوع در سال، یکی دو مرتبه از مداحان مشهور اما در عین حال با اخلاص که جهت رفتن به مراسم مبلغی را از قبل تعیین نمی کنند دعوت کند.
4- عدم سخنران محوری جلسات: در اغلب هیات ها یا سخنران به طور مستمر دعوت نمی شود یا اگر دعوت می شود سخنران مجبور است همان مطالبی را بگوید که اهالی هیات خوشش می آید تا دوباره او را دعوت کنند. البته به طور محدودی هم بعضی از هیات ها به سخنران آزادی می دهند و سخنرانان اندکی با این آفات، جسورانه مبارزه می کنند. در آنجا هم اگر پیرامون مسابل دینی صحبتی مطرح شود به زودی از یاد می رود چون اصلاً در جایی ثبت نمی شود، به قول حجت الاسلام صمدی تهرانی طی 24 ساعت از ذهن می رود.
5- یکنواخت بودن مراسم ها: این مراسم ها به یک شیوه ی تکراری برگزار می شود و در نتیجه دیده می شود که باعث دل زدگی شده و مکرر افرادی پیدا می شوند که بعد از چند ماه یا چند سال دیگر نمی آیند یا اینکه مدتی شرکت در جلسات را ترک می کنند و دوباره شروع می کنند.
6- عدم توجه به مقاتل: متأسفانه در این بخش خیلی کم کاری می شود، مداحان گرامی کمتر به سراغ مقاتل معتبر می روند و به خواندن روضه توسط یک مداح بزرگ از هیات مادر (بزرگ) کفایت می کنند یا اینکه اهل ذوق می شوند و شروع می کنند به خواندن روضه های نامعتبر یا غیرواقعی به نام حرف ذوق برای اینکه مجلس گرمی کنند و از مستمع اشک بیشتری بگیرند، مثلاً اینکه حضرت زینب (س) که معصوم است روسری از سر گرفت یا از سرش گرفتند! پناه بر خدا! یا اینکه حضرت قاسم زیر سم اسب له شد و شهید شد، در حالی که آن فرد که زیر سم اسب کشته شد قاتل حضرت قاسم بود. یا اینکه گفته می شود حضرت علی (ع) را به زور به مسجد بردند و در ادامه اگر حضرت عباس بود گردنت را می شکست ای قاتل فاطمه (س)! (این بزرگترین توهین به امام علی (ع) فاتح خیبر است) و موارد متعدد دیگر که وقت مطرح کردن آنها نیست. به فرموده ی استاد شهید مطهری کربلا دو چهره دارد -1 خوب (روشن) 2- بد (تاریک) که مداحان بیشتر به جنبه ی تاریک آن می پردازند. چند مبحث مهم دیگر نیز هست که باید درباره ی آنها سخن بگویم چرا که انگار کسی پیدا نمی شود تا به داد ارزشهای دینی و معارف صحیح برسد.
7-شفاعت: از شفاعت مفهوم وارونه ای تولید می شود. ما بیشتر سینه بزنیم یا گریه کنیم در آن دنیا امام حسین(ع) از ما شفاعت می کند و مستقیماً می رویم بهشت. مطرح کردن داستانهای بی سند و سینه به سینه که مثلاً آن کسی که غبار کربلا بر رویش نشست هر چند که یک عمر گناه کرد اما به بهشت رفت یا آن کس که پرچم امام حسین را به روی چشمش کشید امام در هنگامی که او را به جهنم می بردند آمد و او را نجات داد. در واقع به تعبیر شهید شریعتی یعنی ائمه با نفوذی که در درگاه خداوند دارند ترازوی عدل خدا را از کار می اندازند. نه خیر … .  شفاعت کسب شایستگی نجات است (حبل الله المتین – کشتی نجات) نه نجات ناشایسته. ائمه نردبانی هستند در دنیا تا ما راه را سریع تر به سمت کمال طی کنیم حالا ما یا استفاده می کنیم در قالب کسب معارف دینی که توسط ائمه تبیین شد و نجات می یابیم یا که محروم شده و عذاب می شویم. (پیامبر (ص): فاطمه کار کن که من نمی توانم برایت کاری کنم). روایاتی که مطرح می شود در محشر مثلاً حضرت زهرا (س) در محشر شفاعت می کند درست است اما از شیعیان ….! معنی شیعه هم که نیاز به توضیح ندارد!
8- احساس راحتی و بی مسوولیتی: اطلاع دارید یا بهتر بگویم حس کرده اید که بعد از پایان مراسم همه یک احساس بی دغدغه ای را پیدا می کنند و به اصطلاح سبک می شوند در حالی که تا لحظاتی قبل برای حضرت قائم (عج) گریه شده بود ناگهان همه چیز فراموش می شود. گویا غیبت زمان بی مسوولیتی است در صورتی که غیبت باعث افزایش مسوولیت است! از خودمان بپرسیم چه کاری را برای زمینه سازی ظهور انجام داده ایم؟ چقدر هزینه برای تهیه ی کتاب و مقاله پیرامون مهدویت کرده ایم؟ بهتر نبود یک سال در کنار شربت پخش کردن در نیمه ی شعبان مقداری هم به مردم شربت معنوی می نوشاندیم؟ فقط گریه می کنیم برای فراق؟! دوستان! با مشکل عدم معرفت چه باید کرد؟ مطمئن باشیم که محبت بدون شناخت فرق زیادی با محبت بت پرستان به معبودشان ندارد. ما نباید در اصول دین تقلید کنیم متأسفانه همه جا تقلید کرده ایم. مگر می شود هدف اصلی قیام امام حسین (ع) را ندانیم و برای او گریه کنیم. اصلاً وصیتنامه ی امام را خوانده ایم؟! دوستان من! امام علی (ع) برای چه در چاه گریه می کرد؟ فقط فراق فاطمه (س) ؟ نه … چون کسی نبود تا علی را درک کند و هدفش را بشناسد. حقیقت این است خواه بپذیریم و خواه خودمان را گول بزنیم!
9- سیاست زدگی: آفت دیگر ورود سیاست شیطانی و خروج سیاست الهی در هیات هاست. سیاست یک امر بسیار مقدس است که به طور مکرر سفارش شده مخصوصاً در نهج البلاغه. سیاست الهی در یک کلام یعنی تدبیر امور، به همین دلیل است که گفته شده دین نمی تواند از سیاست جدا باشد. اما با تأسف باید بگویم که این ودیعه ی مقدس را اشتباه می گیرند و با ورود در مسایل سطحی و زود گذر (انتخابات، استفاده از هیات برای مطامع سیاسی (کار عثمانی)، منحصر شدن در جناحی خاص و …) تباه می کنند. البته موارد مذکور مثل شرکت در انتخابات و فعالیت های سیاسی توسط اشخاص هیچ ایرادی ندارد و با ارزش است. منتهی ورود یک نهاد مذهبی به طور مشخص و مارک دار و سازماندهی شده در یک جریان سیاسی آفت است. آفتی که گریبان گیر بسیاری از هیات هاست و اتفاقاً همین هیات های مادر باعث شدند تا هیات های کوچک هم از آنها تقلید کنند مثل موارد دیگر (مداحی، سبک سینه زنی، لباس پوشیدن) که قبلاً اشاره شد.
10- توهین به مقدسات دیگر فرق اسلامی: مورد خیلی مهم دیگر است که این سالها خیلی مشکلات را به وجود آورده، توهین به مقدسات اهل سنت در جوامع عمومی و مذهبی است. ببینید دوستان اندکی روی این مساله که بیان می کنم تفکر کنید. امام علی (ع) سه دوره زندگی داشتند 23 سال تلاش برای مکتب، 25 سال تلاش برای وحدت و 5 سال تلاش برای عدالت. در واقع باید عرض کنم که امام علی (ع) که ما این همه برای او غیرتی می شویم و به خلفای اهل سنت فحاشی می کنیم، خودش بنیان گذار وحدت است. چرا علی (ع) سکوت کردند؟ می ترسیدند؟ خلافت حق ایشان نبود؟ ….
عزیزان! اعم از مداحان و شاعران! آخر تحریک جوانان و تشویق به یک گناه بزرگ (فحاشی) چه سودی دارد و چه کمکی به ما می کند؟ مطمئن باشید هم شرعاً و هم اخلاقاً حرام است (قرآن کریم: حتی به آنهایی که غیر خدا را به خدایی گرفته اند ناسزا مگویید). می گویند آقای عُمر …زاده بود. می گویم به فرض که ثابت شد و بود آیا اهل سنت حق دارند به تمسخر بگویند که شما شیعیان احتمالاً از پیامبر (ص) بیشتر می فهمید؟ چون او یکی از یاران پیامبر بود و پیامبر هم هیچ اشاره ای به این موضوع نکرد. با فحاشی چه مشکلی حل می شود؟ با زبان فحش می شود ناحق بودن آنها را اثبات کرد؟ جواب روشن است … این برنامه ها فقط باعث تحریک بیهوده و پوچ شیعیان و احتمالاً دادن هزینه های بزرگ می شود (کشته شدن اهل تشیع در کشورهای همسایه توسط وهابیون و ناصبی ها). به نظر بنده جا دارد به جای این اعمال به نقاط ضعف اساسی آنها پرداخته شود مثلاً آقای عثمان مبتکر بدعت های زیادی در دین بوده است (استفاده از دین به عنوان ابزاری برای حکومت، دادن پست ها به فامیلها، تبعید سیاسی (ابوذر غفاری)، اشرافیت (ساختن کاخ معاویه در شام)، تقسیم ناعادلانه ی بیت المال و…..) خوب چرا ما نباید این موارد را تشریح کنیم؟
در پایان این قسمت یادآور می شوم که در شمردن آفات خیلی از نکات دیگر را به خود مخاطبان گرامی می سپارم چون مجالی نیست.
اما راه حل چیست؟ در این بخش سخن بسیار است اما برای جلوگیری از اطاله ی بحث به چند اصل اشاره می کنم: در ابتدا باید جلوی آفات را گرفت و با عزمی استوار آنها را ریشه کن کرد تا یک گام بلند برداشته شود. در مرحله ی بعد باید به فکر جایگزین های مناسب و جذاب بود تا عملکرد منفی نباشد. جایگزین ها هم محدود نیست و می شود خیلی از موضوعات را جایگزین کرد در هر مورد مخصوص خودش با در نظر گرفتن شرایط درونی و بیرونی گروه. اما باید یک اصل حتماً در ادامه ی حیات هیات ها رعایت شود و آن آگاهی بخشی به اعضاء است (معرفت در اصول دین: توحید، معاد، عدل، نبوت، امامت). اگر آگاهی بخشی انجام شود همه ی مشکلات حل خواهد شد مثلاً دیگر نیاز نیست که از عدم اخلاص رنج ببریم یا با بحران آفات روبرو شویم. بنده پیشنهاد می کنم که دیگر بعد از چند سال گام نهادن در مسیر تکراری اندکی هم راه جدید را طی کنیم (مثلاً تبدیل جلسات سینه زنی صرف به جلسات معرفت یابی با پخش مطالب دینی همراه با سخنرانان مجرب). باور کنیم که هیچ ضرری نمی بینیم بدبینانه ترین حالت این است که بعضی ها از هیات ما به هیات های دیگر که چون گذشته ی خودمان عمل می کنند بروند. بله فوقش این است که از تعداد افراد کم شود، آن را هم می شود با جذب افراد علاقه مند جبران کرد. یادمان نرود مؤمن به تنهایی یک جماعت است و اگر بتوانیم انسان شویم و انسان بسازیم کاری ماندگار کرده ایم … در خاتمه عرض می کنم حقیقت دین را فراموش نکنیم … منادی اسلام رحمانی باشیم (مردم را با روی خوش جذب دین کنیم نه با زور و نفرت)… امام زمان (عج) را در یابیم که او چون جدش علی (ع) تنهاست.
پیشاپیش از همه دوستانی که احیاناً انتقادی نسبت به مطالب مطرح شده دارند تشکر می کنم و این اطمینان را می دهم که از انتقادهای سازنده عزیزان دلگیر نشوم.
همراه شو عزیز که این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی گردد…
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا