خرید تور تابستان ایران بوم گردی

زیدآبادی به جلایی پور: چرا در دوران انتخابات نگفتید؟

درپی واکنش «احمد زیدآبادی» به این گزاره که «رییس جمهور تنها 15 درصد قدرت را در اختیار دارد»، «حمید رضا جلایی پور» با پاسخ دادن به این واکنش گفت: «همه می‌دانستند که رییس جمهور همه‌ی قدرت را در دست ندارد». این اظهارنظر جلایی پور سبب‌ساز گفت‌وگویی مجازی شد.

به گزارش انصاف نیوز، متن کامل یادداشت‌های تلگرامی زیدآبادی و جلایی پور در پی می‌آید:

قدرت رییس جمهور!

برخی دوستان اصلاح طلب در این روزها تأکید می‌کنند که رییس جمهور کمتر از 15 درصد قدرت را در اختیار دارد.

اگر اینطور است؛ بی زحمت این را هم بگویند که آیا این نکته به تازگی کشف شده است یا اینکه پیش از انتخابات ریاست جمهوری نیز عیان بود؟


واکنش حمیدرضا جلایی‌پور به زیدآبادی:

فرض کنید سخن جناب زیدآبادی عزیز و فرهیخته در بالا درست است. آیا اینکه اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان این پانزده درصد قدرت را از کنترل «تندروها» خارج کردند کار خطایی کردند؟!

اتفاقاً برخلاف نظر جناب زیدآبادی مردمی که به همراه اصلاح‌طلبان به روحانی رأی دادند، می‌دانستند او همه قدرت را ندارد. در اصل مردم با انتخابشان کاری کردند که تجربه‌ی دوره‌ی احمدی نژاد تکرار نشود. واقعاً این کار مردم (خصوصاً در دوره‌ی خطرناک ترامپ و خاورمیانه‌ی لغزنده) انتخاب بجایی و شایسته‌ی تحسین است.


پاسخ احمد زیدآبادی به جلایی پور:

یک نکته به اضافه‌ی نکته‌ای دیگر

در پاسخ به دوست گرامی جناب آقای دکتر جلایی پور فقط یک نکته را عرض می‌کنم و آن اینکه، ما در دوران انتخابات، چنین تحلیل‌هایی از دوستان نخواندیم و نشنیدیم. در آن دوران، سخن از تعیین سرنوشت ایران برای 50 سال آینده و وعده‌های شیرین و رنگارنگ در همه‌ی زمینه‌ها بود. در واقع، منظور من از طرح پرسش مربوط به قدرت رییس جمهور این بود که به دوستان اصلاح طلب یادآوری کنم که نمی‌شود قبل از انتخابات موقعیت رییس جمهور چنان رفیع و تأثیرگذار و پس از انتخابات چنین بی اهمیت و ناچیز باشد. افزون براین، به نظرم می‌رسد که اگر تحلیل کنونی آقای جلایی پور در طول تبلیغات انتخاباتی به افکار عمومی ارایه می‌شد، رأی روحانی نه این می‌شد که شد.

در عین حال، به نظرم دوستان اصلاح طلب درباره‌ی نگاهشان به جناح رقیب هم اگر توضیح شفاف و بدون تناقضی به افکار عمومی دهند، بسیار مفید خواهد بود.

آنچه من از گفته‌ها و نوشته‌های بسیاری از این دوستان دریافته‌ام این است که رقبای آنان در جناح مقابل، کمترین تعقلی در سیاست‌ورزی و کمترین حس انسان دوستی در رفتارهای اجتماعی و کمترین دلسوزی نسبت به بقای کشور و ملت ایران ندارند و اگر موقعیتشان به خطر افتد و یا حتی قدرت سیاسی را تمام و کمال به چنگ آورند؛ از اعلان جنگ با دیگر کشورها گرفته تا کشتار مردم و ویرانی شهرها و روستاها و در یک کلام نابودی کامل ایران زمین روی گردان نیستند.

با چنین وصفی از جناح رقیب، پس شراکت در قدرت با چنین افرادی و دعوت پی در پی به گفتگو و آشتی و صلح و اتحاد با آنان چه توجیهی دارد و بر چه منطقی استوار است؟


پاسخ جلایی پور به دو نکته‌ی مطرح شده از سوی زیدآبادی:

دوست نازنین و فرهیخته جناب آقای زیدآبادی دو نکته‌ی جدید در پاسخ ذکر کرده‌اند که از قضا با هر دو موافقم.

سخن من این بود که حتی همین ۱۵ درصد قدرتی که جناب «نبوی» گفته‌اند و جناب زیدآبادی کم‌اهمیت دانسته‌ بودند هم اگر برای بسط خیر همگانی به کار گرفته شود بهتر از هیچ است و غیرمسوولانه است بی‌توجهی به بهتر کردن حکمرانی در همین بخش. ولی اتفاقا من هم مثل ایشان و بر خلاف برآورد جناب آقای بهزاد نبوی فکر می‌کنم قدرت نهادهای انتخابی و توان تصمیم‌سازی آن بیش از ۱۵ درصد و حتی حدود ۴۰ درصد است. دولت و نهادهای انتخابی حتی در تغییر جهت و تصمیم سایر نهادها و قوا هم تا حدی تاثیر دارند و در مواردی مثل پایان جنگ و حصول برجام تصمیمات کل این ساختار سیاسی را تغییر داده‌اند.

در مورد یک‌کاسه نکردن رقبای سیاسی و قبح انسانیت‌زدایی از آنها هم با ایشان کاملا موافقم. حساب راست افراطی ایران‌سوز از اصولگرایان میانه‌رو و معقول جدا است. هزینه‌های سهمگینی که بر دوش جامعه و کشور ایران گذاشته شد از قضا بیشتر توسط احمدی‌نژادی‌ها و راست افراطی بوده است و پس گرفتن کنترل بخش بیشتری از نهادهای سیاستگذار از دست آن‌ها از طریق انتخابات گامی موثر به سمت بسط عدالت و آزادی و رفاه و دموکراسی در ایران است. تفاوت‌های بارز دوره‌ی روحانی و خاتمی با دوره‌‌ی احمدی‌نژاد در عرصه‌ی فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی و اقتصاد هم ناشی از همین نقش است. باید کوشید از طریق انتخابات و اصلاحات جامعه‌محور سهم نهادهای انتخابی و نمایندگان مردم و حکمرانی خوب را افزایش داد، اما همین سهم کنونی هم نادیده‌گرفتنی نیست.

جلایی‌پور به زیدآبادی: نقش اصلاح‌طلبان فراتر از خنثی‌سازی است

«انکار مشکلات نتیجه‌ی تحلیل‌های جلایی پور است»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. دكتر جلایی پور، شگفتا كه تئوری ماله كشی وعده های انتخاباتی از اعتدالیون تا شما نظریه پردازهای اصلاحات پیش رفت. كه بجای بهتر شدن وضعیت اقتصاد و سیاست و فرهنگ شاهد جدل علمای اصطلاحات سر 15 یا 30 درصد شدیم

    14
    3
  2. کشور آرام آرام در حال بازسازی تدریجی است و امید است با تمرین و شکیبایی روند دموکراسی و به تمکین به رای اکثریت، عمیق و مستمر باشد.

    4
    7
  3. عجبا که بعضی ها که نتایج اعمالشان یا حمایتشان یا سکوت و رضایتشان و … با بولدوزر هم صاف نمی شود مانند براندازانی که وجود افراد عاقل تر درون نظام را برای بقای نظام و اصلاح مشکلات مملکت بر نمی تابند از اصطلاح ماله کش استفاده می کنند … خوب شماها که در تمام سالهای گذشته چنین بلایی بر سر کشور آوردید و هنوز هم عشق انقلابی و زنده کننده ارزشهای انقلابتان با وجود کنار رفتن از ریاست جمهوری باز هم کشور را با دردسر مواجه می کند و صدر تا ذیل نظام را به فحش می کشد و در نقش ناجی دلسوز ملت ظاهر می شود ولی در زمان ریاست خود بلایی سخت بر سر همین ملت نازل کرد دیگر نباید از این حرفها بزنید هر چند برنامه شما دقیقا معادل سازی از روحانی با نمونه های فراوان تباه کاری های احمدی نژاد و البته با سناریو نویسی و اجرای کاملا مشخص افراد خاص و تابلو در جاهای مختلف و از جمله صدا و سیماست که قبل از مشخص شدن تکلیف داستان دیوان محاسبات دقیقا سه یا چهار ساعت بعد از خبر اولیه در گفتگوی ویژه خبری دو با لحن و ادبیاتی خاص همیشگی مظلوم و حق طلب و فساد ستیز به آن پرداخت …

    2
    7
  4. سلام ،
    آقای زیدآبادی ، یک دانشمند است که علم ( توآم با معرفت ) را در جوانی کاوید و اساسآ سیاست را در خدمت به مردم ارزیابی میکند و نه در خدمت سیاستمدار ! این آقایان – هر دو را می توان در میدان اصلاح طلبی دید – اما عرصه نگاه دکتر زیدآبادی با سیاسیونی از جنسِ آقای جلایی پور ، دارای تفاوت ماهوی است !

    8
    1
  5. پرسش های زیدآبادی عزیز و پاسخهای جلایی پور عزیز ،
    هردو دیدگاههای طیف بزرگی از طرفداران اصلاحات هستند .
    گرچه نظرات همسو و منتقد نزدیک به جناب زیدآبادی رو به فزونی ست . به هر حال هر دو دیدگاه منطقی در خود نهفته دارند که بسادگی نمیتوان از کنار اونها گذشت ، شاید هم تئوریسین‌ها و نظریه پردازان بتوانند کمکی کنند ، برای مثال نظریه اخیر رضا تاجیک قابل تامل است .

    6
    2
  6. جلایی جان شیفته قدرتی خودت و باقی رفقات..در بیست سالگی مسئولیتی پذیرفتی که ما تا ۴۰ سالگی هم شهامتشو نداریم حالا سخته براتون هیچی. بالاخره ۱۵درصد هم خوبه.هرچند خوب حواست جمع هست ۴۰درصد منظورت همان بودجه ۴۰ درصدیه دولته…آی زرنگ

    4
    2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا