خرید تور تابستان ایران بوم گردی

انتخاباتی که نمایش همگرایی ملی افغانستان بود

به گزارش انصاف نیوز، محمدرضا بهرامی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به اهمیت انتخابات برگزار شده در افغانستان تاکید می کند که این تحول اجتماعی زائیده آغاز روند توسعه در این کشور است و رسالت دوستان افغانستان کمک به تثبیت آن است.
سومین دور انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان خاتمه و شمارش آرا آغاز گردیده است . این تحول سیاسی را باید در نوع خود مهمترین تحول سده های اخیر در این کشور محسوب نمود .برای اولین بار قدرت سیاسی از فردی منتخب به فردی دیگر بصورت مسالمت آمیز و بر مبنای مراجعه به آرای عمومی در حال شکل گرفتن است.این دقیقا بخش اول انتقال سیاسی است که در سال جاری قرار بر انجام آن در افغانستان بود و بخش دوم آن نیز با نهائی شدن نتیجه انتخابات و انتقال قدرت سیاسی تکمیل خواهد گردید .می توان در مجموع برگزاری این انتخابات را با توجه به وضعیت کلی افغانستان و استانداردهای این کشور اقدامی موفقیت آمیز و گامی به جلو محسوب نمود.
برجستگیهای انتخابات اخیر در افغانستان و در مقایسه با انتخابات قبل را باید در سه نکته مهم دید:
افغان محور بودن انتخابات :کلیه مراحل طراحی ، برگزاری و اجرای این انتخابات بر عهده مقامات مربوطه افغان قرار داشت ،ضمن اینکه این موضوع شامل تامین امنیت توسط نیروهای بومی افغان نیز بود.
تولید هیجان اجتماعی: مشارکت بالای مردم هم در مبارزات انتخاباتی کاندیداها و هم در روز رای دهی علیرغم وضعیت بد جوی در برخی مناطق این کشور و تهدیدات وسیع امنیتی گروههای شورشی، نشانه آشکاری از گرایش عمومی مردم نسبت به این فرآیند بود.
 آزمونی برای ارائه قابلیت های امنیتی دولت: تدابیر در نظر گرفته شده امنیتی توسط بخشهای مسئول در دولت افغانستان موجب گردید تا علیرغم وجود تهدیدات وسیع ،هیچ حادثه قابل توجهی که بتواند روند برگزاری انتخابات را تحت تاثیر قرار داده و مانع انجام آن شود صورت نپذیرد.  
انتخابات در افغانستان در شرایطی صورت گرفت که این کشور کماکان در حوزه های امنیت و اقتصاد با کاستی هائی مواجه است.بدون پرداختن به جزئیات هر کدام از این دو موضوع و بصورت کلی می توان گفت امنیت  مهمترین بخش مفقوده پازل افغانستان و پیش نیاز واقعی سایر تحولات این کشور تلقی می گردد.کالائی که دستیابی به آن را در محدوده ای فراتر از مرزهای افغانستان باید جستجو کرد.ریشه های بحران ناامنی در این کشور لزوما داخلی نبوده و عاملین این ناامنی نیز اگر چه عناصری بومی اند اما متغیرهایی مستقل و تصمیم گیر در صحنه داخلی این کشور محسوب نمی شوند . بخشی از این بحران می تواند ناشی از در یک مسیر قرار نگرفتن منافع امنیتی طرفهای خارجی موثر در این کشور محسوب گردد.مشکل عمده در این حوزه این است که ظرف سالهای گذشته تنها بخشی از این منازعه بیرونی ها در محیط داخلی افغانستان مدیریت و کنترل گردید و بخش اصلی آن کماکان درگیر باقی مانده اند .
همچنین اگر مهمترین هدف اقتصادی یک کشور را افزایش ثروت و در نتیجه قدرت ملی بدانیم،باید پذیرفت افغانستان امروز علیرغم دستاورهای سالهای گذشته هنوز راهی طولانی برای دستیابی به این هدف را در مقابل خود دارد.هر چند برخی منابع ملی ثروت در این کشور احیا گردیده اما کمبود نیروی کارآمد در سطوح مختلف و نیاز به جذب سرمایه در کنار فساد موجود از عوامل بازدارنده در این حوزه محسوب می شوند. نیازمندی افغانستان در حوزه اقتصاد به منابع خارجی پدیده ای است که برای سالهای آتی ادامه خواهد یافت .
دو مقوله فوق از موضوعاتی هستند که در کنار برخی دیگر از پدیده ها،دولت بعد باید خود را برای مدیریت آنها مهیا کند.دولت بعد در افغانستان فارغ از اینکه کدامیک از کاندیداهای موجود سکان اداره  آنرا بر عهده بگیرند با چالشهائی مواجه خواهد بود که نمی توان در کوتاه مدت توقعی برای بر طرف شدن آنها داشت،اما چنانچه تقویت همگرائی ملی را بعنوان پشتوانه این انتخابات مورد توجه و اهتمام قرار دهد می تواند زمان کوتاه تری را برای تخفیف این چالشها بکار برد . 
هر چند دستاورد این انتخابات شاید از منظری” نه ” بزرگ نه تنها به شورشیان ، بلکه به برخی نیروهای داخل نیز قابل تعمیم باشد. اما مهمترین ویژگی آنرا باید در پدیده ای دیگر جستجو کرد.آنچه  که می توان آنرا پیام مهم انتخابات اخیر در افغانستان تلقی نمود عیان شدن تحول اجتماعی است که ظرف سالهای اخیر آغاز و در این انتخابات بخوبی خود را نشان داد .تحولی که توانست با شکافتن پوسته خود،وارد عرصه جامعه شود .
البته هنوز جامعه افغانستان  نتوانسته بصورت لازم خود را از پیوندهای قومی جدا سازد و کماکان اقوام با همان شاخصه های سنتی و شخصیت مداری  به جا مانده از قبل در بستر جامعه حرکت می کنند و حتی نقش و کارکرد احزاب سیاسی فعلی بدون برخورداری از پشتوانه قومی بصورت مستقل و کارآمد قابل تعریف نیست و در این انتخابات نیز به چشم می خورد ، اما این موضوع به مفهوم نادیده گرفتن اتفاق مهمی که در لایه های های اجتماعی این کشور رخ داده نمی تواند باشد.
از سوی دیگر این تحول اجتماعی هر چند به دلیل عدم برخورداری ثبات لازم در جامعه قابلیتی برگشت پذیر می تواند داشته باشد و هنوز تا مرز نهادینه شدن راه کوتاهی در پیش ندارد،اما به یمن طبقه متوسط تازه شکل گرفته در شهرهای بزرگ این کشور، نمی تواند نادیده گرفته شود.این تحول اجتماعی زائیده آغاز روند توسعه در این کشور است. توسعه ای که افکار عمومی و رسانه های جمعی ، افزایش سطح تحصیلات ،مطالبات نسل جدید و تلاش جامعه مدنی برای هویت یابی در ایجاد و شکل دهی به آن موثر بودند.این روند تازه  آغاز شده  مولفه مهمی برای شکل دهی جامعه آینده این کشور خواهد بود.
هنگامی که از این زاویه به موضوع افغانستان نگاه می کنیم،شاید رسالت دوستان این کشور در مقطع فعلی را باید بازتعریف منافع مشترک و جمعی که ثبات و امنیت در این کشور می تواند برای منطقه و خارج از منطقه فراهم نماید، مهار نسل جدید افراط گرایان که شبکه ای غیر منسجم اما همسواز شمال افریقا تا غرب آسیا ایجاد کرده اند و کمک به نهادینه سازی روندهای قانونی و تعریف شده موجود در این کشور دانست .
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا