خرید تور تابستان ایران بوم گردی

از تورم معلم در تهران تا بی‌معلمی در شهرستان‌ها

زهرا منصوری، انصاف نیوز: غلامرضا عبدالوند- عضو سابق شورای عالی آموزش وپرورش و نماینده‌ی ادوار مجلس- می‌گوید در تهران معلم‌های مازادی داریم که در مدرسه می‌نشینند و حقوق می‌گیرند، این در حالی است که در بعضی از مناطق از کمبود معلم رنج می‌بریم.

وی با انتقاد از مسئولین دولتی وزارت آموزش‌ و پرورش گفت برخی از مسئولان دولتی خودشان مدرسه‌ی غیر دولتی دارند و به همین جهت به تقویت مدارس دولتی پرداخته نمی‌شود.

او معتقد است، بی عدالتی آموزشی در آموزش و پرورش کشور را به ورطه‌ی نابودی کشانده است. موتور آموزش و پرورش در حال از کار افتادن است، هر وزیر جدیدی که آمد می‌خواهد گوشه‌ای از آن را تعمیر کند، اما حساس‌ترین جاهای آموزش وپرورش را نابود می‌کند.

همواره وزارت آموزش‌ و پرورش با چالش‌های زیادی از جمله کمبود معلم در برخی نقاط دور افتاده تا مازاد نیرو در شهر تهران و اعتراض معلم‌ها در سراسر کشور به وضعیت معیشتی و حقوق پایین درگیر است. غلامرضا عبدالوند- نماینده‌ی اسبق و مسئول سابق کمیسیون آموزش و پروش در مجلس- در این گفت‌وگو به چالش‌هایی موجود در این وزارت‌خانه، پرداخته است. متن کامل آن در پی می‌آید:

عبدالوند: اگر سقوط آموزش وپرورش را می‌بینند و ساکت مانده‌اند، مدیون هستند

هشداری به رئیس جمهور: پول ملت فقیر به دلار تبدیل شده است!

غلامرضا عبدالوند- عضو سابق شورای عالی آموزش وپرورش- درباره‌ی وضعیت آموزش و پرورش در ایران به انصاف نیوز گفت: آموزش و پرورش کلاف سر درگمیست که هر چه بیشتر به او دست بزنید، پیچیده‌تر می‌شود. آموزش وپرورش کشور ما به‌عنوان عالی‌ترین جایگاه تعلیم و تربیت است که قانون اساسی با صراحت‌ در اصل سی ویکم بیان کرده است، دولت متولی اصلی تعلیم و تربیت افراد از پیش دبستانی تا پایان دبیرستان به‌صورت همگانی و رایگان است.


او افزود: متاسفانه این دستگاه عظیمی که ۸۰ میلیون نفر جمعیت کشور به نوعی مستقیم یا با واسطه با آن سروکار دارند، به‌صورت سنتی بدون داشتن هدف مشخص و ایده‌ای برای آینده به‌صورت روزمرگی با سازوکاری فرسوده‌ای که هیچ‌وقت تعمیر نشده است، فقط برای ادامه‌ی وضع موجود نفس می‌کشد، هر وزیری هم برای حفظ وضع موجود یا از ترس اینکه معلمی اعتراض نکند و یا دانش‌آموزی شیشه‌ای نشکند، بر ادامه‌ی وضع موجود اصرار دارد. هیچ تفکر و ایده‌ی جدیدی در دستگاه تعلیم و تربیت ارائه نشد. معلم همان معلم و دانش‌آموز هم همان دانش آموز ماند و محتوای کتاب درسی هم هیچ‌ تغییری نکرده است. اما از طرف دیگر شعار تو خالی مدرسه محوری، معلم محوری، دانش آموز محوری برای اخذ رای در مجلس و به سخره گرفتن این زیربنایی‌ترین دستگاه را برای صعود‌ یا سقوط کشور نشانه گرفتند.

«مدیران بالادستی به هرکسی انتقاد کرد، مجوز مدرسه‌ی غیر انتفاعی دادند»


این نماینده‌ی ادوار مجلس گفت: این دین بر گردن همه کسانی است که دستی بر آتش داشته‌اند و خود را مدیون آیندگان این کشور می‌دانند، سنگینی می‌کند. اگر این سقوط آموزش وپرورش را می‌بینند و ساکت مانده‌اند، مدیون هستند. هر آنچه شرط بلاغ است، با تو می‌گویم، تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال. ملت یک نمونه‌ی کوچک از سخنان وزیر آموزش وپرورش را مشاهده کردند و تاسف خوردند. ده‌ها مدیر سطح بالا را به‌عنوان مدیر کل آموزش وپرورش می‌شناسم. اگر ساعت‌ها برای تو حرف بزنند، نه خودشان و نه دیگران متوجه نخواهند شد، چه گفته است. شما فکر می‌کنید، اختلاس میلیاردی مخرب‌تر است یا مدیر کل آموزش وپرورشی که سهمیه‌ی فلان مقام بوده؟ هشت سال بدون اینکه چیزی از تعلیم و تربیت بدانند، با قلدری و حمایت افراد بیرون آموزش وپرورش در سمت خود باقی مانده‌اند.

عبدالوند درباره‌ی این نوع از مدیران سهمیه‌ای افزود: این مدیران فرمایشی، علم مدیریت در آموزش وپرورش و دغدغه‌ی فرزندان مظلوم این کشور را ندارند، فقط بله قربان‌گوی بالادستی‌ها برای حفظ جایگاه خود هستند. در کشور ما مدارس غیر دولتی بد جا افتاده است، همه‌ی متولیان اصلی آموزش و پرورش به جای اینکه بر تقویت مدرسه‌ی دولتی اصرار کنند، بسیاری از آنها خودشان مدرسه‌ی غیر انتفاعی دارند. مدیران بالادستی به هرکسی انتقاد کرد، مجوز مدرسه‌ی غیر انتفاعی دادند. هیچکس مخالف مدرسه غیر دولتی نیست.
ولی همین بزرگان آموزش وپرورش بودند که مدارس دولتی را خوار و ذلیل کردند، بجای حل مسئله و تقویت مدارس دولتی به این طریق
صورت مسئله را پاک کردند. البته طرف صحبت بنده با فرهنگیانی که خود مبادرت به احداث مدرسه غیر دولتی کردند، نیست. منظور افرادی‌ست که به‌ویژه در تهران بهترین نقاط شهر را تحت همین عنوان تصاحب کردند. برای مثال در منطقه‌ی ما مدرسه‌ای دولتی را با‌ چند هزار متر زیر بنا به دختر وزیر اقتصاد دادند.


در حالی که هیچ لزومی برای واگزاری این مجتمع آموزشی وجود نداشت. از این نمونه‌ها در کشور به‌ویژه در تهران زیا‌ است. این بی‌عدالتی آموزشی و تبعیض که بین دانش آموز فقیر و غنی ایجاد کردید، خود را در دانشگاه‌ها و جامعه نشان می‌دهد. از یک طرف بد آموزی‌های پی در پی و اینکه فکر می‌کنند با تصمیم مراجع قضایی، زندان و اعدام چند نفر قائله ختم شده است، بی خبر از اینکه این شک و عدم اعتماد در ذهن معلم و شاگرد حک شده و امروز اثرات آن را می‌بینیم. بی عدالتی آموزشی در آموزش وپرورش کشور را به ورطه‌ی نابودی کشانده است. موتور آموزش وپرورش در حال از کار افتادن است، هر وزیر جدیدی که آمد می‌خواهد گوشه‌ای از آن را تعمیر کند، اما حساس‌ترین جاهای آموزش وپرورش را نابود می‌کند.

چرا تهران تورم معلم ابتدایی دارد؟

او ضمن انتقاد به نبود آمار دقیق درباره‌ی معلمان گفت: باور کنید هیچ آمار دقیقی در آموزش وپرورش از معلم، محصل، تورم و اشتغال معلمین در دسترس نیست. آنوقت مجلس از وزیر برنامه، برنامه می‌خواهد، کدام برنامه؟ برای اداره‌ی چه دستگاهی؟ دانشگاه فرهنگیان تنها کارخانه‌ی تولید معلم چقدر موفق عمل کرده است؟ این دستگاه دیگر یک وزیر نمی‌خواهد، یک تیم از وزرا باید پای کار بیایند. چطور آقای رئیس جمهور برای استان‌هایی که مشکل حاد دارند، استاندار ویژه تعیین می‌کند، آموزش وپرورش هم یک تیم ویژه می‌خواهد. این وزارت‌خانه فدایی می‌خواهد. دریک کلام کفن پوش می‌خواهد تا نترسد و جرات کند، هزاران معلم بیکار را تحت عنوان معلم رزرو از دل مدارس تهران بیرون بکشد. جوانمردی می‌خواهد که بپرسد، هر سال این همه معلم نهضتی و قراردادی از کجا سر در می‌آوردند؟ ده سال است که فریاد میزنند، همه‌ی معلمین قراردادی امسال رسمی شدند، باز مهر سال جدید هزاران معلم با همین شرایط پیدا می‌شوند. مگر نگفتند، هیچ معلمی وارد کلاس درس نمی‌‌شود مگر از طریق دانشگاه فرهنگیان؟ پس این جمعیت از کجا پیدا شدند؟ این ظلم به نسل فعلی و ستم به آیندگان نیست؟

او درباره‌ی مازاد معلم در برخی از شهرها گفت: هیچوقت در این دستگاه آنطور که سزاوار است، تعدیل به‌عمل نیامد. چرا تهران تورم معلم ابتدایی دارد؟ چه‌کسی جرات می‌کند، به‌قول عبید زاکانی این زنگوله را گردن گربه بیندازد؟ وقتی عضو شورای عالی آموزش وپرورش بودم، از دوستان شورا پرسیدم آیا از سرنوشت این قوانین وضع شده، در اجرا هم خبر دارید؟ قرار شد هرکدام بررسی کنند که قانون تغییر نظام آموزشی بصورت «۶ و۳ و۳» یعنی شش سال ابتدایی، سه سال دبیرستان اول و سه سال دبیرستان دوم چگونه‌ اجرا شده است. من اسلام آباد غرب در غربی‌ترین نقطه‌ی کشور و تربت جام در شرقی‌ترین نقطه کشور را هدف قرار دادم. هر دو منطقه مرزی دارای دانش‌آموزان شیعه و سنی با گویش دو زبانه بودند. در اسلام آباد غرب چگونگی اجرا قانون ۶ و۳ و۳ را از مدیر مدرسه سوال کردم، پرسیدم چه زمانی این قانون به شما ابلاغ شد، جواب داد در آبان ماه. یعنی بیش از یک ماه و چند روز از سال تحصیلی گذشته بود. او توضیح داد مسئولین عجول به‌خاطر اینکه این دستاورد را به نام خود ثبت کنند، طرح خام را در میانه‌ی سال ابلاغ نمودند. الان چند سال از اجرای آن طرح می‌گذرد و خسارت آن را باید در دانشگاه‌ها مشاهده کرد.

«ده‌ها هزار معلم بدون استفاده در مدرسه نشسته‌اند»


او ادامه داد: درباره‌ی کلاس درس هم توضیح داد که انباری کوچک را به کلاس تبدیل کردیم و خدمتگزار مدرسه که خواندن و نوشتن بلد بود، دفتر دار شد. به دفتردار هم گفتیم، کلاس اول را اداره کند. با همین روش معلم کلاس ششم تامین شد. چند سال از شروع این طرح می‌گذرد، چگونگی، کیفیت و کمیت این طرح هم خوب یا بد مورد بحث ما نیست. این مهم است که با‌ چه سازوکاری یک طرحی که برای کشور حیاتی بود، این چنین دست کم گرفته شد؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. در ادامه بچه‌های مقطع ابتدایی ضربه‌ی آن را خوردند.

این نماینده‌ی سابق مجلس درباره‌ی راهکار حل معضلات آموزش‌وپرورش توضیح داد: اول اینکه تنها وزارت‌خانه‌ی خسته، سنتی و از کار افتاده‌ی آموزش وپرورش با امکانات ناچیز خود نمی‌تواند سازندگی را در آموزش وپرورش شروع کند، سه وزارتخانه و دو معاون رئیس‌جمهور باید متولی اجرای شروع دوباره‌ی آموزش و پرورش شوند. یک تیم کاری از این پنج دستگاه دور هم جمع شوند،
آماری واقعی از معلمین شاغل تهیه شود، تعداد کلاس‌های درس و دانش‌آموزان را به دست آورند. به‌طوری‌که آموزش و پرورش هم یکی از اعضای این تیم باشد. ده‌ها هزار معلم بدون استفاده در مدرسه نشسته‌اند، در صورتی که بخش‌های دیگر شدیدا به وجود آنها نیاز دارند.

استخدام کشوری برای آموزش وپرورش سم مهلک است، معلمان بعد از یکی دو سال کار در مناطق کمتر توسعه یافته، یک جوری خود را به مرکز استان و بعد تهران منتقل می‌کنند، سازمان اداری و استخدامی کشور افراد را برای جایی که به آن نیاز دارد، استخدام کنند. اگر مایل به ادامه کار نبودند، پایان خدمت آنها در آن سمت اعلام شود. یعنی دیگر استخدام کشوری نباشد، حداقل استخدام شهرستانی یا استانی شود. از سوی دیگر آموزش وپرورش محصولات خود را رایگان در اختیار وزارت‌خانه و دستگاه‌های دیگر قرار ندهد.سهم آموزش و پرورش در مقابل ۱۲ سال تلاش به‌طور قانونمند دیده شود و اینکه معلم محوری ملاک کار آموزش و پرورش قرار گیرد. به معلم و جایگاه او توجه شود. این مسئله خود به خود دانش آموز محوری را به همراه خواهد داشت.

رهبری فرمود بودجه‌ی آموزش وپرورش سرمایه‌ای است، در یک کلام جلوی همه‌ی کسانی را که آموزش وپرورش را مصرف کننده می‌دانستند، گرفت. معلم فیزیکی برای من تعریف می‌کرد که زیر بار معیشت کمر خم کرده‌ام، مجبور هستم ساعات استراحتم را در آژانس کار کنم. یکبار نیمه‌های شب مسئول آژانس به من گفت برو چند پاکت سیگار بگیر و برای فلان آدرس ببر. این دبیر محترم در حالی‌که هنوز از گفتن این قضیه صورتش قرمز می‌شد، گفت وقتی به همان آدرس رفتم و زنگ را زدم، یکی از شاگردانم در را باز کرد. هر دو خجالت کشیدیم. در حال حاضر اصلی‌ترین و اساسی‌ترین کار اجرای دقیق و بی‌چون و چرای اصل ۳۱ قانون اساسی و اصرار بر تقویت مدارس دولتی و توجه ویژه به معلمین مدارس دولتی است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا