خرید تور تابستان ایران بوم گردی

حمله به یک گل

متن یادداشت ارسالی «متین علیجانیان» به انصاف نیوز با عنوان «حمله به یک گل» در پی می‌آید:

در دوران کودکی نوعی بازی فوتبال مرسوم بود (شاید هنوز هم باشد) به نام حمله به یک گل. داستان از این قرار بود عده‌ای مقابل دروازه‌ای که تنها یک دروازه‌بان درون آن بود، درحالیکه هیچ بازیکن دیگری در نقش دفاع از آن دروازه بر نمی‌آمد، قرار می‌گرفتند و تلاش می‌کردند تا به دروازه بان گل بزنند.

دروازه‌بان در برابر این هجمه و چالش سراسری تمام تلاش خود را در راستای حفظ دروازه به خرج می‌داد. جایزه‌ی شخص گل زننده آن بود که به جای دروازه‌بان قرار می‌گرفت! یعنی تمام تلاش خود را می‌کرد تا گل بزند و سپس خود را در راستای این هجمه‌ها قرار دهد.

روابط افراد روبروی دروازه نیز جالب بود. افرادی که بازی خوبی داشتند سعی در استفاده از انواع تکنیک‌ها برای گل زدن داشتند (که نتیجه‌ای جز خارج کردن دروازه‌بان و قرارگیری خود به جای وی نداشت) و افراد دیگر به امید آنکه خود بتوانند گل بزنند تنها سعی می‌کردند از گل زدن بازیکن صاحب توپ جلوگیری کنند و بازی او را خراب کنند.

از همه جالب‌تر افرادی بودند که ما در عالم بچگی صدایشان می‌کردیم مرده خور. مرده خورها بر ضد هر سه دسته (دروازه بان، صاحب توپ، خراب کنندگان بازی صاحب توپ) عمل می‌کردند. با زرنگی یک زاویه‌ی خالی در نزدیکی دروازه را به عنوان کمینگاه انتخاب می‌کردند تا از توپ‌های برگشتی و سرگردان استفاده کنند و گل بزنند.

چه بازی بی‌کیفیت و بی‌نتیجه‌ای بود! نتیجه‌ی این بازی چه بود؟ کدام دسته می‌توانستند ادعا کنند که این بازی باعث ارتقای سطح فوتبالشان می‌شود؟ اصلاً برنده‌ی بازی کیست؟ در پایان بازی افرادی که بیشترین گل را زده بودند و داخل دروازه قرارگرفته بودند در حقیقت بیشترین تعداد گل را هم خورده بودند.

همه از بازی خسته می‌شدند بدون آنکه سودی ببرند. تنها مرده خورها بودند که از لحاظ آنکه کمترین میزان انرژی را صرف کرده بودند، بیشترین سود را برده بودند. تعجبم از آنکه چرا دروازه‌بان زودتر گل نمی‌خورد تا از دروازه خارج شود و به حمله کنندگان اضافه شود. حال آنکه چه سود که اگر هم اینگونه می‌شد بازهم درصورت گل زدن به درون دروازه بازمی‌گشت و چالش از نو برای او بود.

داستان امروز روابط سیاسی بین دسته‌های مختلف مملکت ما و حتی دشمنان بیرونی‌مان هم شبیه داستان حمله به یک گل شده. دولت با 25 میلیون رأی (که البته جامعه‌ی بزرگ 15 میلیونی را هم در مقابل خود می‌بیند) درون دروازه است. اما هرکس از راه می‌رسد می‌خواهد به دروازه‌بان گل بزند. به هر روش و تکنیکی. یکی واقعاً منتقد است و حرف حساب دارد، بنا بر سخنرانی یکشنبه‌ی رییس جمهور در همایش قوه قضاییه ایرادی بر او نیست. اما چه کنیم با بازی خراب‌کن‌ها. آن‌ها که با بی‌انصافی تمام فیلم خداحافظی دکتر ظریف از وزیر امور خارجه‌ی فرانسه را از اول و آخر قیچی می‌کنند و به خورد مردم ایران و دنیا می‌دهند که «وزیر فرانسوی از خداحافظی رسمی با دکتر ظریف امتناع کرده است» (در انتها سخنان کامل دکتر ظریف در این موضوع را آورده‌ام. اصلاً آیا باید کار را به جایی برسانیم که وزیر امور خارجه‌ی مملکت بیاید از نحوه‌ی خداحافظیش توضیح دهد و نه از نتیجه‌ی مذاکرات و گفتمانش؟).

حقیقتاً از این بازی خراب کردن چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟ قبول کنیم یا نکنیم امروز دکتر ظریف نماد دیپلماسی ایران است. مردی که گفتمان جمهوریت ایران اسلامی را در عرصه‌ی بین المللی اعلام کرده است. فرض کن از این بازی خراب کردن گلی هم زدی، آخرش که چه؟ مگر درون دروازه نبودید؟ چه کردید در طول پنج سال دکتر جلیلی؟ چه چیز از گفتمان ایشان برآمد؟ مگر ایشان پایان نامه‌ی دکتری‌شان مذاکرات رسول اکرم نبود، پس چرا تاریخ مذاکرات نبی اکرم را تحلیل نکردند که اگر به واقع بر این موضوع اهتمام داشتند نتیجه چیز دیگری بود؟

آیا می‌خواهیم هنوز هم با لحن احمدی‌نژادی بگوییم: «رئیس جمهور فرانسه برای آقای خاتمی از پله‌ها پایین آمد که آمد. من به این موضوع اهمیت نمی‌دهم». کاش کار به اینجا ختم می‌شد! آیا آن طور که می‌فرمایند انتقاد از سپاه و قوه قضائیه در تاریخ ایران مقارن با فتنه گری بوده است؟!

آقایان عزیز، دولت درون دروازه در راستای عدم پذیرش گل به حمله کنندگان به گلش خواهد تاخت، اگر بر نمی‌تابید از دروازه دفاع کنید. این برابر با دفاع از دروازه‌بان نیست بلکه برابر با دفاع از دروازه است.

مرده خورهای زیادی اطراف این دروازه می‌شناسم که در انتظار توپ‌های سرگردانند تا گل بزنند و وارد دروازه شوند. اگر از فیلم خداحافظی رییس جمهور در راستای تخریب او قطعه‌ای را پخش نمی‌کردید و او را تخریب نمی‌کردید امروز نیاز نبود که آقای جواد لاریجانی خطابه بدهند که: «هواپیمای وزیر امور خارجه بلند نشده بود که سفیر آنها [فرانسه] در شورای امنیت، ما را ناقض قطعنامه‌ی همراه برجام معرفی کرد».

و بعد هم نسخه بپیچد که دولت بایستی سطح روابط با فرانسه را پایین بیاورد. حالا شما داری از دروازه دفاع می‌کنی یا می‌خواهی گل بزنی تا دروازه‌بان بیاید بیرون؟

به هر شکل از داخل ایران صدای هم صدایی به گوش نمی‌رسد و این موضوع با انتقاد تفاوت می‌کند. همه می‌خواهند به دروازه بان گل بزنند غافل از آنکه مرده خورها هم مترصد گل زنی و به دست آوردن اصل دروازه هستند (بدون آنکه زحمتی بکشند).

پی نوشت: سخنان دکتر ظریف درباره‌ی فیلم خداحافظی بریده شده‌ی ایشان از همتای فرانسوی خود:

«وزیر خارجه فرانسه از خداحافظی و دست دادن دم در اتاقش امتناع می‌کند تا به احترام ایران، وزیر خارجه‌اش را تا پلکان خروجی وزارت خارجه این کشور بدرقه کند. واقعاً باعث تأسف است که گروهی برای منافع کوتاه‌مدت جناحی حاضرند با دروغگویی و تقطیع نوار ویدئویی، غرور و عزت مردم ایران را به تمسخر بگیرند و ادعا کنند به وزیر خارجه‌ی مردم بزرگ ایران توهین شده است. این روزها به طور ویژه و به بهانه‌های مختلف و بی‌مایه، مورد مهرورزی دوستان قرار گرفته‌ام ولی،

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم

تا سختی کمان شما نیز بگذرد»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. مقاله خوبی است و از این زاویه هم میشه به قضیه نگاه کرد ، ولی حقیقت ماجرا نمیتونه این گونه باشد .
    چون در بازی قدرت ، هر گروهی و فردی درپی اهداف و خواستهای خودشان هستند ، گروهی در پی خدمت به مردم و گروهی در پی قدرت و مقام و ثروت .

    7
    1
  2. کاش گزارشی از پرچم وارونه ایران در اجلاس فائو هم منتشر کنید و این اشتباه وزیر رو هم پوشش بدین و همیشه یه طرفه قضاوت نکنید.

    1
    3
    1. وزیری که به حقوق بین الملل آشنا بوده، و موقعیت دیپلماسی جهان را به خوبی رصد می کند تا دیگرانی که خطابه می خوانده و از وزیر به خارج رفتنش را یدک می کشیدند!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا