عباس عبدی: شعارهای «احمدینژادی» دیگر مردم را جذب نمیکند

خلاصهی گفتگوی عباس عبدی تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب با روزنامه «شهروند» در پی می آید:
🔸نظر سنجی ها نشان می دهد درصد مشارکت کنندگان در انتخابات بیشتر از سال ۹۲ خواهد بود. علتش هم تا حدود زیادی این است که حرف هایی مانند اینکه انتخابات صوری و از پیش تعیین شده است، رنگ باخته و دیگر تاثیر چندانی ندارد. به بیان دیگر مردم به این باور رسیدند و در عمل دیدهاند که انتخابات و رای آنها تعیین کننده است ولو اینکه محدودیت ها در انتخابات های ایران کم نیست اما با همه اینها من فکر می کنم دست کم در این دوره میزان مشارکت مردم در انتخابات تا ۶۵ درصد هم باشد.
🔸قطعا اینگونه شعارها (احمدینژادی) در انتخابات بی تاثیر نخواهد بود اما به چند دلیل تاثیرات آن دوره را نخواهد داشت. دلیل اول این است که مردم اثرات تحقق آن شعارها را دیده و لمس کرده اند. مردم تجربه یارانه گرفتن را از سر گذرانده اند و امروز آگاه شده اند که پرداخت یارانه ها کمکی به حل مسائلشان نکرد، اشتغال را حداقل ترین نقطه نگه داشت و از سوی دیگر تورم بالا یارانه ها را خنثی کرد و اثرات آن را عملا از بین برد. در واقع می توان گفت در پرداخت یارانه ها نه تنها مردم سود نکردند بلکه ضرر هم کردند. به همین دلیل مردم دیگر چندان به این شعارها و وعده ها توجه ویژه نخواهند داشت و به این استدلال رسیدهاند که اینگونه شعارها و وعده ها تنها برای پر کردن سبد رای است. دلیل دوم و مهم تر این است که مردم می دانند که اساسا در شرایط فعلی کشور چنین پول هایی وجود ندارد که دولت آینده بخواهد مثلا یارانه را سه برابر کند و یا کارانه(بیکارانه) ۲۵۰ هزار تومانی بدهد. یک دوره ای قیمت نفت بالا بود و ایران هم سهم قابل توجه خود را از بازار نفت داشت و شاید چنین احتمالی وجود داشت اما امروز اصلا چنین پولی وجود ندارد، به همین دلیل کسانی که چنین وعده ها و شعارهایی را می دهند وقتی در برابر این سوال قرار می گیرند که این میزان پول را برای سه برابر شدن یارانه از کجا خواهند آورد پاسخ منطقی و درستی ندارند و حرف های عجیب و غریبی می زنند.
🔸عملکرد دولت در حوزه اقتصادی آرامش و ثبات را حاکم و تورم را کنترل کرده است. از سوی دیگر برای همه روشن است که با بهبود بخشیدن روابط خارجی قطار اقتصاد کشور در مسیر و ریل درست قرار گرفته ، هرچند با سرعت پایین در حرکت است. اما همین ریل گذاری درست به نفع طبقات حاشیه بوده، اما به دلیل اینکه دولت آقای روحانی انتظارات از برجام را هم در کمیت بالا برد و هم در سرعت اثربخشی، شاید بخش های قابل توجهی از جامعه تصور کنند اثری که فکر می کردند را نداشته است. اما در واقع مهم ترین نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که اگر برجام نبود چه می شد؟ در واقع اثرات تخریبی ادامه برجام بود که ارزش و میزان اثرگذاری آن در زندگی همه طبقات جامعه را مشخص می کند. به بیان روشن تر برجام جلوی اثرات تخریبی را گرفت تا شرایط امروز ایران شبیه ونزوئلا نباشد.
🔸من فردا یا هفته دیگر را نمی توام بگویم، اما در شرایط کنونی و امروز معتقدم آقای قالیباف رقیب جدی تری نسبت به آقای رییسی برای حسن روحانی محسوب می شود. مشکلی که امروز قالیباف و رییسی دارند این است که از خودشان وضعیت ایجابی نشان نمی دهند و فقط در نفی دولت اظهار نظر می کنند و فکر نمی کنم چنین تاکتیکی کمکی به رشد رای آنها بکند. اقای قالیباف سالهاست که در پی رییس جمهور شدن بوده و به همین جهت بارها در انتخابات شرکت کرده است و شاید دوباره هم این کار را بکند.
🔸به نظر من صورت گرفتن این کار، یعنی کناره گیری یکی از این دو به این راحتی ها انجام نخواهد گرفت. تجربه دفعات پیش هم نشان داده است که جناح اصول گرا قادر نیست چنین وحدتی را ایجاد کند. دوره پیش اصول گراها نه تنها به نفع همدیگر کنار نرفتند بلکه به تقابل با یکدیگر هم پرداختند و به رقیب خود خدمت کردند. در واقع اصول گرایان مبتنی بر یک نگاه سازنده حرکت نمی کنند و از سوی دیگر به دلیل وجود گرایش های کسب قدرت میان آنان، رسیدن به این وحدت را دشورا تر و بعید تر می کند. مگر اینکه قدرت موثرتری تصمیم بگیرد وارد شود و یکی را به نفع دیگری کنار بگذارد اما در شرایط کنونی فکر نمی کنم احتمال اتحاد در میان اصول گریان وجود داشته باشد.
🔸اگر اقای احمدی نژاد در میدان انتخابات حضور داشت به طور قطع رقابت اصلی میان او و آقای روحانی شکل می گرفت. فکر هم نمی کنم احمدی نژاد برنده میدان میشد زیرا بخش قابل توجهی از مردم از دوره هشت ساله او دید مثبتی ندارند. اما به طور کلی اصلا نباید ایشان در میدان انتخابات حضور پیدا می کرد. در واقع ابتدا باید به پرونده هایش رسیدگی می شد که این عدم رسیدگی یکی از ضعف های جامعه ماست. ابتدا باید به پرونده هایش رسیدگی می شد و اگر دادگاه حکم تبرئه میداد، وارد میدان انتخابات میشد آن وقت مشخص می شد وزن رای او چقدر است و اگر تبرئه نمی شد موضوعی نمی ماند که مردم میتوانستند به چنین فردی رای بدهند. بنابراین این فرضیاتی که ما مطرح می کنیم نواقص و ضعف هایی است که بیشتر باید به آنها توجه کرد.
🔸درمورد جناح اقای علی لاریجانی و بخش دیگری از اصول گرایان همراه با آقای ناطق که همان بخش سنتی و اصیل اصول گرایان محسوب می شود مخالفتش با احمدی نژاد بیشتر بود زیرا رفتار احمدی نژاد به نوعی بر هم زدن اوضاع اجتماعی نه به شکل سازنده بلکه به شکل ویرانگر بود که اینها بیش از سایرین دچار بحران می شدند و یک بخشی از این گروه زودتر متوجه این مساله شدند و بخش های دیگر که در قم بودند دیر متوجه این جریان شدند. بنابراین می خواهم این را بگویم که این بخش از اصول گرایان بی تردید حامی آقای روحانی خواهند بود و حمایتشان به هبچ وجه به سمت نامزدهای اصول گرا نخواهد رفت و اساسا این را نمی پسندند که بین مردم پول توزیع شود زیرا اصلا پولی برای توزیع وجود ندارد و به طور کلی این بخش از اصول گرایان زیر بار چنین شعارهایی نمی ورد.
انتهای پیام


