خرید تور تابستان ایران بوم گردی

دلنوشته عروس آقا مجتبی تهرانی در سوگ هاشمی رفسنجانی

به گزارش انصاف نیوز، «وحیده دری نجف آبادی»، عروس مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی در سوگ آیت الله هاشمی رفسنجانی یادداشتی نوشته است که در پی می آید:

“و هو الحق المبین”

ما از خدائیم همه،
همه ی عالم از خداست،
جلوه ی خداست،
و همه ی عالم به سوی او بر خواهد گشت.

سلام و درود رب العالمین و انبیاء مرسلین بر روح خدا؛ خمینی کبیر

هم او که چنان نوح نبی (ع) سکان دار کشتی نجات مردمان ایران زمین در دریای متلاطم و طوفان زده انقلاب بود….

هم او که چنان ابراهیم بت شکن (ع) طاغوت زمان را درهم کوبید و چنان موسی کلیم (ع) از فرعون نهراسید و به قیام علیه او برخاست؛ و چنان مسیح (ع) روح حیات و انسانیت در کالبد مرده این سرزمین دمید و چنان محمد خاتم النبیین (ص) پیام آور مکارم اخلاق و معارف اسلام ناب بود.

هم او که با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل الهی به سوی جایگاه ابدی خود شتافت و جهانی را در فراقش به سوگ نشاند ….

و برای چون منی که بهره ام از آن همه شکوه و جلال و جبروت، تنها تصویر پیرمردی بود
نورانی،
مهربان،
بی نهایت دوست داشتنی
و قابل احترام در تمام اعصار و قرون،
سهم اندکی بود؛

شاید برای همین؛ بعدها آن همه علقه و عشق را در سیما و سیرت حاج آقا مجتبی (ره) جستجو نمودم و در واپسین روزهای حیاتش
همان غم جانکاه دوباره بر جانم چیره گشت و روزنه های امید به آینده ای مبهم را برایم بی فروغ و تار می کرد.

و اما این روزها باز هم دلتنگم،
برای بزرگ مردی که چون مرادش،
امیری بود کبیر و معینی بود شفیق
و امشب به یقین در ضیافتی باشکوه، آن سوی آسمان ها …
فراتر ازین دنیای کوچک و تاریک
روح خدا به پیشوازش می رود
با یارانی بی بدیل و یکرنگ
مطهری؛ بهشتی؛ باهنر، رجایی و ….

و حتم دارم حاج آقا مجتبی هم می آید.
او تو را دوست داشت همان طور که تو او را دوست داشتی؛
شاید برای همین هم چهار سال پس از او در همین روزهای تلخ و دلگیر دی ماه چنین زمستان سرد و خاموش به ابدیت پرکشیدی!

امشب، امام خمینی (ره)، میهمانی خاص دارد؛
چه کسی می داند ؟! چه بسا به آرزوی دیرینه ات رسیدی…
اینکه در کنار امام آرام بگیری
همان گونه که در مرام و مشی زندگی دنیوی ات هم آرام بودی
به دور از هیاهو و تفرقه افکنی و جدال و مراء …

و چه آرام هم رفتی، در میان بهتی ناباورانه؛

امشب امام (ره) بر پیشانی ات بوسه میزند که وفادارانه در مسیر انقلاب گام زدی؛

بهشتی تو را در آغوش میکشد و به تو خوشامد خواهد گفت که چه نیک، صبر و متانت و بزرگواری را ازو آموختی؛

و حاج آقا مجتبی دستانت را به گرمی خواهد فشرد که حتم دارم سخت دلتنگت شده…

باور دارم که تو نیز با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل الهی،
به دیار باقی شتافتی؛

این را میشد از رفتنت فهمید
و اما ازین پس ناگفته هایت را آسوده و بی دغدغه برای این جمع باصفا واگویه کن، بی آنکه نگران حقد حاسدان و کینه توزی نامردمان باشی…

و اکنون از تو می خواهم برایمان دعا کنی، چراکه روزهای بی تو، بی شک لبریز تردید و ترس و اندوه خواهد بود؛

برایمان دعا کن،
برای همه آنان که تو را دوست داشتند
یا نداشتند…

میدانم که بی دریغ، همچون زمان حیات دلنشینت، صمیمانه دعا خواهی کرد، چون قلبت همیشه برای اسلام،ایران و انقلاب
می طپید.
برای همین بود که در آن جایی برای کدورت، تزویر و بدخواهی وجود نداشت.

ازین پس در مجمعی برای تشخیص مصلحت نظام ایران و جهان، از فراسوی مرزهای آسمانی این زمینِ فسرده و دهشتناک، قوانین همدلی و حُسن خلق و کرامت و بزرگواری برایمان مکتوب کن؛

شاید با رفتنت اندکی به خود آئیم که : «کل نفس ذائقه الموت ثم الینا ترجعون»

غروب غمناک 21 دی ماه 95
وحیده دری نجف آبادی

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا