خرید تور تابستان ایران بوم گردی

آقای پناهیان! بعید است تبیین کارکردهایِ «حجاب» هم مؤثّر باشد

[به همراه فیلم سخنرانی]

متن یادداشت «رضا دانشمندی» با عنوان «آقای پناهیان! بعید است تبیین کارکردهایِ «حجاب» هم مؤثّر باشد» درباره‌ی سخنان علیرضا پناهیان در دانشگاه تورنتوی کانادا که به انصاف نیوز ارسال شده، در پی می‌آید:

شگفت‌انگیز است که کسانی بی‌توجّه به واقعیت اجتماعی ایران، هنوز تصوّر می‌کنند که تقیّد نداشتن به ظواهر شرع (مانند حجاب) بیش از آن‌که «علّت» داشته باشد، «دلیل» دارد.

خبرگزاری فارس از صحبت‌های حجت الاسلام علیرضا پناهیان کلیپی تولید و در صفحۀ اینستاگرام خود منتشر کرده که در آن این خطیب سرشناس گلایه‌مند است که چرا صرفاً به‌صورت تعبّدی از حجاب دفاع می‌کنیم و «کاکرد»های اجتماعی و روانشناختی حجاب تبیین نمی‌شود. در آخر این کلیپ هم این جمله از او تکرار می‌شود که «کمتر کارکردگرایانه دین را تعریف کرده‌ایم».

از یک کلیپ سه دقیقه‌ای نمی‌توان انتظار زیادی داشت، اما ای کاش صاحب سخن توضیح می‌داد که منظورش از «تبیین کارکردگرایانۀ دین» چیست؟ آیا صرفاً «کارکرد» را برای روزآمدی و آراستن سخن به‌کار می‌برد، اما منظورش همان معنای تحت‌الفظی کارکرد، یعنی خدمت، محصول، بازده است؟ یا نه، ایشان معنای مورد نظر جامعه‌شناسانِ کارکردگرا را اراده کرده است؟

الف) اگر معنایِ تحت‌اللفظی «کارکرد» یعنی «فایده» و «خدمت» مورد نظر ایشان است و تصوّر می‌کند که بدحجابی ریشه در ناآگاهی و دین‌ناشناسی دارد و با تبیین فواید و آثار فردی و جمعی پوشش اسلامی، این مشکل رفع می‌شود، در همان دانشگاه تهران – که خودشان در آن مسؤولیت داشته‌اند – مسابقه‌‌ای با عنوان «فوائد حجاب» ترتیب دهند (جوایز مسابقه هم باید برای همۀ طیف‌ها جذاب باشد).

اتفاقاً در این مسابقه، همان‌هایی که ظاهراً از فواید حجاب بی‌اطلاع هستند و در نتیجه کمتر به حجاب تقیّد دارند، محکم‌ترین استدلال‌های عقلی و نقلی و تجربی را در ضرورت حجاب ارائه خواهند کرد. آنان حتی به اسرار و رموزی از حجاب اشاره می‌کنند که برگزارکنندگان مسابقه هم از آن‌ها بی‌خبرند. پس مشکل ناآگاهی و بی‌اطّلاعی نیست.

ب) از سوی دیگر، اگر آقای پناهیان و افرادی که مانند او می‌اندیشند، از منظر جامعه‌شناسانِ کارکردگرا و نظریۀ «کارکردگرایی» Functionalism به این مسأله نگاه کنند، احتمالاً به نتایج زیر می‌رسند:

-برای فهم مسائل و کاستی‌های فرهنگی باید به بخش‌های دیگر نظام اجتماعی یعنی «اقتصاد» و «سیاست» هم پرداخت؛ چراکه قرار نیست در جوار «اقتصادِ» دولتیِ کدرِ نفتی-رانتی و «سیاستِ» قبیله‌‌ای-عشیره‌ایِ ناشایسته‌سالار، (مطلب «حاکمان ناپارسا جامعه را دچار سرکشی می‌کنند» در این زمینه توصیه می‌شود) «فرهنگ» و «دین» بی‌گزند بماند و کارویژه‌های خود را به‌درستی انجام دهد.

-کاهش تقیّد به حجاب، خود معلولِ علل مختلفی است و در پیوند با عوامل دیگری قابل فهم می‌شود. برای نمونه، باید به‌جای تمرکز بر «بدپوششی» به موانع عینی ازدواج مانند اشتغال و مسکن پرداخت. (آقای پناهیان می‌تواند از موقعیت و جایگاه خود استفاده کند و از نمایندگان مجلس در مورد تعلل در تصویب قانون مالیات بر عواید سرمایه و سایر قوانین مؤثّر در کاهش نابسامانی اقتصاد سؤال کند).

-وقتی رسانه‌ها «کارکرد»های اصلی خود را از دست می‌دهد و نمی‌تواند صدای رسای مردمان باشد و مسؤولان را وادار به پاسخگویی کند، «بدحجابی» به ابزار اعتراض بخشی از جامعه تبدیل می‌شود.

-با ضعف و سُستی نظام فرهنگی در «نگهداشت الگوها»، ابتلای جامعۀ به «پریشانی و بی‌نظمی» یا «آنومی» قطعی است. در این وضعیت آدم‌هایِ رهاشده از قید فرهنگ و جامعه، بیش‌تر و بیش‌تر به سمت رفتار غریزی کشیده می‌شوند.

-جزء‌نگری و تمرکز اغراق‌آمیز و مشکوک بر «حجاب»، در غفلت از سایر مسائل اولویت‌دارتر (عدالت اجتماعی، برابری، رفع تبعیض و…)، موجب انباشت نفرت و کینه می‌شود، روزبه‌روز شکاف‌های اجتماعی در ایران را عمیق‌تر می‌سازد و سرانجام به رویارویی مردم با مردم می‌انجامد.

به هر حال، با فروکاستن مسائل اجتماعی به گناه و اخلاق فردی و نادیده گرفتن نهادها و ساختارهای اجتماعی نمی‌توان به درک عمیقی از جامعه دست یافت. ضمناً نباید فراموش کرد که دست بردن در انبار واژگانِ فنّی و اصطلاحات تخصصی علوم، شاید سبب روزآمدی و زینت‌ ظاهر سخن باشد، اما سبب ابهام‌ هم می‌شود.

https://www.instagram.com/p/Bxc6dp_pr1R/

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. در نتیجه گیری بخش «الف» قدرت استدلال نویسنده مطلب مشخص است.
    نویسنده پیشنهاد برگزاری مسابقه داده، نتیجه مسابقه را هم خودش حدس زده و آنوقت نتیجه گیری کرده: پس مشکل ناآگاهی و بی‌اطّلاعی نیست. یاللعجب

    2
    1
    1. مشکل قانع نشدن نسل نو با همون جوابهایی است که ازش مطلع اند و حتا بالاتر با بالاترین استدلالهای موجود مثل کتاب مسئله حجاب استاد مطهری که البته بسا که برخورد فیزیکی هم بر غیر قابل قبول شدن برخوردهای غیر فیزیکی ، شبه فرهنگی و حتی شبه استدلالی موثر بوده باشد که بوده و هست هر چند استدلال به نفع اجبار (و گاه هیجان و احساس یا توجیه ) کلا کمتر و در حد ناچیز مورد توجه قرار گرفته و این هم نتیجه اش شده.

    2. سلام
      کاری به نویسنده ندارم . اما من خودم به عنوان یک مدرس شخصا این کار را انجام داده ام و نتایج جالبی داشته است . امتحان کنید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا