خرید تور تابستان ایران بوم گردی

آمد، چه آمدنی!

سهراب شريفی، فعال دانشجویی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:

از سال آتی، 28 صفر در تقویم‌ها پررنگ‌تر چاپ می‌شود، نیمه‌ی شب بود که انتشار خبری در خبرگزاری ها مثل تلقین به مرده بود. «فوری: یادگار امام می آید»، اندکی بعد نیز فرزندش در صفحه‌ی اینستاگرام خود خبر نامزدی پدرش در انتخابات خبرگان رهبری را تایید کرد. کمتر کسی بود که از پیچیدن رایحه سُلاله پیرخمین خوشحالی نکند چرا که اگر علی، امام متقیان، حسن را داشت تا دلش را گرم کند، اکنون هم سید علی بزرگ، سید حسن را دارد.

اما ای کاش رسالت تاریخی خویش را جای دیگری پی می گرفت. امروز نام پیر جماران از همیشه بلندتر است و صدایش مهجورتر از همیشه. همه دم از پیروی راه او می زنند و همه با هم دشمن‌اند! راه خمینی یکی بود و هست و خواهد بود، پس چگونه همه به جان هم افتاده‌اند آن هم با نام راه معمار کبیر انقلاب؟ کاش صبورانه در بین جلسات درس و سخنرانی‌های عمومی‌اش به زدودن زنگار از مسیر روح‌الله می‌پرداخت و اگر هم در برهه‌ای مسوولیتی در قبال میدان سیاست متوجهش می‌شد از همان دور دستی به آتش می‌زد.

سیاست، خط مقدم جبهه‌ی جامعه است. اما آن نیروهایی که در این جبهه صادقانه می‌جنگند باید کجا پرورش یابند؟ توسط چه کسی؟ اگر همه‌ی سرداران، اسلحه به دست در پیشانی بایستند، مگر نه آنهایی که تجربه‌ی جنگ ندارند سربازساز می‌شوند؟ دیگر آن وقت مهم نخواهد بود چه فرماندهانی آن جلو ایستاده اند، چون گردانی در کار نیست!

میدانگاه سیاست، اسیدی و محیطی خورنده است که آهسته آهسته تمام روح آدمی را فرسایش می‌دهد، چرا که «گریز نباشد ز ساز و سوز». خمینی من! تو امروز مسوولیتت در قبال فرزندان من، بیشتر از من است. استخوان در گلو و خار در چشمت می‌کنند، دیگر سهمی از تو برای کودک من نمی‌گذارند! ما را صحابه‌ی جد بزرگوارت تربیت کردند، اما آیندگان ما را چه کسی مرشد می‌شود؟ … آمدی … آن هم چه آمدنی اما جلوتر نیا، نفیر تاریخ را بشنو و جلوتر نیا. راه را برایت آب می‌زنیم و شهر را چراغانی می‌کنیم اما دلمان برایت خون است.

به زیورها بیارایند مردم خوب‌رویان را

تو زیبارو چنان خوبی که زیورها بیارایی

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا