خرید تور تابستان ایران بوم گردی

سوگ پاشایی و کارناوالیسم بومی

علی اکرمی در صدا نوشت: میخائیل باختین فیلسوف روس تعریفی چپ از گفتمان غیر رسمی در برابر گفتمان جدی و رسمی حکومت و نهادهای قدرت در جامعه می دهد، وی نمود این گفتمان را در کارناوال و جشن های مردمی می داند، نمودی که از نظر او “با بی قید و بندی در مقابل جدیت و رسمیت ” تبیین می شود شکلی از مقاومت در برابر رسمیت و تلاش برای فروریختن نظم بازی رسمی تمسخر فرهنگ رسمی که در جوامع دیگر در طنازی یک کارناوال خانه می کند و به چالش کشیدن گفتمان رسمی که اجازه برخوردهای هنجار شکن را نمی دهد، رفتاری توده ای در برابر حاکمیت که با تحلیل های چپ گرایانه در مرز شورش قرار دارند و بسیاری از تعابیر سیاسی و اوپوزیسیون زده از گستردگی مراسم در اقصی نقاط ایران برای درگذشت مرحوم پاشایی ناظر به همین تعریف بود.
همین برداشت از امر کارناوالی سالها باعث شده بود دستگاه های انتظامی و امنیتی کنش ها و واکنش های خود را علیه آن تنظیم کنند. اما کارناوالیسم بومی در زمانه پست مدرن ایران، امر کارناوالیسم چون یک امر لوکال شده ناقض بخشی از تعاریف باختینی است. امر کارناوال که در دوران باختین و شاید تا همین اواخر تعبیر مسلط از آن تعبیر چپ بود مدتی است که رنگ باخته و کارکرد سیاسی خود را تا حدودی تعدیل کرده است.
روزگاری امر کارناوال را تحت تاثیر فضای شادتر مدرنیته امری جمعی و شاد می دانستند که در آن همه با هم می خندند و هفته پیش در ایران اتفاقی افتاد که جمعی با هم در گفتمانی کارناوالی گریستند.
سوگ مرتضی پاشایی گسترده تر از پیش بینی هر جامعه شناس و تحلیل گری برگزار شد. اما با برخی مشخصات یک کارناوال که سوژه آن به جای خنده گریه است.
در شهرهایی از ایران که حتی بسیاری از فعالین سیاسی و اجتماعی حتی موقعیت جغرافیایی آن را نیز به خوبی نمی شناسند تجمعات سوگوارانه ای به آرامی برگزار شد و شهروندان با همصدا بازخوانی کردن ترانه های یک خواننده پاپ ، یاد او را گرامی داشتند.
تا هفته پیش نزدیک ترین مثال برای کارناوالیسم بومی، عزاداری های محرم بود، آنگاه که گفتمان رسمی و غیر رسمی هر دو فعلی مشابه و متفاوت انجام می دادند. اما به هر حال در ربع قرن اخیر عزاداری های محرم تحت هژمونی رسمی حکومت برگزار شده و گفتمان غیر رسمی در حاشیه سعی در نمایاندن خود داشته است، فعالیتی که در مراسم مرحوم پاشایی برعکس شد.
در نمونه بومی شده این کارناوالهای سوگوارانه گرچه شهر به تصرف توده ها در می آید و این همبستگی و همشکل عمل کردن و این اجتماع “من های سوگوار” اگرچه خیابان را اشغال می کنند اما به دنبال آزاد شدن امیال ممنوع شده نیستند بلکه فقط زبانی متفاوت را به کار می گیرند آیین ها را در چهارچوب زمان و فرهنگ و قوانین رسمی بپا می دارند و در عین غیر رسمی بودن پاسدار رسوم نیز هستند . به نوعی خلاقیتی امروزین چاشنی امر رسمی می کنند و جذابیت آن را فراگیر تر از نمونه حکومتی می خواهند.
زبان کارناوالیسم بومی ما زبان ممنوع شده نیست بلکه زبان مهجور مانده از سوی حاکمیت است. در کارناوالیسم بومی ما زبان مردم با حاکمیت دوگانه نیست بکه تنها تفاوتی در لهجه ها وجود دارد. تفاوتی که هدف آن تثبیت لهجه جدید در کنار زبان حاکم است و نه تغییر زبان حاکمیتی که بخواهد ماندگاری داشته باشد باید تفاوت این لهجه ها و تعدد رنگها در کارناوالها را بپذیرد تا همچنان کارناوالیسم در چهار چوب بومی و سازنده خود در جامعه تاثیر گذارد.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا