خرید تور تابستان ایران بوم گردی

تقدیم به «نامداری»‌ها

«رضا بابایی» پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «تقدیم به «نامداری»‌ها» نوشت:

خواجه محمد مهتاب، شیح ابوالقاسم دربندی را دید که شتابان و رجزخوان از پیش می‌آید و مریدان از پس او. چون به هم رسیدند و سلام و پُرسه به جای آوردند. مهتاب گفت: یا شیخ، هرگز تو را در این کوی و برزن ندیده بودم. به کجا می‌شوی. گفت: به خانۀ فریدالدین رازی، امام مسجد شهر. خواجه گفت: خیر است! شیخ ابوالقاسم گفت: نه والله! آنچه از او بر سر زبان‌ها افتاده است، زود باشد که خانۀ دین را خراب کند و ایمان خلق را بر باد دهد. مهتاب گفت: چگونه؟ شیخ ابوالقاسم گفت: مردک از مسجد به میخانه ‌رود پنهان، و از میخانه به مسجد ‌آید آشکارا. چندین کس گواهی داده‌اند که وی را در میخانه دیده‌اند که جام در دست دارد و نازنینی در آغوش. می‌رویم تا از شراب و شاهد منعش کنیم. مهتاب گفت: پسندیده‌تر آن است که از محراب و مسجد منعش کنید؛ تا هم او آسوده باشد و هم خلق خدا.

آزاده نامداری: روسری یک لحظه از سرم افتاد!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا