خرید تور تابستان ایران بوم گردی

شنبه‎های شعر انصاف – 1

سرویس فرهنگی انصاف نیوز از این هفته شنبه‌ها تعدادی شعر از شاعران جوان و را با نقدی کوتاه منتشر می‌کند.

شما هم می‌توانید از طریق email یا تلگرام و اینستاگرام آثار و عکس خود را برای انتشار بفرستید.

در ادامه سه اثر به همراه نقد از سه شاعر جوان را مشاهده می‌کنید.

شعر اول

آناهیتا رضایی photo_2017-11-11_16-33-18

دستی را به آب سپرد…

خیالت راحت
اینجا آسمانش ابرهای سیاه دارد

تنها نیستی
تنها نیستم

خودت را بیرون بکش دختر
(اینجوری خوراک این اتاق میشی…!)

 

نقد: آناهیتا رضایی شاعری است که اگرچه شعرش سرشار از تصاویر و مضامین دقیق است، اما باز از زبان غافل نیست؛ زبان در شعر رضایی و به عنوان مثال در شعر بالا به عنوان شاکله‌ی اصلی فرم اثر به خوبی مورد استفاده قرار گرفته است و با وجود کوتاهی کار، فضاسازی‌های دقیق، مخاطب را وارد دنیای شعر می‌کند؛ در پایان باز زبان است که نقش تمام‌کننده را دارد و با لحن محاوره، شعر را به انتها می‌رساند. بی‌شک توجه به زبان، آن‌هم نه به نحو تصنعی و با افراط، یکی از نقاط مثبت آثار رضایی و ویژگی‌های اصیل ادبیات امروز است.


شعر دوم

محمد قنبریانphoto_2017-11-11_16-32-20

شبی دیگر
درمیان جایی
شاید یک خیابان، شاید یک بلوار
تماشای میلاد روزپی زنی بی خاطره با تو
عمق میلت به دیدن کفتارها را به آسمان خواهد فرستاد.
خواننده‌ی محبوبت شب قبل
خودش را کشته
با چند ترانه خوانده نشده
می‌خواهم سطرهای اول را به خاطر نیاورم
و در لحظه‌ای
پیراهن دنیایی که به دورم می‌چرخد را بکشم.
ساعت را از او بپرسم
بپرسم از او
آیا چشمانم درد می‌کند؟

 

نقد: چگونگی ایجاد فرم با استفاده از زبان، تفاوت اصلی میان شعر و نثر را روشن می‌کند؛ استفاده نکردن از ترکیبات وصفی و اضافی می‌تواند شعر را به شعریت یا محور جانشینی در زبان نزدیک‌تر کند؛ از همین‌رو برخی ترکیبات در شعر بالا زبان را به سمت نثرگونه شدن سوق داده‌اند و در برخی پاراگراف‌ها حشوهایی دیده می‌شود که به راحتی قابل ویرایش‌اند؛ به عنوان مثال در سطرهای: “ساعت را از او بپرسم/بپرسم از او/ آیا چشمانم درد می‌کند؟” بهتر است “از او” در سطر دوم حذف شود تا شعر پیراسته‌تر شود.


شعر سوم

علیرضا براهامرضا براهام

همه چیزِ این جهان مشکوک است!
چه کسی سر ماه را برید
و روی شانه‌های دریا گذاشت؟
مرا در آغوشت بگیر
مشکوکم به زیبایی‌ات
به لب‌هایت،
که شبیه کبوتری است در پرواز
به چشمانت
هنگامی که می‌بارند

زیبایی
کوچ مرغان مهاجر را
به تأخیر می‌اندازد
نه،
نباید این‌گونه بمیرم!
باید کسی سرم را ببرد
و روی شانه‌های تو بگذارد…

 

نقد:  علیرضا براهام دانشجوی کارشناسی فلسفه‌ی دانشگاه تهران است؛ براهام همچنین از برگزیدگان کشوری جشنواره خوارزمی در بخش ادبیات فارسی است. در شعر براهام می‌توان دغدغه‌های فلسفی و انسانی عمیقی را با زبان شاعرانه و در قالب استعاره‌های دقیق مشاهده کرد همین امر موجب می‌شود تا شعر در ذهن مخاطب حک شود.


نقدهای این هفته توسط سید عماد موسوی مرتضوی نوشته‌شده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا