خرید تور تابستان ایران بوم گردی

« استقلال مرجعیت به معنای بی نیازی از مشاوره نیست»

شفقنا: یک عضو مجلس خبرگان معتقد است که  آیت الله  سیستانی بار دیگر کارآیی مرجعیت و همبستگی دیانت و سیاست را متبلور ساخته است؛ البته این دستاورد را هم امیدبخش و هم نگران کننده، می داند و می گوید: تبلور کارآیی مرجعیت از یک سو امیدبخش است چون نشان داد که برخی تبلیغات در مورد بی اثر شدن جایگاه مرجعیت توهمی بیش نیست، اما از این جهت نیز نگران کننده است چرا که دشمنان اسلام و کشورهای اسلامی دوباره متوجه این اهرم کارآمد شده و به شکل های مختلف برای تضعیف آن طراحی می کنند.

دکتر محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان و نماینده تهران در مجلس خبرگان رهبری در گفت وگو با شفقنا، تاثیر فتوای وحدت بخش آیت الله سیستانی را مرهون عوامل متعددی می داند و اظهار می کند: سلوک سیاسی آیت الله سیستانی به همه باورانده بود که جز به منافع ملی نمی اندیشد، او هیچگاه وارد دسته بندی های بی حاصل و بی مبنا نشد و نقش پدری دانا و مهربان را برای همه ایفا کرد و این همان نقشی است که برای روحانیون انتظار می رود. دیگر آنکه این فتوا دقیقاً در زمان مناسب صادر شد؛ زمانی که همه دلها نگران آینده عراق و تمام چشم ها منتظر رسیدن یک منجی بودند. نه شتاب شد و نه تاخیر، و این یکی از شرایط تاثیرگذاری هر کنش اجتماعی است. سوم آنکه آیت الله سیستانی رابطه ای مستمر و عاطفی با نخبگان و نیز توده مردم برقرار کرده است. چهارمین عامل را هم می توان ادبیات ویژه ای دانست که این مرجع دینی برای برقراری ارتباط با جوانان انتخاب کرده است.

متن گفت وگوی شفقنا با دکتر محسن اسماعیلی را می خوانید:

* اهمیت فتوای اخیر آیت الله سیستانی در تحولات عراق و شکست نهایی داعش را چگونه تحلیل می کنید؟

تحولات اخیر عراق؛ و به طور خاص پیروزی مردم این کشور بر گروه تروریستی داعش بار دیگر ظرفیت مرجعیت دینی و کارکرد فتوا در حل معضلات را به نمایش گذاشت و نشان داد که قدرت دین در ساماندهی سیاست تا چه اندازه بالاست.

عقب ماندگی عراق، وجود اختلاف نظرها و تنوع مذاهب و قومیت ها و ضعف نیروهای مسلح از یکسو، و حمایت بی نظیر دولت های خارجی از گروهکی وحشی به نام داعش این تصور را تقویت کرده بود که حداقل دستاوردی که ممکن است نصیب دشمنان آن کشور شود، تجزیه عراق خواهد بود؛ اما رهبری تحسین برانگیز آیت الله سیستانی و خصوصاً فتوای ماندگار و تاریخی ایشان توانست همه نقشه های آنان را نقش بر آب کند و شکستی سنگین را بر آنان تحمیل نماید. آیت الله سیستانی نشان داد که عالمی با نهایت بصیرت و حکمت است، با معادلات پیچیده حاکم بر جهان و ترفندهای چندلایه استعمارگران به خوبی آشنا است و به همین دلیل نمی توانند او را فریب داده و مانع ایفای وظیفه ایشان در بهترین زمان و به بهترین شیوه ممکن شوند. او توانست کاری کند که تنوع اقوام و مذاهب از یک تهدید بالقوه به یک فرصت بالفعل تبدیل گردد و مردم عراق با انسجام ملی و وحدت داخلی بر بی رحم ترین جنایتکاران تاریخ پیروز شوند.

* به نظر شما به چه دلیل فتوای آیت الله سیتانی توانست چنین تاثیری از خود برجا گذارد؟

تاثیر فتوای وحدت بخش آیت الله سیستانی را می توان مرهون عوامل متعددی دانست. نخست آنکه سلوک سیاسی ایشان به همه باورانده بود که جز به منافع ملی نمی اندیشد. او هیچگاه وارد دسته بندی های بی حاصل و بی مبنا نشد و نقش پدری دانا و مهربان را برای همه ایفا کرد و این همان نقشی است که برای روحانیون انتظار می رود.

دیگر آنکه این فتوا دقیقاً در زمان مناسب صادر شد؛ زمانی که همه دلها نگران آینده عراق و تمام چشم ها منتظر رسیدن یک منجی بودند. نه شتاب شد و نه تاخیر، و این یکی از شرایط تاثیرگذاری هر کنش اجتماعی است.

سوم آنکه آیت الله سیستانی رابطه ای مستمر و عاطفی با نخبگان و نیز توده مردم برقرار کرده است. ساده زیستی و اعراض خودخواسته او از تشریفات و امکاناتی که به راحتی در دسترس وی قرار داشت، نشانه صدق او نزد مردم به شمار رفت و هر روز بیشتر از دیروز در قلب مردم جا گرفت.

چهارمین عامل را هم می توان ادبیات ویژه ای دانست که این مرجع دینی برای برقراری ارتباط با جوانان انتخاب کرده است. لحن او همواره آکنده از محبت و تکریم بوده است. شما تاکنون سخنی گزنده از او نشنیده اید و ندیده اید که بی مهابا این یا آن را تکفیر و تفسیق کند. برای همین است که حکومت بر دلها پیدا کرده است.

شرط موفقیت رهبران دینی و معنوی، گفتن سخن خوب و خوب سخن گفتن با دیگران است. هم مضمون سخن و هم لحن آن نباید در تعارض با احترام به شخصیت مخاطب باشد؛ فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ.

* چه درس هایی می توان از این تجربه موفق در فقه سیاسی و کنش مرجعیت دینی گرفت؟

نقشی که ایشان در حفظ یکپارچگی عراق و خنثی سازی توطئه های شوم بیگانگان ایفا کرد کمتر از نقش فتوای معروف مرحوم میرزای شیرازی نسبت به ایران نیست. ایشان بار دیگر کارآیی مرجعیت و همبستگی دیانت و سیاست را متبلور ساخت. البته این دستاورد هم امیدبخش است و هم نگران کننده. امیدبخش است چون نشان داد که برخی تبلیغات در مورد بی اثر شدن جایگاه مرجعیت توهمی بیش نیست. اما از این جهت نیز نگران کننده است که دشمنان اسلام و کشورهای اسلامی دوباره متوجه این اهرم کارآمد شده و به شکل های مختلف برای تضعیف آن طراحی کنند.

بازگویی و بازاندیشی در این خاطره تکان دهنده از زبان مرد دیانت و سیاست، مرحوم سید حسن مدرس، بسیار لازم و عبرت آموز است؛ آنگاه که جریان دیدارش با میرزای بزرگ شیرازی را شرح می دهد. مدرس می گوید: وقتی به نجف رفتم و در سامرا خدمت میرزا که عظمتی فوق تصورداشت، رسیدم، داستان پیروزی واقعه تنباکو را برایش تعریف نمودم. آن مرد بزرگ آثار تفکر و نگرانی در چهره اش پیدا شد و دیده اش پر از اشک گردید. علت را پرسیدم؛ چون انتظار داشتم مسرور و خوشحال شود!

میرزای بزرگ فرمود:حالا حکومت های بزرگ فهمیدند قدرت اصلی یک ملت و نقطه تحرک شیعیان کجاست. حالا تصمیم می گیرند این نقطه و این مرکز را نابودکنند. نگرانی من از آینده جامعه اسلامی است.

* برای مقابله با این نگرانی چه می توان کرد؟

اولاً باید متوجه دسیسه های دشمن بود. دسیسه هایی که امروزه بیشتر از طریق رسانه ها دنبال می شود. آنها می خواهند با ساختن شایعات یا بزرگنمایی برخی نقطه های آسیب اعتقاد مردم به مرجعیت و روحانیت را متزلزل کنند. این البته نیازمند مراقبت خود ما هم هست.

ثانیاً باید به شدت مراقب اختلاف افکنی میان روحانیون نیز باشیم. امام خمینی همه را به وحدت و مدارا دعوت می کرد اما نسبت به وحدت روحانیون حساسیت ویژه ای داشت و می گفت: آن روز که افراد حوزه ها به جان هم افتند، قهراً مردم مسلمان به حوزه ها و روحانیت بدبین شده از حمایت و پشتیبانی آنان دست می کشند و در نتیجه راه برای اعمال قدرت و نفوذ دشمن باز می گردد.

امام به صراحت می فرمود: اگر می بینید دولتهای استعمارگر یا وابسته از یک روحانی یا مرجع می ترسند و حساب می برند برای این است که از پشتیبانی ملت ها برخوردار است و در حقیقت از ملت ها می ترسند. برای همین است که هم در وصیت نامه سیاسی الهی و هم در منشور روحانیت بر این موضوع تاکید خاصی کرده اند.

* یک مرجع تا چه اندازه بایستی مستقل باشد؟ آیا لازم نیست که در صدور فتوا از سایر متخصصان و دانشمندان استفاده شود؟

استقلال مرجعیت به معنای بی نیازی از مشاوره و ارتباط با دیگران نیست. استقلال مرجع چیزی شبیه استقلال قاضی است. قاضی باید در شناخت موضوع از کارشناسان موثق بهره بگیرد اما وقتی موضوع را به درستی شناخت در اعلام و اجرای آنچه وظیفه تشخیص داده است مسامحه نکند. همین جا است که اهمیت معاشران و مشاوران آشکار می شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا