خرید تور تابستان ایران بوم گردی

میان موافق و مخالف #نه_به_شهرزاد

انصاف نیوز، علی اصغر شفیعیان:

در روزهای اخیر بازنشر یک یادداشت درباره‌ی کمپین #نه_به_شهرزاد، اشتباهی در بخشی از آن، و انتشار جوابیه‌ای به آن، حاشیه‌ای به دنیال داشت که در چند بند توضیح داده می‌شود:

1 . نه سعادت آشنایی با آقای فتوره‌چی را داشته‌ام، نه سعادت آشنایی با آقای افشین پرورش را. با آقای محمد آقازاده هم غیر از فضای مجازی، فقط یک بار در نمایشگاه مطبوعات امسال در حد «سلام، خوبید؟» پنج ثانیه! البته جسارت نمی‌کنم، شاید هر کدام از ایشان چهره‌های مشهوری باشند اما خب مرتضی پاشایی را هم تا روز درگذشت نمی‌شناختم!

2 . بالاخره بخشی از کار رسانه‌ها هم پرداختن به خبرها و موضوعاتی که داغ می‌شود، فارغ از این که بی‌خود است یا باارزش است! این چالش #نه_به_شهرزاد یکی از موضوعات داغ این روزهاست و پرداختن به بحث‌هایی که درباره‌ی آن شکل گرفته طبیعی است.

3 . چند روز پیش، اظهارنظری 4 خطی منتسب به «افشین پرورش» که در حمایت از سریال شهرزاد بود را یکی از همکارانم به واسطه‌ی تلگرام دید. چون می‌خواست که متن کامل باشد، کانال تلگرام او را پیدا می‌کند و متن کامل را مستقیم از کانال‌اش در سایت منتشر می‌کند، آن 4 خط را هم بالای آن می‌گذارد؛ یعنی مثلا خلاصه و متن کامل. خب کوتاهی شد، چون باید می‌دید که آیا این خلاصه واقعا خلاصه‌ی آن متن است یا نه. در حالی که فقط یکی از آن چهار خط در متن اصلی بوده است. این مساله را چند ساعت بعد، با کامنت خود آقای پرورش در زیر آن خبر متوجه شدیم و آن بخش 4 خطی حذف شد.

نکته‌ی جالب این است که آن 4 خط که فقط یک خط آن واقعی بود، ساعت‌ها پیش از آن که در انصاف نیوز منتشر شود، در چند سایت دیگر منتشر شده بود و همان نوشته در تلگرام دست به دست می‌شد و ما از آن بی اطلاع بودیم. جالب است که چند سایت خبری مشهور هم آن را منتشر کرده‌اند.

پس ما نه اولین منتشر کننده‌ی آن بودیم، و نه پس از متوجه شدن مقاومتی کردیم؛ از این اشتباهات هم نباید رخ بدهم اما خب در میان این همه کار، «اتفاق» می‌افتد. توضیح آن را نیز خودم در کامنتی در فیسبوک نوشتم.

4 . متن حاوی اتهاماتی بود، اما با این پیش فرض منتشر شد که شنیده بودم آقای فتوره‌چی نامی، خودش اهل این ادبیات‌هاست و هم در مورد یکی دو نفر دیگر که نامشان در متن آمده بود، از نقطه‌چین استفاده شد.

5 . آقای فتوره‌چی فردای آن روز تماس گرفت و خواست که جوابیه بدهد. خب داد و منتشر شد، البته در آن هم چند جایی نقطه‌چین شد. پس از مشاهده‌اش، تشکر هم کرد. البته باور ندارم که چنان متنی را رسانه‌ی دیگری حاضر شود منتشر کند، چون غیر از «جوابیه» که «حق» است، اما اتهاماتش به دیگران، «حق» نیست ولی خب منتشر شد.

6 . به فیسبوک کم سرمی‌زنم، اما امروز دیدم که آقای فتوره‌چی نوشته است:

«آقاى شفيعيان! به اعضاى كمپين توضيح دهيد واسطه‌اى كه مطلب پرورش را به دست شما رسانده، چه كسى بوده و چه رابطه‌اى بين شما و پرورش و او و پرورش وجود دارد؟ شما و آقاى پرورش بايد به اعضاى كمپين توضيح دهيد كه ماجراى «پول» چه بوده است. ضمنا شما موظفيد از پرورش بخواهيد كه مدارک مورد ادعايش در متن منتشر شده را ارائه كند، در غير اين صورت شما مرتكب جرم «نشر اكاذيب و افتراء» خواهيد شد و اين مساله مى‌تواند پيگيرد حقوقى داشته باشد».

پاسخ: بالاتر توضیح دادم که آن متن 4 خطی ساعت‌ها پیش در سایت‌های خبری دیگر منتشر شده بوده و هنوز هم هست. همانطور که بالاتر گفتم، نه شما را و نه ایشان و نه اوشان را نمی‌شناسم، البته اسم جنابعالی را چند باری شنیده بودم، نمی‌دانستم فوتبالیستی، خواننده‌ای، یا بازیگر! اما این را می‌دانم که متنی که در قالب جوابیه فرستادید و منتشر شد، حاوی اتهاماتی است! البته گردن رسانه در انتشار هر کدام از این متن‌ها از مو باریک‌تر است! کم پیش نیامده که اظهارنظر رییس جمهور با نگرانی منتشر شده است!

7 . آقای آقازاده، روزنامه‌نگار قدیمی که کودک هم نیست، نمی‌دانم چطور اینقدر سبک می‌نویسد؟! او در کامنت‌هایی در زیر یکی از نوشته‌های آقای فتوره‌چی در این باره، نوشته است:

[کامنت اول] «افشین پرورش در صفحه فیس‌بوک‌اش مطلب پول گرفتن اعضای کمپین را تکذیب کرده است و از سردبیر خبر آنلاین اعلام انزجار کرده است. علی اصغر شفعیان معذرت خواسته که حرف پرورش را با کامنت دیگری اختلاط کرده است. اطلاع رسانی دقیق تا آنجا که لازم بود اتحاد نوشته و نا نوشته‌ی این عناصر را بر هم زد. در کامنت بعدی در مورد علی اصغر شفعیان توضیحی می‌نویسم که خبر جعلی‌اش خوراک شد برای سایت الف و …»، [کامنت دوم] «علی اصغر شفعیان دارنده‌ی سایت انصاف نیوز و دبیر تحریریه روزنامه آرمان بلندگوی هاشمی رفسنجانی است. خودش به شدت ضد چپ و منتهی الیه راست و اصلاح طلب اصول گراست. اگر رفتارش را دنبال کنید می‌فهمید چه کسانی حتی با جعل، کمپین را می‌زنند. ایشان مدتی قبل علیه من مطلبی نوشت که اگر بیابمش برایتان می‌گذارم و جواب خودم را تا مخالفان کمپین را بشناسید».

پاسخ به کامنت اول:

توضیحات را که بالاتر داده‌ام، اما این را هم اضافه می‌کنم که بی‌سوادی رسانه‌ای بد دردی است. خبر در انصاف نیوز در ساعت ۵:۵۱ بعدازظهر منتشر شده (و البته ساعاتی بعد اصلاح شد). در خبر سایت «الف» آمده که منبع آن «خبرآنلاین» است. خبرآنلاین هم نوشته که منبع آن سایت «24آنلاین» بوده است. در خبرهای سایت 24آنلاین ساعت درج نشده اما لینک خبر مورد نظر در ساعت 5:03 بعدازظهر آن روز در کانال تلگرامی‌اش بازنشر شده، پس لااقل 48 دقیقه قبل از انصاف نیوز آن را منتشر کرده بوده است. سایت «عصرایران» نیز آن را ساعت 3 و خرده‌ای به نقل از سایتی به نام «عصرخبر» منتشر کرده بود. وقت نگذاشتم که بیشتر پیگیری کنم، ولی تا همینجا مشخص است که رسانه‌های دیگری منبع این خبر بوده‌اند. خب آقای آقازاده! شما بازنشسته‌اید، چون سواد بررسی ساده‌ی این دست خبرها را هم ندارید!

پاسخ به کامنت دوم:

حالا بنده یک اشتباهی در عمرم کردم و حدود دو ماه در روزنامه‌ی آرمان مشغول شدم؛ دو ماه پایانی سال 93. تجربه‌ی شکست خورده‌ای بود، با روحیه‌ام سازگار نبود، به دلیل ایرادهایی که خیلی‌ها می‌دانند. اما خب آقای آقازاده که قضاوت‌هایش بر مبنای اطلاعات غلط است، در اینجا هم نمی‌دانم چطور فکر می‌کند که آنجایم و چطور مدعی است که هر کسی در آن روزنامه کار کند حتما بلندگوی آقای هاشمی است و ادعاهای دیگر. ایشان اگر کمی مرا می‌شناخت و اگر انصاف نیوز را دنبال کرده بود، این قضاوت‌ها را نمی‌کرد؛ بنده بلندگوی پدرم هم نمی‌شوم، چه برسد به دیگران! تمام فحش‌هایی که بنده و رسانه‌ی تحت مدیریتم در این سه سال خورده، به خاطر نقدهایی است که خیلی از خط قرمزهای غلط مرسوم را شکسته است.

8 . برداشتم این است که در این ماجرا و دعواها هر چه هست پای پول در میان است متاسفانه. این است وضعیت فرهنگی کشور ما، یعنی دعواهایی به ظاهر فرهنگی هم هست که در آن منافعی جابجا می‌شود. تاسف آور است که آدم‌ها قلم‌هایشان را می‌فروشند و کثافت‌کاری و فساد در میان اهالی به ظاهر فرهنگی، کمتر از دیگر حوزه‌ها نیست. البته از واقعت پشت پرده‌ی این ماجرای شهرزاد خبری ندارم که بتوانم قضاوتی دقیق ارائه کنم اما مخاطب این بحث‌ها آنقدرها ساده نباشد، همچنان که بسیاری از طرفداران تیم‌های فوتبال از پشت پرده‌ی فساد آن و رسانه‌های آن حوزه بی‌خبرند.

9 . در بازار فیلم‌ها و سریال‌های غیردیدنی، «شهرزاد» هم خوش‌ساخت بود، هم «حرف»هایی داشت که حرف خیلی از مردم بود. امیدوارم فارغ از حواشی این روزها که نمی‌دانم در آن حق با کیست، اما شهرزاد ادامه یابد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. با سلام
    ممنونم. اتفاقا شما تنها رسانه ای بودید که با تذکر من ، به سرعت اقدام به حذف آن سوتیترها کردید.
    مجددا از توجه و همکاری شما تشکر می کنم.
    موفق باشید

  2. آقاى شفيعيان، من شخصا از پاسخ شما به سوالم راضى نيستم و البته در اين زمينه “اجرتان” را به درگاه حق واگذار ميكنم. جدا از اينكه كارتان فوق العاده غير حرفه اى بوده و منبع خبريتان را چك نكرده ايد، از دادن نام فردى كه اين اتهامات را به ما زده طفره رفتيد و ما را حواله آدرس نخود سياهى در تلگرام فرموديد! بعلاوه يك پوزش از تمام همراهان كمپين برازنده بود كه متاسفانه كم لطفى فرموديد. ثانيا، بجا و “منصفانه” بود كه اتهامات غير مستند منتشره در كذب نامه پرورش را نيز تماما نقطه چين ميكرديد كه البته ديگر چيزى از آن باقى نمى ماند. همكارى شما با ايشان بر خلاف ادعايتان جانبدارانه است.

    1. منبع اصلی آن نوشته که مشخص نیست، لااقل بنده آن را نیافتم. اما تا همینجا مشخص است که چند سایت پربیننده ساعاتی پیش از آن منتشر کننده بوده اند و طبیعی است که در چنین وضعیتی، آن متن در شبکه های اجتماعی از جمله در تلگرام دست به دست می شده و ما هم آن را دیده ایم. البته همانطور که عرض کردم، اشتباه از ما بود که باید همه ی آن با متن اصلی چک می شد، در حالی که فقط یک خط از آن چهار خط نوشته ی نویسنده اش بوده است.
      در مورد انتشار متن یادداشت آقای پرورش به نظرم شفاف عرض کردم که آشنایی با ایشان و آن دو نفر دیگر وجود ندارد، اما خب خبر و نظر در باره ی این چالش را که نمی توان کاملا سانسور کرد. پیش از آن هم تا جایی که یادم هست خبری درباره ی این کمپین خبری در سایت بازنشر کرده بودیم. خب یادداشت آقایان پرورش و فتوره چی هر دو حاوی اتهاماتی است، یا باید کاملا از کنار آنها گذشت، یا مجبوریم که تا جای ممکن هم منتشر شود و هم جاهایی نقطه چین شود که همین طور هم شد. اما اسم اینها «همکاری» نیست، اسم این کار رسانه ای است. آیا انتشار هر نظری در سایت به معنای «همکاری» در آن باره است؟ واضح است که نیست

  3. ١) معمولا در عرف جهانى رسانه ها وقتى سخن از تصحيح (rectification) ميرود، على الخصوص مانند اتهامات سنگينى كه به اعضاى كمپين وارد شد، يك پوزش از افراد مرتبط دور از انتظار نيست. ٢) بخش لينكهاى مرتبط با اين مطلب در رسانه شما، مطلبى قبل از پست مربوطه نمايش نميدهد. لطف كنيد لينك اولين مقاله مرتبط با نه_به_شهرزاد را اينجا پست كنيد تا عيان شود كه اصل پرسشها و درخواست ما ابتدا مطرح شده است يا اينكه فقط حواشى منتشره از جانب غرض ورزان براى انصاف نيوز جالب به نظر آمده است. با تشكر

    1. یادداشت همه ی پاسخ است. جوابیه ی نادر فتوره چی هم که منتشر شده. در حالی که هیچ رسانه ی دیگری حاضر به انتشار چنان متنی نیست. چه بپذیرید و چه نپذیرید، انصاف نیوز از معدود رسانه هایی است که قابلیت انتشار ادعاهای دو طرف را داشته است

  4. این همه در کشور میخورند و میبرند و کسی کمپینی به راه نمی اندازد ، بعد از سالها یک سریال خوب ساخته شده و دوسنان دنبال منابع مالی آن میگردند !!!!

  5. آقاى شفيعيان گرامى، از سما لينك خواستم، اما متاسفانه شما از پاسخ مستقيم و مرتبط دادن سر باز مى زنيد. بارى، با جستجويى در سايت شما مطلب پيشين را يافتم: http://www.ensafnews.com/46169/واکنش-شهرزاد-به-نه_به_شهرزاد/ در اين مقاله تنها در يك سطر به موضوع كمپين اشاره شده كه آن نيز با استفاده از واژه ” تحريم” سوء تعبير شده است. مابقى جوابيه آقاى فتحى است. به نظر من مخاطب اين بسيار عجيب است كه بقول شما “دعوايى” را از اواسط آن پيگيرى كنيد. در هر صورت بد نيست از همكارتان در بخش فرهنگى سوال كنيد در كداميك از هشتگ هاى منتشر شده از سوى كمپين واژه تحريم را يافته اند. مطمئنا پاسخ چنين خواهد بود: هيچ كجا. پس لطفا آن مطلب را نيز تصحيح كنيد.

  6. بله آقاى ناظر. شما دوست داريد خانه و زندگى شما را دزد ببرد و با آن يك سريال “خوب” بسازد؟ البته سليقه ها متفاوتند و در آن مناقشه نيست. محض اطلاع شما اين بازبهاى مصنوعى مورد پسند من يكى كه نيست.

    1. خانه و زندگی من آن 110 میلیارد دلار درآمد گمشده نفت است که نه تنها کمپینی برای آن به راه نیافتاد بلکه نامی هم از آن برده نمیشود !

  7. آقای شفیعیان شما در ابتدای متنِ اول نوشته‌اید «افشین پرورش، نویسنده و منتقد فرهنگی با انتشار متنی…» ولی توی این متن فرموده‌اید «نه شما را و نه ایشان و نه اوشان را نمی‌شناسم». اوکی. ولی چطور به نادرفتوره‌چی که نمی‌شناسیدش متلک می‌پرانید که «نمی‌دانستم فوتبالیستی، خواننده‌ای، یا بازیگر»، ولی ایشانی (پرورش) که ایضاً نمی‌شناسید را می‌فرمایید نویسنده و منتقد فرهنگی؟ شما دونفری که نمی‌شناسید را سلیقه‌ای خطاب می‌کنید؟ این «انصاف» است که مدعی آنید؟
    و دو اینکه خود اعضای کمپین میگویند «توقف موقت تولید» تا روشن شدن منبع سرمایه، بعد شما اصرار دارید بگویید که نه مسأله‌ی شما «تحریم» است؟؟

    1. همه ی فعالان رسانه ای که در همه ی حوزه ها متخصص نیستند و فعالان آن حوزه ها را نمی شناسند، بنده هم همینطورم. پس نشناختن آدمها زیاد غیرطبیعی نیست. هر کسی کسانی را می شناسد که در حوزه ی فعالیت اوست. اما در انتشار خبرها یا بازنشر خبرها، از عناوین خود آن آدمها استفاده می شود، همان عناوینی که به آن شهره هستند در حوزه ی فعالیتشان. این نشناختن، از منظر شخصی است. بنده هیچ آشنایی به این سه نفر نداشتم، البته نام آقای فتوره چی را شنیده بودم و دوستانی مشترک داریم؛ یا نام آقای آقازاده را شنیده ام و می دانم که پیشکسوت روزنامه نگاری اند و در فیسبوک هم حتی چالشی داشتیم، اما باز هم اینها به معنای شناخت نیست. به هر حال نظر هر دو طرف آن مساله منتشر شده است. در مورد واژه ی تحریم و یا توقف موقت یا هر چه از این دست، خب کامنت ها هم منتشر شده و مخاطب در جریان قرار می گیرد، اما این اولین جایی نیست که معنای این حرکت، تحریم برداشت شده است

  8. غرض، تأکید بر جانبداری شما بود. که به یکیشان متلکِ «نمیدونستم فوتبالیستی یا چی» میگویید و یکیشان میشود نویسنده و منتقد فرهنگی. اگر خلاصه بخواهیم بنویسیم:
    بند6-فتوره‌چی: توضیح دهید مسأله «پول» چه بوده؟ این نشر اکاذیب و افتراست. شفیعیان در پاسخ: نمیشناسمت!
    بند8-در این ماجرا و دعواها هرچه هست پای پول در میان است متأسفانه.
    بند9-امیدوارم شهرزاد ادامه یابد.
    آیا معنای این سه سطر جز این است که سمت شهرزاد ایستاده اید و بجای توضیح آن «تهمت»، تلویحاً تأییدش هم کرده‌اید؟!

    1. 1 – انگار متن ها را نمی خوانید. 2 – بوی پول میاید، شدید هم می آید! 3 – شهرزاد اثری دیدنی است، چه عضو کمپین باشی و چه نباشی!

  9. آقاي شفيعيان در جايي از مطلبش نوشته نادر فتوره چي وو نميشماسم و نميدونم فوتباليسته يا خواننده ، يا… ، در جاي ديگري تو همين مطلب انگار يادش رقته كه فتوره چي رو نميشماسه چون متهمش كرده به اينكه به عنوان روزنامه نگار قلمش رو فروخته و سطو زيرش او را يكي از روزنامه نگاران فاسد قرار داده. اينگونه دم خروس ،از زير لباسش زده بيرون . به اين ترتيب و متاسفانه جانب داريش از يك طرف دعوا ، يعني اقشين پرورش ،كاملا واضح ، برملا شده و اين يعني عين بي انصافي!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا