خرید تور تابستان ایران بوم گردی

خطرناک تر از احمدی نژاد

«محمدجواد روح» روزنامه نگار، در یادداشتی تلگرامی نوشت: موضوع رد یا تاییدصلاحیت محمود احمدی نژاد همانگونه که پیش بینی می شد؛ به چالشی سیاسی تبدیل شده است.

✍️ از یک سو، چهره هایی چون عطاالله مهاجرانی، احمد توکلی و حمید رسایی با نوشتن نامه ها و یادداشت هایی خواستار ردصلاحیت رییس سابق دولت شده اند و از سوی مقابل، اصلاح طلبانی چون یدالله اسلامی و صادق زیباکلام بر تاییدصلاحیت وی تاکید کرده اند.

✍️ روشن است اصلاح طلبانی که خواستار تاییدصلاحیت احمدی نژاد شده اند، نه تنها هیچ قرابت فکری یا علاقه شخصی به رفتارها، گفتارها و رویکردهای احمدی نژادی ندارند؛ بلکه از منتقدان و مخالفان صریح او در “روزگار حکومت” بوده اند؛ نه “عصر عسرت”.

👈 دفاع این اصلاح طلبان از حق شهروندی احمدی نژاد، نماد و مصداق بارز “اصلاح طلبی اصولگرایانه” است؛ که مدعیانی شعار آن را می دهند و اینان، محک عیار آن را می نمایند.

✍️ در مقابل، تکلیف راستگرایانی چون حمید رسایی و احمد توکلی هم روشن است. رسایی که نماد سیاسیون برآمده از انتخابات استصوابی مجالس هفتم تا نهم است؛ کار را به جایی رسانده که ردصلاحیت همزمان روسای سابق و فعلی دولت را خواستار شده و “توجیهات امنیتی” هم برای آن تراشيده است.

✍️ توکلی هم که در دور دوم انتخابات 84 و انتخابات 88 از بغض “معاویه” (هاشمی و موسوی) حامی مدعی وقت “حکومت عدل علوی”! شده بود؛ اینک با همان بغض و بی آنکه در قبال حمایت قبلی خود از احمدی نژاد احساس پشیمانی یا مسئولیت کند، نامه ای به شورای نگهبان نوشته و هشت دلیل برای ردصلاحیت احمدی نژاد تراشيده است.

✍️ توکلی و رسایی که هر دو در دوران ریاست احمدی نژاد بر دولت، نماینده مجلس بوده اند؛ هیچ توضیحی هم نمی دهند که چرا در زمان نمایندگی، ایفای مسئولیت نکرده اند و اسباب محاکمه یا حتی عزل کسی را که امروز او را “بدتر از بنی صدر” می خوانند، فراهم نکردند؟

✍️ اما پرسش برانگیزتر از همه، موضع مهاجرانی است که اصول اصلاح طلبی و دموکراسی را به کناری نهاده و با گفتن اینکه “معجزه هزاره رجل سیاسی نیست”، خواستار ردصلاحیت احمدی نژاد شده است.

✍️ البته، از کسانی که زمانی نسخه “سه دوره ای شدن ریاست جمهوری” را بنا به مصلحتی که لابد تنها آنها تشخيص می دادند، می پیچیدند؛ عجب نیست که امروز رییس دو دوره دولت را “رجل سیاسی” ندانند و لابد، در قبال تازه آمدگان دلواپس این دلواپسی را نداشته باشند و مثلا پس از هشت سال، تازه بگویند فلان روحانی یا مکلای فاقد تجربه سیاسی و مدیریتی، “رجل سیاسی” نبوده است!

✍️ مواضع توکلی ها، مهاجرانی ها و رسایی ها البته جای تعجب ندارد؛ وقتی نیک بنگریم و “مصلحتگرایی غیرمصلحت گرایانه” و “ساختارگرایی ساختارشكنانه” را در رفتارها و گفتارهای آنان بیاییم.

✍️ “مصلحتگرایی غیرمصلحت گرایانه” از جنس پیشنهاد دکتر مهاجرانی، جز آن نیست که خود را “دانای کل” انگاریم و بی اعتقاد به حق تعیین سرنوشت شهروندان و بی اعتماد به بلوغ، آگاهی و فهم آنان که از پس دودهه اصلاحات و چهاردهه پس از انقلاب به آن دست یافته اند، “راه آسان” حذف را بر “راه پیچیده” دموکراسی ترجیح دهیم و لاجرم، زمانی نسخه ابقای هاشمی و دیگربار، خواست حذف احمدی نژاد را طرح کنیم.

✍️ “ساختارگرایی ساختارشكنانه” هم الگوی رفتار و گفتار و تفکر راستگرایان، از توکلی تا رسایی، است. در تفکر “ساختارگرایی ساختارشكنانه” راستگرایان، هر اقدامی مباح و قابل توجیه است؛ تنها به این شرط که مورد تایید ساخت سیاسی باشد و در راس این امور هم، نظارت استصوابی است.

✍️ راستگرایان و مجموعه منادیان و حامیان نظارت استصوابی، لیک این نکته را نمی دانند و یا آنکه تجاهل العارف می نمایند که راه و رویه استصواب، ساختارشکنانه ترین رفتار علیه نهاد “جمهوریت” است و چون با هزینه کردن از جیب “اسلامیت” انجام می گیرد؛ این رکن نظام سیاسی را هم می فرساید.

✍️ این گونه “مصلحت گرایی” و این سنخ از “ساختارگرایی” امروز این پرسش را باید پاسخ گویند که “به راستی، نظارت استصوابی برای ملک و ملت خطرناک تر بوده و هست، یا دولت احمدی نژاد و اینک تاییدصلاحیت او؟”

✍️ فراموش نکنیم امثال احمدی نژاد که بواقع رجل سیاسی نبوده اند، برآمده و برساخته فضای استصوابی هستند که نیروهای دارای وزن اما مستقل و منتقد را برنمی تابد و در عوض، نورسیدگانی فاقد وزن و ناشناخته را به صرف ابراز ارادت، می پذيرد.

✍️ هنوز طنین خبر ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی و سیدحسن خمینی در گوش ها هست. هنوز تصویر کنار ماندن شایستگانی چون محمدرضا خاتمی، بهزاد نبوی، غلامحسین کرباسچی، ابراهيم یزدی و دهها چهره و مصداق “رجل سیاسی” پیش چشم هاست.

✍️ اما همچنان “مصلحتگرایان غیرمصلحت گرا” و “ساختارگرایان ساختارشکن” بر طبل استصواب می کوبند و به بهانه هراس از تبعات حضور یک کاندیدا، برای تضعيف نهاد انتخابات توجیه می تراشند.
🔅 فاعتبروا یا اولی الابصار…

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. در اینکه در قضیه احمدی نژاد، کلام دکتر مهاجرانی قدری عجیب و غیرقابل باور بود شکی نیست، اما از لابلای متن پیداست که نویسنده محترم با بغض خاصی در رابطه با ایشون سخن گفته و انگار سر مسئله ای با ایشون تسویه حساب کرده که این هم درست نیست، بویژه همسنگ دانستن (تلویحی) ایشون با امثال توکلی و رسایی! با بقیه مطلب کاملاً موافقم.

  2. تمديد رياست جمهورى هاشمى را روحانى، عبدالله نورى و مهاجرانى مطرح كردند
    وچه ربطي دارد به صلاحيت احمدى نژاد؟
    با اين استدلال همه نامزدا بايست تاييد شوند
    چرا زاكانى كه رد صلاحيت شد إصلاح طلبا از كفش دفاع نكردند؟

  3. احسنت بر آقای روح ِِ عزیز
    کاملا موافقم با صحبتهای شما.
    حرف از رضا خاتمی زدید
    هرجاهست تنش سلامت
    چقدر مثل برادرش شریف و بزرگواره این پزشک سیاستمدار.

    1. تمام حرف ایشان حساب ، منتها در مورد جناب مهاجرانی ، با این نوع برخورد ، تمام حرف حساب ایشان شده مثل قضیه گاو نه من شیری و لگد پراکنی …. …
      این نظر من است با وجود اینکه با نظر جناب مهاجرانی در مورد رد صلاحیت احمدی نژاد مخالف هستم .

  4. احمدی نژاد دنبال اشوب و شورش است. انگار برخی اصلاح طلبا هم از آشوب و ساختار شکنی بدشون نمیاد!

  5. شوربختانه چیزی باید بگویم که قبولش ندارم ولی…..دنکیشوت های سواربر مرکب توهم عامه …..عامه ای که هنوز از شورحال وخلسه ماجراجویی های ان شخص خارج نشده اند دوباره بر همان ……به اومی نگرند حال تصور نمایید یک شخصیت بغایت خودشیفته وعوامفریب وماجراجو با این لشکر متوهم ……وکسی که هیچیک تکرار می کنم هیچیک از اعمال وگفتارش قابل پیش بینی نیستند وهیچ حدومرزی را قائل نیست چه می شود ایا دوباره مهاجرانی سخنی غیراصلاح طلبانه زده واورا همردیف رسایی وتوکلی کینه بدل اخراجی ازوزارت میر حسین دانست؟اندکی از اندیشه های ایده الیستی هورقلیایی فاصله بگیریم .راستی شما جمعش میکنید؟اوکه از هیچ چیز باکی ندارد………

    1. این دیار از این ها کم ندیده هنوز زخم های مهلک ان دیوانه خودشیفته منافق ولشکر متوهم او را در دهه 60 هنوز التیام نیافته است. انصاف ظاهرا مطلب من باز هم خروج از خطوط قرمز است .

  6. کم از اسلام هزینه نکرده ایم و نمونه آن ، بی اطلاعی مردم از نام و نشان غارتگران بیت المال به بهانه حفظ آبروی مومن ، در حالیکه در صدر اسلام این افراد را به ستون مسجد می بستند و در حضور مردم بازپرسی میکردند !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا