خرید تور تابستان ایران بوم گردی

انتظار برگزاری سالگرد ابوذر زمان در حسینیه ارشاد

چند سالیست که سالگرد درگذشت آیت الله سید محمود طالقانی که امام(ره) او را ابوذر زمان خوانده بود مجال برگزاری در حسینیه ی ارشاد نیافته است؛ ولی انتظارها این بود و هست که دولت تدبیر و امید زمینه ی برگزاری آن را فراهم کند.

به گزارش انصاف نیوز، وزیر جدید اطلاعات در همین مدت کوتاه بر ضرورت تبدیل فضای امنیتی به فضای سیاسی تاکید داشته است، تاکیدی که از برنامه های حسن روحانی ناشی می شده و رای اکثریت مردم را در حماسه ی سیاسی 24 خرداد ماه پشتوانه ی خود دارد.

سه روز پیش اعظم طالقانی، فرزند ارشد مرحوم طالقانی از پاسخ نگرفتن از نامه ای سخن گفت که یک ماه پیش برای رییس جمهور ارسال کرده اند تا زمینه ی برگزاری سالگرد آن مرحوم امسال در حسینیه ی ارشاد فراهم بشود اما تا آن روز پاسخی دریافت نشده بود.

برگزاری این مراسم روالی بوده است که سالیان سال ادامه داشته و بزرگداشت شخصیتی بزرگوار و انقلابی بوده که برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی سالها متحمل سختی شده بود و پس از انقلاب هم عنوان اولین امام جمعه ی تهران به او تعلق گرفت؛ لذا ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد درگذشت آیت الله طالقانی توجیه منطقی و حتی سیاسی ندارد.

در زیر، متن آخرین خطبه ی نماز جمعه ی آیت الله طالقانی، ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ در مزار شهداى بهشت زهرا می آید. همچنین فایل صوتی این سخنرانی در این لینک[کلیک کنید] قابل شنیدن و دانلود (ذخیره) است:

متن آخرین خطبه نماز جمعه آیت الله طالقانی در بهشت زهرا

بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التوریه و الانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم، الذین آمنوا به و عزروه و نصروه اولئک هم المفلحون.
کسانی که این پیامبر بزرگوار و این رهبر عالیقدر انسانیت را پیروی کردند آن پیامبری که امی بود، یعنی از میان توده مردم برخاست، از میان بیسوادها، برای آنان و به نفع آنان، نه از میان یک گروه خاص و طبقه معین، الرسول النبی الامی همان پیامبری که پیامبران دیگر چشم به راه او بودند تا وحی آنها و رسالت آنها تکمیل بشود.
یجدون عندهم مکتوباً فی التوراة و الانجیل، همان پیامبری که آمد تا مردم را به معروف وا دارد و از منکر باز دارد، همان پیامبری که آمد، همه آنچه را که ادیان گذشته تحریم کرده بودند از طیبات، بر مردم حلال کند، این قیدها را بردارد و آنچه خبیث است حرام کند
و یضع عنهم اصرهم، بارهای سنگینی که بر دوش بشر بوده است بردارد، غل هایی که فکر و اندیشه مردم را و زندگی و حیات مردم را بسته بود بگشاید. اینها هدف این نبی بود.

امر به معروف، نهی از منکر، تحلیل طیبات، تحریم خبائث، برداشتن اصرها و غل ها. اصر یعنی چه؟
یعنی بار سنگین، باری که محکم بسته شده است، آن تحمیلات فکری و اندیشه ای و عقیده ای که دنیای شرک و کفر بر افکار و اندیشه های مردم تحمیل کرده بود. آن نظام طبقاتی که بر توده مردم تحمیل و بسته شده بود، آن غل هایی که دست و پای فکر و حرکت مردم را بسته بود.
این پیامبر آمد همه آنها را بردارد، این غل ها را بگشاید. این ها هدف این پیامبر بود. یعنی آزاد کردن مردم، آزاد کردن از تحمیلات طبقاتی، آزاد کردن از اندیشه های شرکی که تحمیل شده، آزاد کردن از احکام و قوانینی که به سود یک گروه و یک طبقه بر دیگران تحمیل شده.

این رسالت پیامبر شما بودند، در مقابل فرهنگ تحمیلی، در برابر اقتصاد تحمیلی، در برابر قوانین تحمیلی، در برابر محدودیت های پلیسی که گاهی به اسم دین بر مردم تحمیل می شد که از همه خطرناکتر یعنی آنچه را که احبار و رهبان و همکاری آنها با طبقات ممتاز بر مردم تحمیل کرده بودند به نام دین؛
این خطرناکترین تحمیلات است، یعنی آنچه که از خدا نیست، از جانب حق نیست، آنها را به اسم خدا به دست و پای مردم ببندند و مردم را از حکومت حیاتی باز دارند، حق اعتراض به کسی ندهند، حق انتقاد ندهند، حق فعالیت آزاد به مردم و مسلمان ها و مردم آزاده دنیا ندهند. این همان اصراست، این همان اغلال است. این اغلالی است که پیامبر مبعوث شد و بشر دچار شده به این همه غل ها را نجات داد تا ما دنبال این پیامبر، هم خودمان را نجات بدهیم، هم دیگران را نجات بدهیم.
دعوت اسلام، دعوت به رحمت و آزادی است، در اول هر سوره به نام دو رحمت، رحمت واسعه و رحمت خاص شروع می کند.
بسم الله الرحمن الرحیم. و ما ارسلناک الارحمة للعالمین، تو رحمتی، رحمت برای همه مردم، همان گناهکاری که محکوم به اعدام می شود به قانون اسلام، هم برای خودش رحمت است که گناهانش شسته بشود، از شر باقی مانده اش مردم آزاد بشوند، هم رحمت به دیگران است.
جهادش رحمت، هجرتش رحمت، قوانینش رحمت، هدایتش بر اساس رحمت. ما نظام اسلامی می خواهیم که در پرتو رحمت باشد،
ما اگر همان رسالت، رحمت الهی را درباره مردم خودمان و دیگران در مرحله اول اجرا بکنیم بسیاری از مشکلات حل می شود،
بسیاری از این تشنجات از میان می رود. هنوز مردم مستضعف ما چه در داخل و مرکز و اطراف و انحاء کشور باور نمی کنند که رسالت اسلام و انقلاب ما برای آزادی است.
چون عمل کمتر دیده اند. در همین مسائلی که در کردستان پیش آمد، اگر ما به جای پس گیری، پیش گیری می کردیم، اگر آن وقتی که من به سنندج رفتم با دوستانمان، عمل می کردند، با حس رحمت و در پرتو رحمت با این ها تماس می گرفتند و بندها را از این ها بر می داشتند، آن بندهایی که تحمیل شده بود و آنچه که رژیم بر این ها تحمیل کرده بود، آن رژیم غدار طاغوت، شاید این مسائل یا پیش نمی آمد یا کمتر پیش می آمد،
همین طور نسبت به دیگران، و نسبت به همه، ولی ما هنوز هدف اسلام را تشخیص نداده ایم. همه می گوئیم انقلاب اسلامی، بپرسید هدف اسلام چیست؟
این گروه، آن گروه، یکفر بعضهم بعضا، این آن را تکفیر می کند، این به آن می گوید مرتجع، این به آن می گوید انحرافی، ولی هنوز مشخص نشده اسلامی چه می خواهد، منظور اسلام چیست؟

اگر هدف ها تشخیص داده بشود، اگر راه به طرف هدف باز بشود، بسیاری از این درگیری ها تخفیف پیدا می کند. آن وقت مشخص می شود که این برادر کرد آیا واقعاً ضد انقلاب بوده یا او را با شعارهایی که در زمینه غل ها و اصرهای مادی و فرهنگی نگه داشته اند، شعار می دهد، او را فریب می دهد، به خودش می کشد و به طرف خودش جذب می کند،
راه تبلیغات علیه دولت و رهبری و این شهدای ما و این مردم انقلابی ما که این قدر در اینجا زیر آفتاب جمع شدند از توده مردم، راه انقلاب را به آنها عملاً باید نشان بدهیم، باید از همان قدم اول، روز اولی که رژیم سقوط کرد، ما پرچم رحمت را باز کنیم و با عمل نشان بدهیم و به زندگی مردم، مستضعفین، مسکن، زندگی آنقدری که می توانیم برسیم و از این کاغذ بازی ها دست برداریم، اگر می کردیم بسیاری از مسائل حل می شد، من قول می دادم حل می شد.
صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسی ترین مسائل اسلامی است حتی به پیغمبرش با آن عظمت می گوید، با این مردم مشورت کن، به این ها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه اینکه نکردند، می دانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می کنند در این اصل اساسی قرآن که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا اینکه می توانند. نه، این یک اصل اسلامی است. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان. علی می فرمود:
من استبد برایة هلک، هر که استبداد کند در کارهای خودش هلاک می شود. من شاور الرجال شارکهم فی عقولهم، وقتی من یک دید دارم، با یک نفر از شما، با ده نفر وقتی مشورت می کنم، ده دید پیدا می کنم، ده عقل به عقل خودم ضمیمه می کنم. چرا نمی شود؟ نمی دانم!!
امام دستور می دهد، ما هم فریاد می کشیم، دولت هم تصویب می کند، ولی عملی نمی شود. مگر در سنندج که این شورای نیم بند تشکیل شد، ضرری به جایی رسید. و می بینیم آنجا نسبتاً از همه منطقه کردستان آرامتر است یعنی گروه ها و افراد دست اندرکار این طور تشخیص بدهند که اگر شورا باشد دیگه ما چه کاره هستیم؟! شما هیچ!!
بروید دنبال کارتان، بگذارید این مردم مسئولیت پیدا کنند، این مردمند که کشته دادند، این هایی که اینجا خوابیده اند از همین توده های جنوب شهر بوده اند، منطق این ها بود. می گویند در کارخانه ها اخلال می شود، خوب یک مرتبه اخلال بشود، آن اصل مهم تر از این است که در یک کارخانه اخلال بشود. در کارخانه اخلال شد شورا را تعطیل کنید، چرا؟
و امرهم شورا بینهم، در اجرائیات پیغمبر با آن عظمتش می نشست با مسلمان ها در جنگ بدر، جنگ احد، جنگ خندق، شما نظرتان چیست؟
خرماها را به یک عده از قبایل عرب بدهیم اینها بروند کنار تا بین اینها اختلاف ایجاد بشود یا ندهیم، در جنگ بدر که آماده جنگ نبودند، جنگ کنیم با نکنیم؟ وقتی آنها می گویند که یا رسول الله ما آن وقتی که در پرتو اسلام نبودیم، مقابل دشمن می رفتیم، حالا چرا در خانه در میان شهر باشیم؟ می فرمود بفرمائید، بروید. یا رسول الله آن وقتی که ما مسلمان نبودیم و موحد نبودیم به عرب ها باج نمی دادیم، حالا باج خرما بدهیم به این ها. فرمود: نه، می جنگیم، شما نظرتان این است؟ می جنگیم. این کاری است که باید همه مردم بکنند، می فرمائید ما برای جنگ نیامده ایم، در بدر این همه قشونی که حرکت کردند با تجهیزات مکه، ما شاید تاب و توان آنها را نداشته باشیم بجنگیم یا نجنگیم؟
مقداد عرض می کند: یا رسول الله ما با شما بیعت کرده ایم. دست ما را بگیرید به دریا بیندازید! به هر ا می خواهی پرت کن و به هر موجی می خواهی بسپار، ما دنبال تو هستیم، می جنگیم به اذن خدا و فتح هم می کردند، چون همه مسئولیت قبول می کردند. ولی وقتی مردم از مسئولیت خارج شدند، شما برادر کاسب، شما کارگر، شما بازاری، شما کشاورز، می گوئید که خوب به ما چه،خودشان دارند کارشان را می کنند. نه، وظیفه یک یک از شماست.

و اگر می کردیم و اگر می کردیم و اگر می کردیم! که خیلی زمینه برای کارها داشتیم و هنوز هم داریم. بیشتر این تشنج ها، این فرصت طلبی های عوامل ضد انقلاب و خارجی را زبانشان را می بستیم، و سلاح از دست اینها می گرفتیم ولی متأسفانه دیر شد. ولی هنوز دیر دیر نشده، همان طور که جلوی توپ و تانک رفتید، این مسئولیت ها را دارید شما، این به عهده شماست،
شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح می کنید؟
بیائید در مجلس خبرگان!! می گویند بین موکلین شما مطرح می کنم، این ها هستند که ما را وکیل کردند. می دانم برای چه وکیل کردند. ما موظف و نسبت به اینها مسئولیت داریم. باید دردها، اندیشه ها، بدبختی ها، ناراحتی ها، عقب ماندگی های این مردم را جبران کنیم. با قوانین نجات بخش و حیات بخش اسلامی.
امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد فرد مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروه خواهی، فرصت طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته زیر پرده دین را کنار بگذاریم و بیائیم با مردم با دردمندها با رنج کشیده ها با محروم ها هم صدا بشویم. خداوند همه ما را بیامرزد.
اللهم اغفرلنا و لوالدینا و لجمیع المؤمنین و المؤمنات و لا تزدالظالمین الاتبارا.
بسم الله الرحمن الرحیم
والعصر، ان الانسان لفی خسر، الاالذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
خداوند همه ما را به راه راست و مستقیم، نه راه چپ و نه راه راست مقابل چپ، هدایت کند. رهبرهای ما را در مسائلی که برای مردم و در راه خیر مردم است الهام ببخشد، رهبر عالی قدر ما را در راه خیر و صلاح و آزادی مردم تأیید بفرماید و همه ما را قدردان این خون های شهدا و پیمان هایی که خون این ها با ما بسته اند بدارد!
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
منبع: کتاب «طالقانی فریادی در سکوت» جلد دوم، مؤلف: سید محمد حسین میر ابوالقاسمی، ناشر: شرکت سهامی انتشار، چاپ اول ۱۳۸۲، صفحه ۲۶۳-۲۷۲٫

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا