خرید تور تابستان ایران بوم گردی

آزاده باشیم؟!

در پی انتشار چند گزارش و خبر و نامه درباره ی عملکرد به شدت ضعیف و نگاه امنیتی دکتر فرهاد رهبر، رییس دانشگاه تهران، یادداشتی از سوی یکی از فعالان دانشویی سابق این دانشگاه به انصاف نیوز رسید که با اطلاعاتی که در اختیار انصاف نیوز قرار دارد، این یادداشت «به دور از انصاف، ناقص و جهت دار» به نظر می رسد، همچنین دو تشکل بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با دو گرایش سیاسی کاملا متفاوت، هیچ کدام نگرشی مثبت به مدیریت فرهاد رهبر نداشته و ندارند و این از بیانیه های آنها به صراحت قابل برداشت است.

با این حال از آنجا که انصاف نیوز خود را موظف به انتشار نظر رسیده می داند، همچنان که پاسخ دو عضو هیات علمی به گزارش «تحمیل آقازاده ها و نورچشمی ها بر مصادر دانشگاه تهران» را علی رغم اینکه حدود ده برابر اصل مطلب بود، به صورت کامل منتشر کرد، متن کامل یادداشت «ایمان ملکا» با عنوان «آزاده باشیم» در حمایت از فرهاد رهبر در پی می آید:

« آخرین جلسه‌ای که من به عنوان نماینده ی انجمن‌اسلامی دانشگاه تهران در شورای فرهنگی این دانشگاه شرکت کردم، با اولین حضور دکتر فرهاد رهبر به عنوان رییس جدید دانشگاه در این جلسه مصادف شده بود. قرار بود این جلسه به نوعی تودیع من و معارفه جایگزین بنده باشد. آغاز اختلاف نظر با رییس جدید دانشگاه از همین جلسه خودش را نشان داد، اما همان‌گونه که در ادامه اشاره خواهم کرد این اختلاف در طول سالیان بعدی، هیچ‌گاه به قطع دیالوگ ولو انتقادی منجر نشد.

بهانه‌ای که موجب نگارش این مختصر شد، بحث‌هایی است که بر سر انتصاب رییس جدید دانشگاه در سایت‌های مختلف برانگیخته شده است. چیزی که واضح و مبرهن است این است که دوستان تشکل‌های دانشجویی در این دانشگاه میانه ی خوبی با دکتر رهبر ندارند. اما این موضوع نباید موجب این شود که اخلاق و انصاف در این میان زیر پا گذارده شود؛ چه اینکه از بین رفتن این اخلاق و انصاف از ماندن یا رفتن فرهاد رهبر و هر فرد دیگری در دولت جدید مهم‌تر است.

در همان جلسه ی فوق‌الذکر به طور آماری اشاره کردم که طول عمر متوسط روسای دانشگاه تهران دو سال و نیم بیشتر نبوده است و احتمال می‌دادم دکتر رهبر هم مشمول این قاعده باشد. اما به هر رو دکتر رهبر توانست شش سال بر مسند ریاست این دانشگاه بنشیند و در تمام طول این سال‌ها استراتژی اصلی‌اش این بود که او –یعنی رییس دانشگاه- خود باید حرف آخر را در تمام مسائل دانشگاه بزند. این استراتژی برای دانشگاه تهران هم فرصت و هم تهدید بود. در دوران دولتی که رییس آن بیش از هر کسی غیرقابل پیش‌بینی بود و به طرفه‌العینی مسئولان را عزل و برکنار می‌ساخت و عملا هیچ قاعده ی باثباتی حاکم نبود، جامعه ی دانشگاهی را چون دریای طوفانی می‌مانست که رهبرش کم از کشتی نجات نداشت.

مشخصا دوستان من باید به خاطر داشته باشند که زمانی که حوادث پس از انتخابات 88 به وقوع پیوست، دانشگاهیان و دانشجویان ما در مرز بحران قرار داشتند و چه هزینه‌ها که بر آنان هموار نشد. چیزی که مسلم است این است که اگر فرهاد رهبر نبود دست‌کم بسیاری از لیدرهای انجمن‌اسلامی سر از آنجا در می‌آوردند که عرب نی انداخت. و چه تعدادشان که با وساطت او از سلول انفرادی بیرون آورده شدند و شرایط ادامه ی تحصیلشان میسر شد.  تعداد بیشتری از دانشجویان بدنه و عادی هم بودند که به دلیل استراتژی رییس به جای اینکه با نهادهای بیرونی سر و کله بزنند نهایتا گذارشان به کمیته ی انضباطی دانشگاه افتاد. البته ای‌کاش شرایط به گونه‌ای رقم می‌خورد که همه ی گروه‌ها و تشکل‌ها و جریانات رسمی و غیررسمی دانشگاه از موهبت “حمایت” رهبر برخوردار می‌شدند.

معنی این حرف‌ها این نیست که در مورد حمله به کوی دانشگاه تهران بعد از انتخابات، حمله به پردیس مرکزی در محرم 88 و چندین و چند اتفاق ریز و درشت دیگر در دانشگاه خوب عمل شد و اینکه بالاخره سرنوشت پیگیری‌های دانشجویان مظلوم و آسیب‌دیده چه شد. ای‌کاش دکتر رهبر زمانی به سخن آید و درباره ی اتهاماتی که او را نشانه رفت، پاسخگوی تاریخ باشد؛ هرچند لابد ملاحظاتی دارد که من بی‌خبرم.

ماجراها محدود به 88 هم نیست. پیش از آن، برخی از دوستان ما لشکرکشی کردند و دفتر رییس به اصطلاح امنیتی دانشگاه را به تسخیر خود درآوردند. نتیجه چه بود؟ آیا کسی از آنها از دانشگاه اخراج شد؟ نهایتا تعدادی سر و کارشان به کمیته ی انضباطی افتاد که احکام آن هم عملا مسکوت ماند. بالاخره کسی که خربزه می‌خورد پای لرز آن هم می‌نشیند! من مطمئنم اگر همین اتفاق زمان رییسی غیر از رهبر اتفاق افتاده بود –شاید حتی رییسی که یدک اصلاح‌طلبی داشته باشد- دوستان من باید انتظار برخورد تندتری می‌داشتند. همان‌طور که پیش از این، در جاهای مختلف اتفاق افتاده بود.

همه ی حرف من این است که ما باید یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران بزنیم و حریم انصاف را نگه داریم. قطعا فرهاد رهبر زمانی که در سال 86 رییس دانشگاه شد با امروز که در سال 92 به انتهای دوران خود نزدیک می‌شود، تفاوت‌های زیادی کرده است و چیزهای زیادی راجع به مدیریت یک فضای پیچیده مانند دانشگاه آموخته است.

من هنوز هم با او بر سر بسیاری از انتصاب‌هایش -حتی راهبرد آمرانه‌اش- و بسیاری دیگر از امور، اختلاف نظر دارم. اتفاقا معتقدم ریشخند ماجرا آنجاست که فرهاد رهبر بیش از آنکه به طیف‌های سنتی و به اصطلاح مذهبی دانشگاه –اعم از بسیج دانشجویی و انجمن‌اسلامی و …- توجه کرده باشد به طیف‌های رادیکال‌تر توجه ویژه کرده است. برخی از اشارات را بالاتر گفتم و فاکت‌های دیگری که سربسته باقی بماند. زیبنده نیست افرادی که نمک خورده‌اند، نمکدان او بشکنند.

این روزها که انتقادات بعضا گزنده بر علیه دکتر رهبر را دیدم ناخودآگاه یاد سال 84 افتادم که دکتر فرجی‌دانای عزیز ما -رییس آن زمان دانشگاه تهران و وزیر فعلی علوم- تحت چه هجمه ی سنگین و ناجوانمردانه‌ای از سوی رسانه‌های به اصطلاح اصولگرا قرار گرفته بود تا به خیال خودشان هر چه زودتر زیر پای او را جارو کنند و رییس هم‌فکری را بر مسند این نهاد مهم آموزشی و تاریخی بنشانند. من از نزدیک شاهد بودم که چقدر بی‌اخلاق و بی‌انصاف فرجی‌دانا مورد آزار و اذیت دولت وقت قرار گرفت و چه مظلومانه کنار رفت. خیلی هم تلاش کردند تا او را لجن‌مال کنند که خوشبختانه دامن او پاک تر از این حرف‌ها و عملکردش مشعشع‌تر از این لجن‌پراکنی‌ها بود. آن روز ما بغض داشتیم که این کار جناح مقابل که از نظر خودشان خیلی مشروع و حتی واجب و ضروری بود چقدر کار زشت و پلشتی است. انصافا هم خیلی بد بود که آنچنان مانند درندگان بر فرد و گروهی که قدرت از کف داده، بتازند. لابد چهار سال بعد یا هشت سال بعد هم می‌خواهیم و می‌خواهند که رییس بعدی را با لجن‌مال کردن و قلبی منزجر از روی صندلی بردارند تا در این تداول ایام منافع خود را پی‌جویی کنند و چه باک اگر حرمتی شکسته شد، دلی چرکین شد و نهادی لطمه دید.

باز تأکید می‌کنم که اخلاق و انصاف نیست که زمین‌خوردگان را سنگ زنند. فرهاد رهبر دیر یا زود مسند ریاست دانشگاه تهران را با همه خوبی‌ها و بدی هایش، با همه نکات منفی و مثبتش، ترک خواهد کرد. اما چه زیباست و چه نیکوست که از خوبی‌های افراد تقدیر کنیم و نقاط منفی را نه برای کوبیدن آنها که برای عبرت‌آموزی و اصلاح امور کشور و جامعه به کار بریم. همه ی دوستان خودم، سایر تشکل‌های دانشجویی، اعضای فعلی و ادوار آنها را به پروای الهی دعوت می‌کنم. از دکتر رهبر هم علی‌رغم همه ی اختلافات بعضا بزرگ، به خاطر همه ی زحماتی که در این سال‌ها برای دانشگاه تهران کشید تشکر می‌کنم و به او خسته نباشید می‌گویم. »

تحمیل آقازاده ها و نورچشمی ها بر مصادر دانشگاه تهران +جوابیه

پاسخ دو عضو هیات علمی دانشگاه تهران به گزارش نورچشمی ها

تا آقازاده ها هستن ما چکاره‌ایم؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا