خرید تور تابستان ایران بوم گردی

تحلیل سردبیر همشهری از مصاحبه ی محمد خامنه ای

حسین قربانزاده سردبیر روزنامه همشهری در یادداشتی که در خبرگزاری مهر، به نقد و بررسی مصاحبه اخیر سید محمد خامنه ای پرداخت.
متن یادداشت به این شرح است:
جمعه شب گذشته مطلبی را در باب مصاحبه آقای سید محمد خامنه ای با نشریه رمز عبور نوشتم که بدلایل مختلف این نوشتار به سرانجام نرسید اما به دلیل اهمیت و موجی که این مصاحبه در فضای سیاسی کشور ایجاد کرد، چنانکه واکنش های متفاوتی را از بیانیه دفتر آقای هاشمی تا یادداشت دیروز آقای شریعتمداری در کیهان در پی داشت، تصمیم گرفتم امروز آن را کامل کنم.
وقتی شنیدم آقای سید محمد خامنه ای در یک مصاحبه مکتوب حمله شدیدی به آقای هاشمی کرده بصورت پیش فرض حدس زدم هدف حمایت از رهبری است. هرچند باز با این فرض هم عجیب بود که اکنون چنین به صراحت ایشان سخن بگوید در حالیکه سیره خود رهبری و توصیه همیشگی به اطرافیان نه تنها هیچگاه اینگونه نبوده که این روشها را نیز نفی کرده اند. اما وقتی متن مصاحبه آقای سید محمد خامنه ای را با نشریه رمز عبور خواندم متاسفانه به حقیقت دیگری پی بردم و آن هم این که این مصاحبه صرفا برای تطهیر شخص خود آقای سید محمد خامنه ای در موضوعات مختلف سیاسی دهه شصت و تسویه حساب شخصی ایشان با آقای هاشمی است و در همین راستا رهبری و حمایت از ایشان را نیز وجه المصالحه قرار داده اند.
جالب تر اینکه برای رسیدن به هدف مقصود حتی شان عظیم بنیانگذار انقلاب اسلامی را هم در حد یک پیر مظلوم که بازیچه به قول ایشان باند آقای هاشمی قرار گرفته ، تخفیف می دهند و پایین می آورند. ایشان اینگونه طرح می کند که در این قضایا چون اطلاعات غلط به امام می رسید چنان موضع گیری داشتند در حالیکه این روایت و برداشت ذم مطلق حضرت امام است. راهبری که انقلاب را به ثمر نشاند و در طول همه گردنه ها و بزنگا ه های تاریخی با تصمیمات قاطع و روشنگرایانه خود نگذاشت انقلاب از مسیر اصلی خود منحرف شود، چگونه می توان به ایشان اتهام بازی خوردن زد! مگر در حوادث دیگر اطلاعات مختلف به امام نمی رسید؟ چرا در وقایع دیگر ایشان بازی نمی خورد؟! آقای سید محمد خامنه ای در ماجرای مک فارلین با ذکر یک مثال اظهار گلایه ای را از امام مطرح می کند و آن هم اینکه دزدی بدلیل بلند بودن دیوار خانه ای می افتد و پایش می شکند، قاضی، صاحبخانه را به جای دزد به اتهام بلند بودن دیوارش محکوم می کند! و سپس به امام معترض می شود که چرا به جای هاشمی این هشت نفر معترض (از جمله آقای محمد خامنه ای) را محکوم کردند؟!
این در حالی است که خود ایشان می گوید بعد از شنیدن سخنان تند حضرت امام در واکنش به نوشتن نامه هشت نفر، من سجده شکر بجا آوردم اما معلوم نیست آن سجده شکر و این اظهار گلایه چگونه با هم قابل جمع است؟
اگر امام را فصل الخطاب می دانیم که ایشان به صریح ترین شکل ممکن در موضوع مک فارلین اعلام کردند که این موضوع رسوایی آمریکا بوده است و تمام عیار از مسوولان حمایت کردند، بیان ایشان هم اصلا قابل تاویل و تفسیر نیست و تمسک آقای هاشمی به عبارت فاین تذهبون که حضرت امام در همین سخنرانی بیان داشتند نیز به همین دلیل است. متاسفانه آقای سید محمد خامنه ای بعد از ۲۸ سال به جهت تطهیر خود از زاویه ای به آقای هاشمی حمله کرده است که اتفاقا جزو معدود حمایت های بی چون و چرای حضرت امام را به دنبال خود دارد و شاید به همین دلیل ناخواسته به ورطه تخفیف شخصیت امام افتاده که باند آقای هاشمی و کسانی در جماران برای ایشان پخت و پز می کردند و شاید توجه نکرده اند که این موضوع اتهام کمی به بنیانگذار انقلاب نیست.
حتما در فتنه ۸۸ انتقاداتی به عملکرد آقای هاشمی وارد است اما افراط در این امر که اساسا هاشمی پیش از فوت حضرت امام هم به دنبال رهبر شدن بوده و برای تحقق این امر مسیر بستن و لابی با آمریکا را انتخاب کرده و صرفا برای موجه جلوه دادن انتشار یک نامه در موضوع مک فارلین کلا هاشمی را عنصر خائن تلقی کنیم و بنی صدر و رجوی سازی را گسترش دهیم نه با مسلمات تاریخی و اظهار نظر های امام و رهبری سنخیتی دارد و نه اخلاق و شرع و عرف و عقل چنین نیت خوانی و اتهام زنی را تایید می کند.
مضافا آنکه در آموزه های قرآنی و دینی نیز ما آموخته ایم که ولایجر منکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی!
اما نکته دیگر که شاید کم اهمیت تر از نکته اول نباشد، اشاره به بازطراحی پروژه ای ست که یکی از گام های پیشبرد آن این مصاحبه تلقی می شود. باید دقت کنیم که چه کسی چنین زمین بازی را طراحی کرده و سود این پروژه به جیب چه فرد و جریانی می رود؟ به نظر می رسد، آقای سید محمد خامنه ای خود در میدان طراحی شده جریان دیگری بازی خورده است و از عطش افشاگری ایشان سوء استفاده شده است. اینکه در این مقطع خاص چنین مصاحبه ای منتشر و بزرگنمایی می شود، حکایت از آن دارد که آقای سید محمد خامنه ای هم پازلی را کامل می کند که از پیش از دفاع مقدس به نام طرفداری سرسخت از اسلام و از حدود یک دهه پیش به نام طرفداری سر سخت از نظام و ولایت نشان خودی داشت اما در واقع بدنبال تسویه حساب با اسلام انقلابی و ولایت فقیه بود. جریانی که در لایه های زیرین خیلی آرام و در سایه، کینه های پیش از انقلاب خود را با دین اجتماعی و انقلاب اسلامی را دنبال می کرد. آقای سید محمد خامنه ای با همه سوابق انقلابی و فضل علمی و دلسوزی خاصی که نسبت به نظام دارد، اما ناخواسته در دام جریانی افتاده است که هم با هاشمی در تضاد است و هم با رهبری! این جریان دستهایش را آرد زده تا ردی از خود به جا نگذارد و آهسته بشیند و گر گرفتن شعله ای را به تماشا بنشیند که جرقه اش را پنهانی زده است.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا