خرید تور تابستان ایران بوم گردی

هشتگ؛ سانسور یا پاستوریزاسیون کتاب درسی ادبیات

سیاوش خوشدل، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، ضمن برشمردن موردی برخی حذف‌ها از کتب درسی، دربارۀ تغییرهای اعمال شده در آنها نوشت:

کتاب­‌های درسی ادبیات دبیرستان که تا همین دو سه سال پیش تدریس می‌­شد، قدمتی حدوداً بیست ­ساله داشت. ذهن و زبان و اندیشه و مسألۀ دانش‌­آموزان در طول این بیست سال آن قدر تغییر کرده ­بود که برخی از بخش‌­های کتاب درسی با نیاز دانش‌­آموزان در چند سال اخیر سنخیتی نداشت و یا ترتیب و شیوۀ طرح مسأله و آموزش در این کتاب­‌ها به گونه­‌ای بود که ارتباط برقرارکردن دانش‌­آموز با آنها قدری مشکل و گاهی ناممکن بود.

امید بسته ­بودم به کتاب­‌های جدید؛ کتاب­‌های منطبق با ترکیب 6-3-3. در کتاب­‌های جدید جز رنگ و لعاب جدید، چیزی ندیدم. برای مثال جذّاب‌­ترین بخش کتاب که ادبیات نمایشی بود و به وسیلۀ آن می­‌شد در کلاس با تقسیم نقش‌­ها قدری تمرین دیالوگ کرد و به بهانۀ آن، دست­کم فیلم‌­های «بچّه­‌های آسمان» و «گاو» را در کلاس نمایش داد، جای خود را به درس‌­هایی دادند از همان جنسی که پیشتر اشاره کردم. شعر نوی نمادین و اجتماعی نیما جای خود را داد به یک مثنوی تعلیمی و اخلاقی از او با موضوع غرور و تواضع. امّا آنچه در این یادداشت می­‌خواهم به آن بپردازم، تفاوت میان متن­‌هایی است که در کتاب­‌های قدیمی بود و هنوز هم هست. مقایسۀ بخش­‌های حذفی این متن­‌ها، نشان­‌دهندۀ ذهنیت مؤلّفان کتاب­‌های جدید نسبت به ادراک دانش‌­آموز است. در ادامه به موارد مهم و متن­‌هایی که بیشترین حذف را دارند، می­‌پردازم. تحلیل عمیق و دقیق این موارد و فرآیند، به عهدۀ کارشناسان آموزشی، روانشناسان و جامعه­‌شناسان است.

1.ادبیات دهم

ابیات و عبارات متن­‌های مشترک این کتاب، تغییر چندانی نکرده‌­است. تنها در درس «رستم و اشکبوس» بیت «به شهر تو شیر و نهنگ و پلنگ / سوار اندرآیند هر سه به جنگ» حذف شده­‌است. چرا که من و برخی دیگر از همکارانم این بیت را فاقد استعاره می­‌دانستیم و برخی آن را دارای استعاره می­‌خواندند. حذف این بیت حاکی از این نگاه است که دانش‌­آموز نباید در برابر بیت و عبارتی قرار بگیرد که نظر واحدی دربارۀ آن وجود ندارد. احتمالاً این مقدار از چالش فکری و علمی را مایۀ تشویش و اضطراب دانش‌­آموز می­‌دانند، نه فرصتی برای تفکّر و مباحثه و انتخاب. بیت «بر او راست خم کرد و چپ کرد راست/خروش از خم چرخ چاچی بخواست» نیز حذف شده‌­­است. در قسمت پایانی یادداشت به این مورد و موارد مشابه اشاره خواهم­‌کرد.

2.ادبیات یازدهم

الف) در درس «قاضی بست» (تاریخ بیهقی)، عبارت «شراب بردند» حذف شده‌­است. توضیح اینکه در این درس غزنویان و اعمال آنها از سوی شخصیت مثبت ماجرا یعنی قاضی بوبکر بولانی، از منظر شرعی به دیدۀ شکّ و تردید نگریسته­ می‌­شود. اتّفاقاً برای تثبیت این نگاه شکّاکانه و مبتنی بر وسواس مذهبی و اخلاقی، اشاره به شراب­خواری آنها می‌­توانست کمک‌­حال معلّم باشد. امّا گویی مؤلّفان چنین پنداشته‌­اند که اگر به دانش‌­آموزان القا شود، روزگاری در این سرزمین کسانی شراب خورده‌­اند، ولو اینکه الگوهای اخلاقی نبوده ­باشند و حتّی به رذایل اخلاقی هم آلوده بوده ­باشند، برای دانش‌­آموزان مضرّ است.

ب) در درس «ذوق لطیف» که بخشی از کتاب «روزها»ی دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن است و در کلاس ادبیات پیش­‌دانشگاهی قدیم با نام «روزها» آمده‌­بود، دو مورد مهم دیده­ می‌­شود.

– در آغاز درس، در کتاب قدیم، چنین آمده‌­است: «خاله‌ام چند سالی از مادرم بزرگ­تر بود. از شوهرش بی‌آنکه طلاق گرفته­‌باشد، جدا شده‌­بود (زیرا طلاق به هر عنوان صورت خوشی نداشت).» در کتاب جدید این بخش کوچک شده و چنین آمده‌­است: «خاله‌­ام چند سالی از مادرم بزرگ­تر بود. از شوهرش جدا شده­ بود.»

مؤلّفان آشنایی دانش‌­آموز با مفهوم «متارکه» را صلاح ندانسته‌­اند.

– عبارت «با خود می‌­گفتند این بچّۀ ارباب از بس زیاد می‌­خورد، مست شده؛ در حالی که از خوردن نبود، از شنیدن بود» از متن کتاب جدید حذف شده­‌است. مؤلّفان اشاره به واژۀ «مستی» را که البته در اینجا در معنای مجازی و به معنای سرگشتگی و ازخودبیخودی است و از طرفی حاصل تخیّل رهگذران است، صلاح ندانسته­اند.

ت) در درس «قصّۀ عینکم» (از کتاب شلوارهای وصله­‌دار، اثر رسول پرویزی) که در کتاب ادبیات پیش‌دانشگاهی قدیم آمده‌­بود، چند مورد تفاوت دیده­‌می‌­شود:

-عبارت «خیلی به خودش ورمی­رفت و شلوار پاچه‌­تنگ می­‌پوشید و کراوات از پاریس وارد می­‌کرد» در توصیف شخصیت «دایی جان غلامرضا» حذف شده‌­است.

– یک بند کامل در توصیف درگیری فیزیکی شخصیت اصلی داستان با دیگر دانش­‌آموزان برای تصاحب ردیف اوّل و سیلی خوردن از معلّمی که سلام نکردن او را حمل بر تکبّر کرده، حذف شده‌­است.

– کلمۀ «بی­دشت» به معنی «بی‌­نصیب» حذف شده‌­است.

– عبارت «فحش­‌ها را قبول داشتم» حذف شده‌­است.

– یک بند کامل که نویسنده از آن با عنوان «دردناک‌­ترین صحنه­‌ها» یاد کرده‌­است و در توصیف شبی است که نمایشی اجرا می­‌شده و به بهانۀ آن می­‌شد دربارۀ نمایش در زمان روایت اطّلاعاتی به دانش‌آموزان داد، حذف شده‌­است.

– بخشی از یک بند در توصیف شیوۀ آمدن مهمانان بندری و جنوبی حذف شده‌­است. احتمال می‌­دهم با توجّه به طنز خفیف و اعتراض ملیحی که در این بخش آمده، از این بخش متن نوعی توهین به اهالی بندر و جنوب برداشت­‌شده­‌باشد. شاید هم هدف فقط کوتاه‌­کردن متن بوده‌­باشد.

– عبارت «گاهی تصنیف می­‌خواند و همه در خانه کف می­‌زدند» در توصیف پیرزنی که مهمان خانه بوده‌­است، از کتاب جدید حذف شده‌­است.

– عبارت «هرگز آن دقیقه و آن لذّت تکرار نشد. هیچ چیز جای آن دقایق را برای من نگرفت. آن قدر خوشحال شدم که بی­خودی چندین بار خودم را چلاندم» در توصیف خوشحالی ناشی از زدن اتّفاقی عینک و توانایی دیدن اشیا با کیفیتی دیگر و بهتر، حذف شده­‌است.

– از عبارت «قوطی حلبی عینک را در جیب گذاشتم و مست و ملنگ، سرخوش از دیدار دنیای جدید به مدرسه رفتم»، اصطلاح «مست و ملنگ» حذف شده‌­است.

– یک بند کامل در توصیف شکل ساختمان و کلاس مدرسه که به بهانۀ آن می‌­شد تصویر خانه­‌های قدیمی و زیبایی هنر دوره‌­های گذشته را به دانش‌­آموزان نشان داد، حذف شده‌­است.

– عبارت «یک قرن و نیم از عمرش می­‌گذشت» در توصیف معلّم عربی، حذف شده‌­است. گویی این عبارت طنز، توهین به مقام معلّم انگاشته­‌شده­‌است.

– چند عبارت در توصیف ترک تحصیل دانش‌­آموزان و ترجیح کار بر درس حذف شده‌­است.

– عبارت «وقتی آقا معلّم به من تعرّض کرد» به «وقتی صدای معلّم را شنیدند» تغییر یافته‌­است.

– عبارت «پا شو برو گم شو! یا الله! پا شو برو گم شو» از زبان معلّم خشمگین، به «پا شو برو بیرون» تغییر کرده‌­است.

– توصیف یک کشیده و دو اردنگی معلّم و کوشش دانش‌­آموز برای در امان ماندن از آن حذف شده‌­است.

3.فارسی دوازدهم

الف) در درس «بوی جوی مولیان» نیز که در کتاب ادبیات 3 ریاضی و تجربی آمده‌­بود، دو مورد از حذف دیده­‌می­‌شود:

– عبارت «من از کسانم پشم و کشک می­‌گرفتم و دلی از عزا در می‌­آوردم» حذف شده‌­است. (بیچاره کشک!) با حذف این جمله و رفع احتمال خندۀ شیطنت‌­آمیز برخی دانش­‌آموزان یا انحطاط اخلاقی آنان، جملۀ «پول نقد کم بود» بی­‌معنا در وسط متن رها شده‌­است.

– عبارت «از وظایف دادیار خبر داشتم: رسیدگی به خلاف و خیانت، پی­گیری جنحه و جنایت، تعقیب بزهکار، مجازات آدم­کش و جانی» از کتاب جدید حذف شده‌­است و دانش‌­آموز دلیل دل­‌گرفتگی راوی را متوجّه نمی‌­شود و ممکن است حمل بر بدی آب­ و هوای یکی از شهرهای پیشنهادشده کند.

ب) در درس کباب غاز که در کتاب ادبیات 2 قدیم آمده‌­بود، موارد متعدّدی از حذف دیده‌­می­‌شود. برخی از این موارد البته برای کوتاه‌­شدن و ساده­‌شدن متن صورت گرفته‌­است:

– از عبارت «به تفریح تمام مشغول خواندن حکایت بی­نظیر صادق هدایت بودم»، «مشغول خواندن بودم» باقی مانده‌­است.

– عبارت­‌ها و اصطلاحات «لات و لوت … و پخمه … الحمد للّه سالی یک مرتبه بیشتر از زیارت جمالش مسرور و مشعوف نمی‌­شدم … چشم بد دور آقا واترقّیده­‌اند … شیء عجاب … بی­نهایت چلمن … صدایش بریده‌­بریده مثل صدای قلیانی که آبش را کم و زیاد کنند … پوزخند نمکینی زد» از جاهای مختلف متن، در توصیف مصطفی (همان جوان دیلاق) حذف شده‌­است.

– توصیف خنده‌­دار زانوی شلوار بادکردۀ مصطفی حذف شده‌­است.

– عبارت «این حرف که در بادی امر زیاد بی‌­پا و بی­‌معنی به نظر می‌­آمد، کم­کم وقتی درست آن را در زوایا و خفایای خاطر و مخیّله نشخوار کردم» حذف شده‌­است.

– عبارت کنایی «مهار شتر را به کدام جانب می‌­خواهم بکشم» حذف شده‌­است.

– عبارت کنایی «[تعارف و اصرار] به شکم آقای استاد می­‌بستم» حذف شده‌­است.

– عبارت «با کرۀ فرنگی سرخ شده‌­است» از متن حذف شده‌­است.

دانش‌­آموز چه چیزی را نبیند و نشنود؟

همان طور که در مثال­‌های حذف متن­‌ها دیده­‌شد، عبارات و اصطلاحاتی که بیانگر سطحی از توهین هستند و یاد دستمایۀ شوخی­‌های کلامی عامیانه یا دارای بار جنسی قرار می­‌گیرند، حذف شده‌­است. تصاویر، مفاهیم و عبارت­‌ها و اصطلاحاتی نیز بودند که صلاح دیده‌­شده دانش‌­آموز با این مفاهیم اصلاً مواجه نشود.

من نام این شیوۀ حذف را «پاستوریزاسیون» کتاب درسی می‌­گذارم. نه تنها به اعتبار فعلی که اکنون صورت می­‌گیرد، بلکه به اعتبار نتیجۀ آن. موادّ خوراکی هرچند برای مدّت موقّتی پاستوریزه یا حتّی استریلیزه شوند، در نهایت در معرض فساد و آلودگی قرار خواهندگرفت. عادت­‌دادن دانش‌­آموزان به متونی عاری از هر لفظ یا مفهوم یا نامی که شبهه و چالش و درگیری ذهنی ایجاد کند، حکم همان نتیجۀ موقّت را دارد. اگر نگاه بلندمدّت داشته‌­باشیم، به جای «پاستوریزاسیون» ذهن و زبان، باید به سمت «واکسیناسیون» حرکت کنیم. البته من نمی­‌دانم چنین تعبیری در آموزش و نظام آموزشی چقدر درست است. با مفروض گرفتن هدف­‌گذاری­‌های اخلاقی نظام آموزشی راه نخست را ناکارآمد و به ناکجاآباد می‌دانم و راه دوم را به دهی. دربارۀ راه دقیق و علمی، چنانکه پیشتر گفتم، متخصّصان تعلیم و تربیت و حوزه­‌های مرتبط با آن باید راهکار بدهند.

سخنم را با یادی از یک فیلم و یک خاطرۀ شخصی به پایان می­برم؛ در سکانسی از فیلم «صبح روز بعد» از مجموعۀ «قصّه­‌های مجید» (ساختۀ کیومرث پوراحمد)، ناظم مدرسه از انشای مجید با موضوع «مرده‌شور» برمی‌­آشوبد و او را متّهم می­‌کند که کتاب‌­های صادق هدایت را می­‌خواند. مجید هم صادقانه می­‌گوید یکی را تا نیمه خوانده و چون نفهمیده ادامه نداده. ناظم ولی این اتّهام را به بی­‌بی هم منتقل می­‌کند و آشوبی در ذهن این پیرزن ایجاد می‌­کند. نگرانی و دغدغهۀ مواجهۀ دانش‌­آموزان با آنچه نمونه­‌هایش ذکر شد، حکایت همان برآشفتن ناظم و آشفتن بی­‌بی است.

چنین نگاهی باعث می­‌شود که گاهی نسل نوجوان و جوان ما از بیان مفاهیم ساده و امور روزمرّه بازبماند. یک بار در کلاس درسی که در دانشگاه داشتیم، بخشی از داستان «مدیر مدرسه» را که در کتاب فارسی عمومی‌مان آمد‌ه­بود می‌­خواندیم. رسیدیم به بخشی که در آن واژۀ «نوار بهداشتی» (به معنای نوار استریل زخم­بندی) آمده‌­بود و پسر دانشجویی که متن را می‌­خواند، مکث کرد و این لفظ را به زبان نیاورد. گویی این لفظ تابو باشد و در حضور همکلاسان از جنس مخالف به زبان آوردن آن فاجعه‌­ای باشد. حق هم داشت. خود من هم اگر جای او بودم، شاید همین حس را می‌­داشتم. حالا کار نداریم که اصلاً در معنای امروزی نبود آنجا. چنین وضعیتی بی­‌شک محصول کتاب‌­های درسی و نظام آموزشی و فرهنگی ماست. وقتی در خانواده و کتاب­‌ها و رسانه­‌ها مسائلی را حذف کردیم و آنها را در محدودۀ «اسمشونبر» گنجاندیم، اگر در جامعه اسمش برده‌­شد یا خودش پیش آمد، نمی­‌دانیم چه کنیم؛ چون مواجۀ درست با آن را نیاموخته­‌ایم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا