خرید تور تابستان ایران بوم گردی

پاسخ مدیرعامل بنیاد باران به مشایی

«جواد امام» که مدیر عامل بنیاد باران است به نامه ی چند روز پیش اسفندیار رحیم مشایی خطاب به سیدمحمد خاتمی، رییس این بنیاد، واکنش نشان داد و نوشت: آن هشت سال کذایی را نادیده می‌گیریم به هر حال سرمستی قدرت بادآورده هوش از سر آدمی می‌برد. و اصلا به صرافت نمی‌افتد که شاید آن چه اکنون دارد به شایستگی خود کسب نکرده، شاید ابزاری است برای هموار کردن راه. اما در سه سال اخیر که ایشان و همفکرانشان از اسب قدرت به زیر افتادند و صابون حذف به تنشان خورده چرا حتی یکبار در دفاع از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن افراد زبان نگشوده‌اند و از حبس و حصر سخنی نگفته‌اند

به گزارش انصاف نیوز، متن کامل نامه ی جواد امام به مشایی که از نزدیک ترین نیروهای سیاسی به احمدی نژاد است، در پی می آید:

در آستانه انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و در پی اعلام نامزدی جناب آقای حمید بقایی، دوست و همراه ایشان، آقای مشایی، دست به قلم شدند و خطاب به حجت الاسلام والمسلمین آقای سیدمحمد خاتمی، نکاتی را مطرح کردند بدین گمان که می‌تواند فتح باب گفت‌وگو باشد. با شناختی که من آز آقای خاتمی دارم تصور نمی‌کنم ایشان پاسخی به نامه ایشان بدهند.

اما نکاتی در مکتوب آقای مشائی هست که اگر آقای خاتمی چنان که حدس می‌زنم بدان پاسخ ندهند حیف است بی پاسخ گذارده شود لذا مناسب دانستم به برخی از آن ها اشاره‌ای داشته باشم. بگذارید ابتدا جمع‌بندی خود را بگویم تا آن جا که من می‌فهمم علت عدم پاسخ آقای خاتمی به ایشان نه این است که ایشان شایستگی پاسخ ندارند زیرا آقای خاتمی انسان تر و بزرگوارتر از آن است که چنین ملاحظاتی را مد نظر داشته باشند، به گمان من علت آن است که اصولاً گفت‌وگو زمانی آغاز می‌شود که حداقل اشتراکاتی بین طرفین وجود داشته باشد و یا لااقل معانی کلمات و مفاهیم در فکر و ذهن طرفین گفت‌وگو، یکسان باشد. و چنین زمینه مشترکی میان آقای مشایی و دوستانشان با شخصیت‌ها و گروه‌های اصلاح طلب اساساً وجود ندارد. اجازه بدهید با ذکر چند مثال این نکته را توضیح دهم

آقای مشایی از «اصلاح‌طلبی» می‌گویید و اینکه رای «مردم» در سال 88 به جناب آقای احمدی‌نژاد هم برآمده از همین نگرش مردم بوده است. و می‌افزایند: «اینجانب قاطبه مردم را ملزم و پایبند به اصولی می دانم که “اصلاحات” را تضمین می کند…». چنان که ملاحظه می‌شود تعریفی که آقای مشایی از اصلاح طلبی دارند همان است که در سخنان و مواضع و سیاست‌های آقای احمدی‌نژاد متجلی است. نمی‌توان تصور کرد آقای مشائی تفاوت فاحش میان دیدگاه اصلاح طلبانه آقای خاتمی با سخنان و حرکات عوام‌انگیزانه آقای احمدی‌نژاد را درک نمی‌کند. مشکل ایشان این است که تصور می‌کند با تغییر نام عوام‌انگیزی به اصلاح طلبی می‌توان مبانی مشترکی برای گفت و گو دست و پا کرد.

آن یکی شیر است که آدم می خورد / و آن دگر شیر است که آدم می‌درد

آن یکی شیر است اندر بادیه / و آن دگر شیر است اندر بادیه

ایشان البته میان دعوا نرخ هم تعیین کرده‌اند و پای رای «مردم» را به میان کشیدید و گریزی به انتخابات سال 88 زده‌اند و برآمدن آقای احمدی‌نژاد از این انتخابات را نتیجه الزام مردم به اصول اصلاح طلبی دانسته‌اند.

جناب آقای مشایی، در این نزدیک به هشت سال، کجا بودند و چه می‌کردند؟ به‌گونه‌ای صحبت‌ می‌کنند که گویا دیروز از خارج به ایران تشریف آورده‌اید؟ و به یاد نمی‌آورند ایشان و دوستانشان، در آن هشت سال چه بلایی بر سر کشور و همین مردمی که اصلاح طلبشان می‌خوانند و فرزندان و جوانانشان آوردند خدمتشان سربسته می‌گویم و می‌گذرم: تخلف کردید، تقلب کردید، راضی نشدید؛ گرفتید،‌ […] و کشور را به روز سیاه نشاندید و کاری با ذخایر مملکت کردید که مغول نکرد.

مرورش برای خود ما هم سخت است اما اینقدر ایشان کم حافظه شده‌اند که باید«دختران و پسران جوانِ نوگرا در سراسر کشور» که روانه اوین و کهریزک شدند، قاضی مرتضوی را که پس آن در دولت فخیمه‌شان ارتقاء مقام یافت… «نخبگان و فرهیختگان ایرانی در داخل و خارج از کشور» را که خس و خاشاک شدند و… به یادشان آورد؟

خلاصه اینکه چنین موضوع پرمناقشه‌ای،‌ نمی‌تواند نقطه خوبی برای آغاز گفت‌وگو باشد و برای ما جز تازه شدن زخم‌هایمان؛ نتیجه‌ای ندارد اما برای ایشان و همفکرانشان نمی‌دانم، برخی می‌گویند فرصت‌طلبی است و برخی دیگر تحلیل می‌کنند، و تلاش برای ماندن به هرقیمت پس از پایان تاریخ مصرف و …

آقای مشایی در بخشی از نامه‌شان اشاره نیکویی داشتند به این مهم که «مشکل جریانات سیاسی آن است که انتخاب مردم را به نام خود می نویسند و …» به ایشان توصیه می‌کنم هرگاه به انتخابات سال ۸۸ فکر می‌کنند به رقبایی بیندیشند که هنوز در حصر هستند آن‌گاه این جمله را دائماً با خود تکرار کنند تا شاید از توهم درآیند در مکتوبشان پرسیده‌اند: «آیا آقایان رد صلاحیت را در حق رقیب روا و در حق خود جفا می‌پندارند؟!! یا اینکه در تایید صلاحیت نامزد خود به اطمینان رسیده اند؟!!»

نه تنها آقای خاتمی بلکه پاسخ کلیه اصلاح طلبان به این سؤال نه تنها در حد کلام بلکه در عمل هم روشن است. کارنامه‌شان هم روشن. اما چقدر خوب بود پاسخ ایشان و همفکرانشان را به این پرسش می‌شنیدیم و شاهدی از پایبندی خود و همفکرانشان در مخالفت با رد صلاحیت‌های کذایی در آن هشت سال نکبت‌ بار ارائه می‌کردند تا معلوم شود مردم در مورد ایشان در اشتباه بوده‌اند. به ایشان توصیه می‌کنم تلاش بیهوده نکنند جز صدها نمونه خلاف هیچ نخواهند یافت..

چنان که گفتم تکلیف اصلاح طلبان روشن است. آقای بقایی در صورتی که برخلاف دیگر مدیران آقای احمدی‌نژاد که به اختلاس و زندان متهم شده‌اند اگر از این اتهامات تبرئه شده یا شوند حقشان است که در انتخابات حضور یابند. اما آقای مشایی به راستی فکر می‌کنند آقای بقایی رقیب اصلاح طلبان است که از رد صلاحیتش خوشنود باشیم؟ اما آیا تکلیف آقای مشائی و همفکرانشان با این سؤال روشن است؟

آن هشت سال کذایی را نادیده می‌گیریم به هر حال سرمستی قدرت بادآورده هوش از سر آدمی می‌برد. و اصلا به صرافت نمی‌افتد که شاید آن چه اکنون دارد به شایستگی خود کسب نکرده، شاید ابزاری است برای هموار کردن راه. اما در سه سال اخیر که ایشان و همفکرانشان از اسب قدرت به زیر افتادند و صابون حذف به تنشان خورده چرا حتی یکبار در دفاع از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن افراد زبان نگشوده‌اند و از حبس و حصر سخنی نگفته‌اند. وقتی به این موارد می‌اندیشم، در شگفت می‌مانم که ایشان به چه رویی شخصی همچون خاتمی را که شعارش همیشه زنده باد مخالف من بوده، مخاطب چنین سؤالی قرار دهد و انتظار پاسخ هم دارد؟ اما وقتی به یاد نامه نگاری آقای احمدی‌نژاد به ترامپ و … می‌افتم می‌فهمم جای شگفتی نیست مهم نیست سخن به قاعده بگوییم مهم این است که مطرح باشیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. جریان اصلاحات و جناب خاتمی عزیز ، هوشمندتر از آن هستند که با طناب پوسیده این قوم از خدا بی خبر به چاه روند.

  2. گویا گروه دولت بهاری هااحمدی نژادها،مشایی بظاهرپی به حقیقت امر برده اند حال به هوای اصلاح طلبی به بهانه نامه نگاری دست بسوی رهبری اصلاحات درازنموده اندو دنبال روزنه ای جهت بازگشت به جامع هستند!!

  3. از یک نظر باید با دید دیگری به این رفتارها نگریست شاید گروه احمدی نژادها اولین گروهی باشند که شهامت بیان جایگاه اقای خاتمی را علیرغم یاوه گویی های 11 ساله قدرت پرستان مفلوک ..پیدا کرده اند .شهامتی که دیگران هنوز به ان دست نیافته اندویا نمی خواهند بپذیرند (دراین جدال با خود)……….در جاییکه ذات باری می خندد (نقل به مضمون روایت)……..

    1. اصلاح میکنم با امعان به ان روایت معروف .ذات باری دوبار میخندد زمانیکه بخواهند عزیزش را ذلیل کنند ویا ذلیلش را عزیز….

    1. اساسا این تیم وجریان ابتری که با هیاهووجاروجنجال ومقاله نویسی و……..اورا معجزه وووووووو نامیدند در فضایی دیگر می زیند که حالا اصلاحات بخواهد از انان بهره ای ببرد.

  4. با سلام
    جناب آقای احمدی نژاد هرچی بود وجود و جنم برای ریاست یک مملکتو داشتن.درسته تو دوره ایشون خیلیا الکی پول بردند ولی در عوض کارم میکردند.
    نه مثله کابینه اقای روحانی که فقط میانو کیسه هاشونو پر میکنن.
    در مورد اقای امام هم باید بگم عزیز دلم شما که مدرک سیکلم نداری در حد و اندازه ای نیستی که بخوای برای مملکت سیاسی نظر بدی.
    هر حرصی ام که داری میخوری برای اینکه ادم وقتی از قعر چاه بیفته تو رانی هولو دیگه دوست نداره بیاد بیرون.
    جوونای این مملکت ن شمارو نگاه میکنن ن اقای روحانی…چشمشون فقط به دهن مقام معظم رهبریه…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا