خرید تور تابستان ایران بوم گردی

اشعاری برای معدنچیان جانباخته معدن در آزادشهر

در پی ریزش معدن در آزادشهر گلستان و جان باختن تعداد زیادی از هموطنان در این فاجعه تعدادی از شعرا با سرودن شعر به ابراز همدردی پرداختند.
به گزارش  فارس، در پی ریزش معدن در آزادشهر گلستان و جان باختن تعداد زیادی از هموطنان در این فاجعه تعدادی از شعرا با سرودن شعر به ابراز همدردی پرداختند.

می رفت که نان بیاورد باز این بار…

که؛ روی سرش زندگی اش شد آوار

ای مرگ چقدر مست و بی پروایی

دست از سر مردهای معدن بردار

مطهره عباسیان

***

صدای انفجارِمعدن و درد

خبر از کشتن بیست و یکی مرد

به جای نانْ ،برای خانواده

غمی اندازه ی یک کوه آورد

فرشته شفقت

***

بیست و یکی ستاره خاموش

بیست و یکی شهاب افتادند…

بسکه ما بی حساب میمیریم

دستها از حساب افتادند…

ساجده_جبارپور

***

معدن چی میدانست

غصه هایش

معدن درد های ناگفتنی است

کلاه

ایمنی برسرشان می‌گذاشت

که

مبادا

کسی در غصه هایش دفن شود

آساره محمدی

***

از قعر معدنی که تو پرواز می کنی

شهباز مات از این هنرِ ناب می شود

ای قیمتی تر از زر و سیم و زغال سنگ!

از داغِ حادثه دلِ من آب می شود

بداهه

حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا