خرید تور تابستان ایران بوم گردی

نقد کاسترو یا تخطئه سوسیالیسم!

به گزارش انصاف نیوز، «محمد مهدی پور» در یادداشتی تلگرامی نوشت:

همیشه در نقطه های بحرانی تاریخ ست که شکاف ها دهن باز می کند، شکافی که نه تنها برای امروز، بلکه از همان جنس تقابل با استالین، نه از جهت نقد بلکه از جهت تخطئه و تقابل با تفکر سوسیالیستی در لوای نقد استالین و کاسترو است که با دستاویز قرار دادن فوبیاهای توده های بی خبر (به مانند همان داستان، نوشتن مار و کشیدن مار) سعی در کوبیدن تفکر سوسیالیستی دارند.

گروهی با تاکید کردن بر شخص در پس آن می خواهند با بولد کردن کلمات در میانه ی متن، بدون ارجاع به اول و انتهای یک صفحه به تقابل شان سویه های بی طرفانه بدهند.

از فقر حرف می زنند اما تحریم های کمر شکن که نزدیک به نیم قرن پابرجا بود را نمی بینند، از دیکتاتوری حرف می زنند، اما شیفته ی دیکتاتوری جوامع نمایشی هستند، از ترور حرف می زنند، اما جنگ خلیج خوک ها و ششصد و اندی تلاش برای ترور کاسترو را نمی بینند، از اعدام حرف می زنند، اما نمی پرسند اعدام چه کسی و بر پایه ی چه سندی؟ از عدم توفیق سیستم کاسترو در تامین غذای مردمش حرف می زنند اما مسموم کردن مزارع و زمین ها و تحریم نیشکر و سیگار کوبا را به عنوان تنها اقلام صادراتی نمی بینند، از عدم رفاه حرف می زنند و دایه ی مهربان تر از مادر شده اند و بهداشت و تحصیل رایگان را نمی بینند، ارسال پزشکان متخصص کوبایی به کشورهای آفریقایی را نمی بییند، فراوانی مسکن نسبت به جمعیت را نمی بینند، نمی گویند که همان بیخ گوش کوبا در امریکا، هزینه ی درمان یک دندان برابر با حقوق یک ماه یک شخص متوسط است.

از تفکر انقلابی حرف می زنند، اما حرفی از حمایت کوبا از جنبش های کمونیستی و ضد امپریالیستی در عمان، کنگو و بولیوی را نمی زنند، نمی گویند زمانی که شوروی وارد افغانستان شد، با وجود تنیدگی روابط او با شوروی آن را محکوم کرد، و هزار نگفتن های دیگر.

با بازی کردن با مفاهیم انتقال قدرت، شخص رائول کاسترو را به صرف هم خونی با فیدل تخطئه می کنند و نمی دانند، زمانی که خود فیدل تمایلات ناسیونالیستی ضد امپریالیستی داشت، رائول از افراد بلند پایه حزب کمونیست کوبا بود.

نوشته های این ها که هرگز شکل نقد به خودش نمی گیرد، یک نقد خارج از بافت تاریخی و مانند ور ور زدن در صف اتوبوس است.

این وسط عده ای هم ره بی خطر سکوت در پیش گرفته و این سکوت نشئت گرفته از ذهن محافظه کار آن هاست، این ها فقط در هنگام خوردن املت و دود کردن سیگار و ژست گرفتن وسط کافه ها چپ اندر چپ اند؛ هنگام موضع گیری که می رسد، خیلی راحت واقعیت شان را بروز می دهند، واقعیتی که برگرفته از ذهن بورژوایی آن هاست که خالی از هرگونه قاطعیت در اعلام موضع است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. من قبلا چنین مواردی را یاداوری کرده بودم واشاره ام به نویسندگن درباری اشخاصی از جنس فرهت قائم مقام(باصطلاح پروفسور ) چه اباطیلی دران روزنامه رستاخیز می نگاشت .وادادگانی از حنس جعفریان (مسئول رادیوتلویزیون انزمان)………..

  2. ….اصل قضیه اینجا بایستی تحلیل بیش از ۶۰ سال حکومت کاسترو و دستاور های آن باشد . گویا هنوز هم بوتیک انقلابیگری چه گوارا و فیدل کاسترو ، شیک و جذابیت خود را از دست نداده ، در همین رابطه خیلی از پیر و پاتل های آن زمان ، در سوگ رفیق کاسترو به حد اقل کفایت کرده و او را مظهر مقاومت نامیدند.
    مقاومت بدون دست آورد ……..
    جناب نویسنده مقاله ، بنده حقیر این نوشته کوتاه را در قالب یک کامنت چند روز پیش در جواب یکی از دوستان فرستادم ، که جا دارد برای شما رفیق عزیز تکرار کنم .
    نتیجه گیری آخر مقاله شما خاطره دوران انقلاب و موضع گیری گروهای چپ ، بهتر بگویم لوچ را برایم زنده کرد ! . برچسب زدن بورژوا و نوکر امپریالیست جهان خوار و…. به مرحوم بازرگان و مصدقی ها و ملی مذهبی ها ( البته مذهبی های تند رو را از خود میدانستن ، چون از سوی اردوگاه سوسیالیسم و برادر بزرگ دستور آمده بود که چون آنها شعار ضد امپریالیستی میدهند ، تا اطلاع ثانوی خودی هستند ).
    سوسیالیسم ایده خوب و انسانی ست ، ولی کدام سوسیالیسم ، سوسیال دمکراسی ویلی براند و اولاف پالمه و….در غرب تا سوسیالیسم بلوک شرق اروپا در راس آن اتحاد جماهیر شوری تا انور خوجه آلبانی ؟ ولی نه هیچ کدام کوبا و فیدل کاسترو و چه گوارا نمیشه !
    معیار و الگو مقاوت و انقلابی گری یعنی فرمانده فیدل و باید با او دیداری کرد و عکسی گرفت که این خود برای سابقه انقلابی گری خودمان خوب بکار آید!
    خدمات درمانی در سطح عالی و ورزش و سیستم آموزشی همگانی همه خوب و درست ، ولی به چه قیمتی ، به قیمت از دست دادن نوسازی ناوگان حمل و نقل ، فرسودگی راها و جادها و مخصوصا مسکن مردم ، نبود آزادی های اجتماعی و زندگی پادگانی و آزادی سفر به خارج و اقتصاد دولتی و آرزو بدل ماندن مردم برای ابتدائی ترین اجناس بازار و…. ده جا را خراب رها کنی تا بتوانی دو سه مورد را سرپا نگه داری !
    همین هم با کمک برادر بزرگ و اردوگاه سوسیالیسم ، نیشکر و سیگار برگ ( تولید تک محصولی) صادرات به برادر بزرگ و واردات از برادر بزرگ مایحتاج بخور و نمیر ! بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هم نفت ونزوئلا بداد کوبا رسید.
    فیدل قهرمانی که توانست ۶۰ سال در حیاط خلوت آمریکا مقاومت کند.
    به چه قیمتی ؟ آیا مردم کوبا در مدت خوشبخت بودند ؟ آیا برای نسل بعد و آیندگان خود چیزی باقی گذاشته ! چه زیر ساختارهائی جهت پیشرفت کوبا در این ۶۰ سال بوجود آمده !؟ شما به چه دلخوش هستید!؟

    1. ظاهراهنوز برای شما جانیفتاده است او (کاسترو) باازادکردن هرمنطقه ای مدرسه ای میگشود واین چیزی نبود که باتیستا ی مزدور بخواهدپس دستور همیشگی امپریالیست ها این بود براوبتازید ماجرای خلیج خوک هارا بسازید ووووووووو درجهنم سبز والبته اوتجربه اش را به فرستادگان حکومت ایران منتقل کرد دیگر چه بایستی میکرد؟ استدعایی دارم لطفا از بازرگان ومصدق وووووو برای اثبات خودتان هزینه نکنید.واینک دیگر نه امریکا امریکای جنگ سرد است ونه جهان جهان جنگ سرد ونه دیگر کاستروها هستند این زمان زمان ابوبکر بغدادیست بگویید چه بایدکرد این مهم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا