خرید تور تابستان ایران بوم گردی

افراطیون، در خندق صبر و لبخند خاتمی /حسین پور

اسماعیل حسین پور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
انگار دیروز بود که با اتوبوس ساده و پرخاطره ات میهمان ما شدی؛ 29 فروردین 1376 خورشیدی بود؛ روز عید قربان که پای در دیارمان نهادی و بر دروازه ی شهرمان با شوق نوشته بودیم: «سید بر مقدمت سپیده و نرگس نثار باد!» و از آن زمان تاکنون در کنارت بر آرمان بلند مردم باوری ها ایستاده ایم، درست مثل 24 خرداد و نیک می دانیم که تو این دین و دیار را عاشقی و لبخندت در این سالیان درس بزرگی برای این ملت است که باید صبور بود؛ صبور.
آقای خاتمی! لبخندت یعنی می توان تهمت شنید و بی کینه بود؛ یعنی می توان با لبخند آرش وار بر ستیغ دل ها ایستاد؛ لبخندت یعنی باید دریا بود نه برکه تا با هر سنگریزه شایعه، غیبت و تهمت برنیاشوبیم و متلاطم نشویم. تو همه را فرزندان این خاک می دانی و برخی دل پرکینگان را با صبر و سکوتت درسها داده ای. تو با شعار تابناک «زنده باد مخالف من» بسیاری از تندروها و خیره سران را در داخل و خارج گوشه گیر و عزلت نشین کردی و ملت بزرگ ایران را با منش و بینش خود حرمت نهادی و جهان آوای بلند حقیقت گویی و صلح پویی و لبخند تو را شنید و «آری» گفت.
ای صبور سالیان! تو بخشی از ما شده ای، بخشی از خاطرات ما، زندگی ما، بخشی از باور ما، هنوز روزنامه های پرخاطره ی آن روزهای پر اشک و لبخند را به یادگار نگهداشته ایم و هر بار که مرورشان می کنیم گونه هایمان خیس از خاطره می شود. برای گلوله ی شقیقه ی حجاریان، برای کاردهای فرورفته در پهلوی فروهرها، برای مختاری و پوینده، برای کوی دانشگاه و مظلوم فرزندانش دلمان می گیرد.
خاطراتمان وقتی چون گلی به شکوفه می نشیند که «سلام»، «جامعه» ،«خرداد»، «توس»،«نشاط»،«عصرآزادگان»، «صبح امروز» و… را مرور می کنیم و خودمان را در سطر سطر آن واژه ها به تماشا می نشینیم.
هنوز عکس سیاه سفیدت در روزنامه ی سلام نوروز 76 را بیشتر از همه ی عکس هایت دوست دارم، همان عکسی که از تهران با خود به زادگاهم آوردم و هنوز هم مثل میلیونها ایرانی بر این باورم که تو یاور این ملک و سرزمینی؛ رهرو راه روشن امام، تو بزرگ سرمایه ای هستی که هرچند از سوی برخی تندروها هر روز انکار می شوی اما هستی، می مانی، رأی می دهی، رأی می آفرینی؛ امید می بخشی.
شاید عده ای پنبه در گوش کنند تا شکوه خطابه ها و گفتارت را نشوند ولی میلیون ها ایرانی چون مزارع تشنه ی باران چشم بر تو دارند تا دوباره چون مهربان ابر بهاری بر آنان بباری.
فرزند خندان پیامبر! مردم خوب می دانند برخی به خشم و خروش آمدگان و بی تابانِ امروز به بن بست رسیدگان فردایند؛ تندروهای پای پیش نهاده از بزرگان انقلاب که عقیده ی شان اسیر عقده هایشان شده است؛ نگران ملک و میهن و دین و دیارشان نیستند، نگران منافع فردای خویشند و خوب می دانند که فردا در ذهن روشن جامعه جایی ندارند. عده ای از اینان نان شان در حمله به شماست؛ شما که با دفاع تان از انقلاب و نظام و رهبری ثابت کرده ای که دلداده ی این سرزمین هستی و با خردورزی هایت بارها بر این عهد پای فشرده ای؛ شما که در تمام صحنه های انقلاب حضور داری ولی عده ای ناکام و تندرو که وقتی خودسر می نامندشان خنده ام می گیرد برخی دست پروردگان خویش را به نام بزرگ «مردم» پیش راه و پای تان می نهند تا بگویند جامعه با شما نیست و خوب می دانند که هست.
جناب آقای خاتمی! مشی و مرام شما تاکنون مرز نَوَرد بوده است؛ شما با این سیاست گاندی وار خود برخی افراطیون را در خندق صبر و َلبخند خود گرفتار کرده ای، دلم به حال آنانی می سوزد که با انکار تو و محبوبیتت هر روز به خود دروغ می گویند؛ هر روز با کینه های کدرشان فرسوده تر می شوند و درمانده اند که با تو، با صبر و لبخندت، با مهربانی ات، با میهن دوستی و مردم باوری ات، با صداقتت، با پیشینه و پشتوانه ات چه کنند؟ این تند روها خوب می دانند تنهایند، به بن بست رسیدگانند؛ کسی همراه شان نیست. خوبی هایت بی خواب و بی تاب شان کرده است.
سید عزیز! ما خوب می دانیم که تو بزرگی و اگر کینه ای در دل نداری چون مثل دریا عمیقی، موج از پیِ موج در دریای دلت در گذرند و تو با لبخندت درس مهر می آموزی مان، درست مثل سال 76، مثل سال 92، مثل 24 خرداد. ما خیره در تو و روزهای روشن فرداییم و در پایان به قول دکتر محمود اکرامی می گوییم: چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند و تماشای تو زیباست اگر بگذارند سند عقل مشاعی است همه می دانند عشق اما فقط از ماست اگر بگذارند.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا