خرید تور تابستان ایران بوم گردی

داود سلیمانی: اکثریت جامعه از جریان اصول‌گرا فاصله گرفته‌اند

«آیت وکیلیان» در مقدمه ی گفتگوی روزنامه ی «همدلی» با دکتر «داود سلیمانی»، از فعالان سیاسی اصلاح طلب نوشت: بازتولید راهبرد «همگرایی سیاسی» کلیت جریان اصلاح‌طلب و طیف اصول‌گرایان میانه‌رو ـ که نتایج مثبت آن در دو انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و مجلس دهم مشهود بود ـ برای رسیدن به یک اجماع عقیدتی ـ سیاسی، نیاز عاجل همه تحول‌خواهان در آستانه انتخابات پیش‌رو است. فضاسازی‌های کاذب، حملات دامنه‌دار و تخریب سازمان یافته دولت روحانی از جانب تندروها، مهم‌ترین تاکتیک جریان تمامیت‌خواه در انتخابات 96 است. روی این اصل، تکوین و تبیین یک برنامه سازماندهی شده در انطباق با نیازهای روز جامعه توصیه‌ای است که کارشناسان و تحلیل‌گران سیاسی در وضعیت فعلی از آن به عنوان یک راهبرد انتخاباتی یاد می‌کنند. با توسل به اینکه جریان تندرو به شکلی غیرطبیعی و خارج از عرف سیاسی ـ دموکراتیک سعی دارد تا سیمای دولت مستقر را نزد افکار عمومی ناکارآمد جلوه دهد، رسیدن به یک استراتژی منسجم که دربرگیرنده منافع ملی باشد، می‌تواند با ناکامی دوباره جریان رقیب همراه شود. «داود سلیمانی» نماینده مجلس ششم و عضو جبهه مشارکت در گفت و گو با «همدلی» به تحلیل این فضا پرداخته است، که در ادامه آن را می‌خوانید.

آقای دکتر، با توجه نزدیکی زمان انتخابات سال آینده ریاست جمهوری، استراتژی نخبگان سیاسی اصلاح‌طلب باید بر چه مکانیسم‌هایی متمرکز شود؟

استراتژی اصلاح‌طلبان پیروزی آقای روحانی در انتخابات پیش‌روست و مکانیزم آن اتحاد تمامی اصلاح‌طلبان کشور با مدیریت شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان و فعالیت هماهنگ جبهه اصلاحات است که خوشبختانه این امر در کشور و تمامی استان‌ها در دستور کار جبهه اصلاحات است. احزاب اصلاح‌طلب چه در شورای سیاست‌گذاری، چه در شورای هماهنگی احزاب اصلاح‌طلب یک پارچه در انتخابات پیش‌رو با استراتژی واحد و مکانیزم تعریف شده شورا عمل خواهند کرد.

ماه‌هاست که از گزینه نامزد در سایه در کنار روحانی صحبت می‌شود؛ شما این مساله را به عنوان یک تاکتیک راهبردی می‌دانید و آیا بن‌بستی در شرایط حاضر وجود دارد که نامزدی در سایه معرفی شود؟

البته برخی از افراد اصلاح‌طلب گاه این امر را اعلام کرده‌اند، ولی همان‌طور که می‌دانید این‌ها مواضع فردی است، ولی تا‌کنون شورای سیاست‌گذاری که جبهه مردمی اصلاحات را با حضور احزاب و شخصیت‌های اصلاح‌طلب هماهنگ می‌کند، بحثی از فرد دیگری را به‌عنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان مطرح نکرده‌اند، بلکه بالعکس این شورا چنانکه از شواهد و قرائن پیداست و کم و بیش به صورت جدی نیز توسط برخی احزاب اصلاح‌طلب مطرح شده حول کاندیداتوری آقای روحانی فعالیت خواهند کرد.

آیا اراده‌ای برای حذف، رد صلاحیت یا عدم احراز صلاحیت روحانی می‌بینید؟ یا این موضوع هم فقط هیاهوی سیاسی تندروهاست؟

ببینید، آقای روحانی در چارچوب قانون و با توجه به شرایطی که به صلاح کشور بوده و هست، گام‌ها‌ی اصولی خوبی را برداشته‌اند و در بحث بر جام و سیاست خارجی نیز با مقام رهبری در این خصوص مشورت موثر داشته‌اند و همچنین در بحث ورود به انتخابات آتی نیز ایشان با توجه به بررسی جوانب اقدام خواهد کرد. بنابراین با توجه به خواست اکثریت ملت و به‌ویژه مثبت بودن کارنامه ایشان به نحو کلی بعید می‌دانم که شورای نگهبان مانع ورود ایشان بشود، چون دلیلی برای منع ایشان به‌طور جدی وجود ندارد. البته برخی تند‌روها در این شایعه می‌دمند که شورای نگهبان آقای روحانی را رد صلاحیت خواهد کرد و با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان کاندیدایی بجز آقای روحانی ندارند، بنابراین رقابت‌ها‌ بین کاندیداهای اصول‌گرا خواهد بود. ولی به نظر من این امر نه با تدبیر و مدیریت فضای سیاسی و اجتماعی سازگار است و نه شورای نگهبان وارد این امر خواهد شد. بنابر این، این تحلیل‌ها‌ ریشه در واقعیت ندارد. قطعا خواست بیش از نیمی از جمعیت کشور که می‌خواهند به کاندیدای جریان اصلاحی-اعتدال رای دهند، مد نظر مسئولان و نهادهای نظارتی خواهد بود.

حملات دامنه‌دار و سازمان‌دهی شده از سوی تندروها به دولت را برخی از کارشناسان نشانه سرگیجی از نبود کاندیدای موثر در میان اصول‌گرایان می‌دانند! این فرضیه را تا چه اندازه می‌پذیرید؟

البته می‌دانید که در فضای نزدیک به انتخابات تمامی گروه‌ها و احزاب و جریان‌ها‌ی سیاسی اعم از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا سعی خواهند کرد که فضای سیاسی را به نفع جریان و احزاب خود ساماندهی کنند، از این‌رو به دنبال ظرفیت‌ها ‌و توان موثر خود برای غلبه بر رقیب هستند. برخی نقدها و احیانا حملات به دولت ریشه در این امر دارد. ولی استراتژی اصلاح‌طلبان در وهله اول حفظ منافع ملی در چارچوب قانون اساسی با تقویت جریان اصلاحی است که الان کاندیدای آن در عرصه انتخاباتی آقای روحانی است. اصلاح‌طلبان انتخاب آقای روحانی را در مجموع به نفع انقلاب، کشور و منافع ملت می‌دانند و از طرفی نیز این سخن را قبول دارند که کاندیداهای جناح مقابل این پایگاه اجتماعی گسترده را ندارند یا اینکه برخی افراد مطرح آنها بارها در آزمون انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده و در مقابل کاندیدای اصلاح‌طلبان شکست خورده‌اند. هرچند که در عالم سیاست این یک قاعده عمومی و همیشگی نیست چنانکه در انتخابات سال84 این اتفاق نیفتاد، زیرا خطای تاکتیکی اصلاح‌طلبان و تعدد کاندیداها موجب شکستن آرا شد، ولی جریان اصلاحی با تکیه بر تجربه گذشته در سال 92 و 94نشان داد که اگر به‌صورت منسجم و هماهنگ عمل کند اکثریت جامعه با آنان خواهند بود، امری که به اعتقاد من جریان اصول‌گرا به‌دلایل متعدد از آن فاصله دارد.

فکر می‌کنید همگرایی و همسویی سیاسی مجموعه اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان با اصول‌گرایان معتدل در انتخابات آینده بازتولید می‌شود؟

الان این همگرایی خوشبختانه در سطحی عالی وجود دارد و با اصلاحاتی که در ترکیب شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان به‌عمل آمد، این اتحاد و انسجام بیشتر و بهتر شده است. البته شخصیت‌ها‌ی معدود ولی موثر اصول‌گرایان معتدل اگرچه در این شورا حضور ندارند، ولی نظر به نوع نگاهی که آنان به مسائل کلان‌تر دارند و منافع ملی و وحدت و انسجام نیروهای انقلاب را مهم‌تر از منافع حزبی تلقی می‌کنند، به‌طور طبیعی با مواضع اصلاح‌طلبان که از همان جنس است هماهنگ‌تر و همراه‌ترند.

فکر می‌کنید عملکرد روحانی تا چه اندازه توانسته است افکار عمومی (عرصه عمومی) ایران را اقناع کند؟

در این زمینه شاید نتوان خیلی دقیق و قاطع سخن گفت. از نگاه اصول‌گرایان بالاخص جناح تندروی آنان، روحانی نتوانسته است اقدام قابل توجهی را در عرصه‌ها‌ی خارجی و داخلی انجام دهد و لذا این‌طور تبلیغ می‌شود که برجام برای کشور یک خسران بوده است و دستاوردی نداشته و در داخل نیز وضعیت معیشتی مردم بدتر از گذشته شده است، و مردم تحت فشار فقر و تنگدستی نیز قاعدتا از این دست سخنان استقبال می‌کنند. ولی واقعیت آن است که باید دید روحانی چه چیزی از دولت گذشته تحویل گرفته است و اکنون در کجا ایستاده و چه دستاوردهایی داشته است؟ پاسخ به این امر برای مردم روشن می‌سازد اگر چه دولت روحانی برای شکستن رکود و کاهش نرخ بیکاری چندان موفق نبوده ولی توانسته به شیب تند تورم و خط وابستگی به کالاهای مصرفی در داخل و رفع تهدیدات خارجی و موانع اقتصادی که بر اثر تحریم‌ها‌ به کشور تحمیل شده بود گام‌ها‌ی موثری بردارد، نرخ رشد تورم را به‌شدت کاهش دهد و رشد اقتصادی منفی را به مثبت تبدیل کند. البته قبول دارم در شرایط سخت کنونی این آمارها چندان توده محروم را اقناع نمی‌کند، ولی همین توده محروم به این آگاهی رسیده است که در مقایسه با دولت آقای احمدی‌نژاد که روزبه‌روز فقر را در جامعه گسترش می‌داد، دولت کنونی توانسته آن جریان را متوقف کند و گام‌های برگشت به شرایط عادی را بردارد. از این‌رو به‌نظر می‌رسد اگر چه دولت به دلیل ضعف رسانه در سطح ملی نتوانسته است آنچه را که انجام داده به سمع و نظر مردم برساند و از سوی دیگر مخالفان دولت کماکان به تخریب و نقدهای غیرمنصفانه ادامه می‌دهند، ولی تا حدود زیادی توانسته در ورود سرمایه به کشور و ارز حاصل از فروش نفت و اختصاص بخشی از آن به مسائل بنیادین و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها‌ که در برنامه دولت است، بتواند گام‌ها‌ی موثری در رفع فقر و محرومیت بردارد. و فهم این قصه که رسالت آگاهان جامعه به‌ویژه نخبگان و دانشجویان و استادان دانشگاه است که آن را به زبان توده مردم بیان کنند تا مفهوم عامه مردم نیز شود؛ می‌تواند اقناع بیشتر توده‌ها‌ی مردم را در پی داشته باشد.

با توجه به اینکه دولت روحانی در ماه‌ها‌ی پایانی دوره اول خود قرار گرفته است، فکر می‌کنید مجموعه عملکرد و دستاوردهای ایشان در تمامی حوزه تا چه اندازه به مردم انعکاس پیدا کرده است؟ در این مسئله عملکرد صداو سیما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

چنانکه گفتم دولت از ضعف رسانه‌ای در تراز ملی رنج می‌برد. البته این ضعف ریشه در عوامل گوناگونی دارد که اینجا جای طرح آن نیست، ولی همین قدر باید گفت که رسانه ملی و صدا و سیما نقش پر رنگ و موثری را در این زمینه ایفا نمی‌کند. رسانه ملی باید بازوی آگاهی‌بخش تمامی قوای کشور باشد. بالاخص قوه مجریه که جریان اجرایی و میدانی آحاد ملت را در دست داشته و پیگیری می‌کند. رسانه ملی می‌بایست نقش رابط بین ملت و دستگاه‌های اجرای را بازی کند تا در یک رفت و برگشت، هم موضع انتقادی مردم و هم موضع اصلاحی آنان منعکس شود، و دولت نیز بتواند به صورت شفاف مشکلات و موانع اجرایی بر سر راه خود را با مردم در میان گذاشته و از آنان نیز به صورتی تعریف شده و نهادمند در حل مشکلات بهره بگیرد و هم بتواند عملکرد و دستاوردهای دولت را برای عموم مردم تبیین کند. خب، به این موارد چندان توجه نمی‌شود و مردم از بسیاری از فعالیت‌های انجام شده آگاه نمی‌شوند، به نظر من صدا و سیما هم آن‌چنان‌که شایسته است عمل نمی‌کند. از سوی دیگر دولت هم در صدد گسترده‌تر کردن فعالیت‌ها‌ی رسانه‌ای خود نیست. از این‌رو این رسالت همه دلسوزان کشور و مردم شریف ایران است که هرکدام بتوانند به‌عنوان یک رسانه این خلا را جبران کنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا