خرید تور تابستان ایران بوم گردی

دکتر مسعود پزشکیان: باید برای حل مشکلات کشور زبان گفتگو با دنیا را یاد بگیریم

دکتر مسعود پزشکیان، درباره‌ی اولویت راهبردی عبور تغییر شرایط به شرایط مطلوب، گفت: اول اینکه ما اگر بخواهیم مشکل مملکت را حل کنیم، باید زبان گفتگو با دنیا را یاد بگیریم. ما نمی‌توانیم با همه بجنگیم و همانطور که مقام معظم رهبری در سیاست‌های کلی چشم انداز فرمودند بالاخره تعامل سازنده باید با دنیا داشته باشیم.

به گزارش انصاف نیوز (رسانه‌ی کمپین انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان)، کاندیدای احتمالی انتخابات آتی ادامه داد: وضعیت ما اکنون با دنیا سازنده نیست، ما با همه دعوا داریم و این امکان ندارد که بخواهیم در دنیا زندگی کنیم و با همه دعوا داشته باشد.  با مسلمانان، یک طور دعوا داریم و با آنها که مسلمان نیستند، به یک نحو دیگر دعوا داریم. اگر نخواهیم با دنیا کار کنیم، خودمان چه می‌خواهیم بکنیم؟

نمی‌توان قوم‌های دیگر را مثل قوم خودمان کنیم

وزیر دولت اصلاحات ادامه داد: بحث دوم این است که در درون کشور خودمان باید زبان گفتگو با یکدیگر را یاد بگیریم. ما در کشوری با قبایل، نژادها و سلایق مختلف هستیم. ترک، لر، بلوچ ، کرد، ترکمن، عرب و … داریم و باید همدیگر را بپذیریم و حق و حقوق همدیگر را رعایت کنیم. به فرهنگ‌ها و باورهای همدیگر احترام بگذاریم نه اینکه بخواهیم همه را عین خودمان کنیم. طبیعی است اگر بخواهیم، قوم‌های دیگر را مثل  قوم خودمان کنیم، تنش، تضاد و دعوا بین ما به وجود خواهد آمد. پس زبان گفتگو بین خودمان را هم باید یاد بگیریم. نمی‌توانیم به یک گروه و دسته‌ای اجازه بدهیم که پست و قدرت‌ها را بگیرند و بقیه دسته‌ی دوم و سوم و چهارم باشد. عدالت حکم می‌کند با همه عادلانه برخورد کنیم و با همه بر مبنای عدالت رفتار کنیم و کاری که حضرت علی(ع) می‌کرد را ما هم بکنیم. اگر ما زبان گفتگوی داخل خودمان  را درست نکنیم، حتی در درون خودمان هم، همدیگر را قبول نخواهیم داشت.

هیچ کدام‌مان فرعون نیستیم؛ یکی دو نمره فاصله داریم

وی گفت: در حوزه‌ای که به نام تشییع وجود دارد، خیلی‌ها را به اسامی مختلف منحرف می‌خوانیم و کنار می‌گذاریم و این حلقه به تدریج کوچک و کوچکتر می‌شود. ماندگاری حلقه‌ای که کوچک است، بسیار سخت است. حضرت موسی وقتی می‌خواهد برود با فرعون صحبت کند، اولین چیزی که از خدا می‌خواهد این است که قلب مرا باز کن. خدا وقتی می‌خواهد بگوید به نزد فرعون برو، می‌گوید با فرعون ملایم صحبت کن. موسی می‌گوید قلب مرا باز کن تا بتوانم با او گفتگو کنم. ما قلب بازی می‌خواهیم؛ نه مردم ما، نه قبایل ما و نه گروه‌ها و جناح‌های ما فرعون هستند و نه ما فرعونیم. پس باید قلبمان آن قدر باز باشد که بتوانیم همدیگر را تحمل کنیم و با هم صحبت کنیم و همدیگر را تکفیر نکنیم و یکی را مطلق 100 و یکی را صفر و زیر صفر نکنیم. اگر یکی خیلی خوب است و 20 می‌گیرد، این یکی 18 می‌گیرد و اینطور نیست که این 20 می‌گیرد و آن یکی صفر. ما با هم یکی یا دو نمره فاصله داریم. همه‌ی این حرف‌هایی که از عدالت و دوستی و خوبی می‌زنیم در عمل بروندادش معلوم نیست که کدام یکی از ما راست می‌گوییم. در داخل باید وحدت ایجاد کنیم و در خارج باید تعاملی بر اساس چشم اندازهایی که مقام معظم رهبری فرمودند، داشته باشیم، یعنی با دنیا با تعامل رفتار کنیم چون با دنیا نمی‌شود جنگید، قرار هم نیست که بجنگیم. بالاخره باید زبان گفتگوی همدیگر را بدانیم و هم در داخل مشکلات داخلی را داریم و هر کس خیال می‌کند قوم، حزب و قبلیه و دسته‌ی او فقط درست است که این تفکر غلط است.

حق و عدالت را بر اساس سهم جمعیتی باید به همه داد

وی تاکید کرد: حق و عدالت را بر اساس سهم جمعیتی باید به همه داد و آن زمان است که ما می‌توانیم کنار هم باشیم. حالا در هر گروه و دسته‌ای ممکن است یکی قانون گریزی، قانون شکنی یا هنجارشکنی کند که باید در چارچوب قانون با آن مقابله کرد. ولی هر کسی در چارچوب قانون با قوه و زبان خود آزاد باشد که زندگی کند، رشد و فکر کند و حرف بزند و امکان ترقی و شکوفایی داشه باشد نه اینکه اگر من از یک قوم و نژاد و دسته‌ای باشم، حق رشد کردن نداشته باشم. فرعون چه کار می‌کرد؟ نمی‌گذاشت یک عده رشد کنند و به یک عده خاص اجازه رشد می‌داد. حق نداریم به یک عده ای اجازه‌ی رشد دهیم و عده‌ای را نگذاریم رشد کنند. عدالت یعنی بستر برای رشد همه آماده باشد، حالا هر کس جلوتر رسید، حق با اوست، نه اینکه اگر من رسیدم و نرسیدم حق با من است.

با چالش‌های جدی مواجه هستیم

نماینده‌ی مردم تبریز در گفتگویی درباره‌ی «دغدغه این روزهای مردم»، گفت: بیش از 70 تا 80 درصد مراجعه کنندگان به نمایندگان به دنبال کار هستند. معضلی که اکنون با آن طرف هستیم، بیکاری و نبود کار برای جوانان است. سایر مسائل هم تحت تاثیر این مشکل است یعنی خود به خود مسایل اقتصادی، بیماری و معیشتی و … تحت تاثیر اشتغال است چون اگر این مشکل حل شود، دیگر مشکلات هم تحت تاثیر آن حل خواهد شد. نسلی که الان در جامعه حضور دارد، نسلی است که واقعا کنترل نشده است؛ در اوایل انقلاب وعده دادند که هر کس بیشتر بچه‌دار شود، کوپن بیشتری به آنها می‌دهند بنابراین  بچه‌دار شدند، سپس دیدند مدرسه نیست، زمانی که می‌خواستند به مدرسه بروند، سه شیفته بود یعنی در سه نوبت، صبح، ظهر و عصر به مدرسه می‌رفتند. آنها با مشکلات، گرفتاری‌ها و نواقص زیادی درس خواندند تا به سن دانشگاه رسیدند و دوباره مشکل دانشگاه پیدا کردند و خانواده‌هایشان زحمت زیادی کشیدند که از هر طریقی،  یک دانشگاه آزاد، خصوصی و دولتی پیدا کردند تا آنها را آموزش دهند و الان هم که به عرصه کار آمده‌اند، کاری برای آنها پیدا نمی‌شود که پاسخگوی نیازهایشان باشد. برای این نسل در فردایی که پیر می‌شوند، در تامین نیروها و افرادی که بخواهند آنها را نگه دارند یا بیمارستان‌هایی که آنها را پوشش دهند، کمبود خواهیم داشت. یعنی واقعا به نسلی که در دوره انقلاب به دنیا آمد تا زمانی که بخواهد از دنیا برود، خیلی سخت خواهد گذشت. این معضلی است که با آن مواجه هستیم. از سوی دیگر، در سیاست‌هایی که در دانشگاه چه در صنعت و غیره از سوی ما در مجلس و قبل از ما در مجلس و مدیران که ما هم جزو آنها بودیم برای این جمعیتی که با آن مواجهیم و این بلا بر سرشان می آید، طراحی شد، با چالش‌های جدی مواجه هستیم.

دولت‌های بعدی را با یک شهر سوخته مواجه می‌کنند

دکتر پزشکیان توضیح داد:  ساده ترین و بدیهی ترین موضوع که بسیار ساده می توان به آن اشاره کرد سخنان رییس دولتی است که 7 و یا 8 سال است قدرت اجرایی را به دست گرفته است. او وقتی داشت برای خودش تبلیغ می‌کرد گفت قبلی‌ها خوردند، بردند، دزدی کردند و جاسوس بودند و گذشته را به طریقی زیر سوال برد تا بتواند خودش را توجیه کند و الان هم که دولت خودش در حال تمام شدن است، دولت‌های بعدی را با یک شهر سوخته و یک وضعیت سوخته مواجه می‌کند. این بدیهی ترین موضوعی است که می‌شود به آن اشاره کرد. یعنی ما تمام کسانی را که کار کردند، حتی اگر با سوز دل کار کرده باشند، خودمان می‌آییم و می‌گوییم آدم‌های بدی بودند؛ شما الان نگاه کنید، تقریبا اکثریت روسای جمهور، روسای مجلس، استانداران ، وزرا و مدیران گذشته، البته اگر اکنون در قید حیات نیستند که شهید شدند و رفتند، وگرنه اگر آنها هم می‌ماندند یک چیزی برایشان درست می‌کردند. به جز مقام معظم رهبری که در جایگاه رهبری هستند، برای روسای جمهور، روسای مجلس، استانداران و فرمانداران حرف درست کرده‌اند. با این تعریف‌ها، وقتی به گذشته نگاه می‌کنید، از گذشته مدیرانش موردی را نمی‌توانید  بیاورید و بگویید اینها خوب عمل کردند. ما یاد گرفتیم که همه را زیر سوال ببریم و خودمان هم که نمی توانیم کاری بکنیم  بنابراین این گرفتاری‌ها طبیعتاً ادامه پیدا می‌کند. این روندی که با آن مواجه هستیم، هویت فرهنگی ما را به زیر سوال برده است، برای اینکه هر چه در گذشته انجام دادیم را خودمان به زیر سوال بردیم، کاری که الان انجام دادیم هم چنگی به دل نمی‌زند و اینهایی هم که الان هستند را می‌گویند منحرف هستند. از کجا معلوم است آنهایی که در آینده می‌آیند، کار درستی انجام دهند؟!

نمی‌شود با دروغ ادامه داد

وی درباره‌ی برداشت خود از نظر مردم نسبت به مسایل کشور گفت: باید از مردم نظرسنجی شود چون هر کس از دید خودش مردم را تحلیل می‌کند و ممکن است واقعیت‌ها خارج از دید من باشد. اگر بخواهیم درباره مردم از نظر مردم  صحبت کنیم، درست این است سوالاتی که در ذهنمان است را طرح کنیم و بعد نمونه‌ی درستی از مردم انتخاب کنیم تا به روش درستی، آنها را پر کنند، سپس  داده‌ها را تجزیه و تحلیل کنیم و بعد درست منتشر کنیم نه این که بیاییم و داده‌ها را بازی دهیم، بیاییم آمار را بازی دهیم و بگوییم «همه شاغل هستند» در حالی که همه مشکل داشته باشند. در دنیای امروز در زمینه‌ی اقتصاد، آنهایی که به دنبال سود، پول و منفعت هستند و حتی آنهایی که دنبال پایداری و ثبات هستند، قدم اول برای رسیدن به هدفشان، صداقت با مردم است. می‌شود یکبار سر مردم کلاه گذاشت و می‌شود دو بار به آنها دروغ گفت، ولی نمی‌شود ادامه داد؛ در دراز مدت امکان پذیر نیست.

پزشکیان درباره‌ی حامیان روی کار آمدن احمدی‌نژاد در دو دوره‌ی ریاست جمهوری، گفت: تنها بحث یک نفر احمدی‌نژاد نیست بلکه بحث اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هم به میان می‌آید و نه فقط درک و انتخاب مردم. بالاخره منافع سیاسی عده‌ای حکم می‌کند که با یک عده‌ای باشند. بحث‌های اعتقادی، جناح بندی‌ها و منافع سیاسی هم نقس بسزایی دارد. این جناح بندی ها است که برون دادشان  همین چیزی میشود که در جامعه بروز و ظهورش را می‌بینید.

وی درباره‌ی جناح بندی‌ها توضیح داد: من می‌گویم این جناح بندی‌ها عامل این مشکلات است؛ اگر قبول نداشتم که نمی‌گفتم این نتیجه این کار است. بالاخره افرادی هستند که احمدی نژادها و مشابهات را پشتیبانی کردند که آمدند و وقتی می‌بینند می‌خواهند به اسم مردم و خدمت به مردم و سپس زیر سوال بردن دیگران بیایند، باید یک کاری بکنند که مشروعیت و مقبولیت برای خود پیدا کنند و با این حرف‌هایی که زدند، آمدند اما آمدن‌ها چقدر نتیجه داد؟ واقعیت این است که الان با مشکلات زیادی از نظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی  در دولت و مجلس و در جامعه مواجه هستیم.

نماز می‌خوانیم که عادل باشیم نه ظالم

وزیر دولت اصلاحات با تاکید بر اینکه باید در ابتدا اصلاح و اصول را تعریف کرد، گفت: اصول تعریفی دارد. باید بگوییم این اصول چیست؟ ما یاد گرفتیم که بگوییم اصول دین ما نبوت، امامت، عدل، قیامت و توحید است. پنج اصل برای خودمان تعریف کردیم و بقیه همه فروع هستند. اگر اصولی غیر از این برای خودمان تعریف کردیم، آنهای دیگر جزو دین و شریعت ما نیست بلکه اصولی است که من درست کردم و فروع هم برای رسیدن به این اصول است. اصول یعنی پایه‌های ساختمان و فروع یعنی دور و بر و اتاق‌هایش را که باید بر اساس پایه بچینیم و آماده کنیم. در بحث مدیریتی، ما اهداف کلی و اهداف اختصاصی داریم که بر اهداف کلی می‌ایستیم. هیچ وقت نمی‌شود هدف‌های اختصاصی، شما را به هدف‌های کلی نرساند، هدف‌های اختصاصی ریز شده‌ی هدف‌های کلی و قدم‌هایی است که باید بردارید که به هدف اصلی برسید. نماز و روزه و حج و جهاد و امر به معروف برای توحید است، برای وحدت و عدالت و برای این است که بپذیریم اگر امروز برای فردای روز قیامت حرکت می‌کنیم، حساب و کتاب را بر اساس عدالت و میزان باید انجام دهیم. نماز می‌خوانیم که عادل باشیم نه ظالم، نماز می‌خوانیم که حق کسی را نخوریم. امر به معروف و نهی از منکر می‌کنیم که رفتار دیگران باعث به هم ریختن امنیت و ثبات دیگران نشود؛ نه اینکه یک فعالیت شخصی را هدف قرار دهیم. اگر من در منزل خودم یک کاری می‌کنم، به کسی ارتباط ندارد ولی اگر در جامعه هنجار شکنی می‌کنم و به حقوق و حدود دیگران تجاوز می‌کنم، یکی (چه قانون و چه امر به معروف و نهی از منکر) باید جلوی من را بگیرد. زیباترین تعریف از امر به معروف و نهی از منکر این است: کسی که در کشتی نشسته و زیر پای خودش را سوراخ می‌کند، اگر جلویش را نگیرید، همه غرق خواهند شد. امر به معروف و نهی از منکر یعنی این که اگر کسی مشغول سوراخ کردن کشتی است، باید به او بگویی حق ندارد این کار را بکند. اگر ما با این دید نگاه کنیم، امر به معروف و نهی از منکر از خیلی چیزهای ساده‌ای که ما برای خودمان درست کردیم‌، خارج می‌شود و آن چیزها به آنچه برمی‌گردد که ریشه به تیشه نظام جامعه‌ی ما می‌زند چون کاملا با آن بیگانه هستیم.

باید از همان اول جلوی خلاف‌های دولت را می‌گرفتند

وی درباره‌ی عملکرد مجلس فعلی در امر نظارت بر دولت گفت: مجلس حاصل فرایندی است که برآیند فعالیت شورای محترم نگهبان، مردم و واحدهای امنیتی و سیاسی است که در حاکمیت حضور دارند.  یک عده افراد قبل از رسیدن به انتخابات مجلس از سوی شورای نگهبان رد می‌شوند. یک عده افراد هم در این اوضاع سیاسی اصلا نمی‌ خواهند به عرصه بیایند و خودشان را عرضه کنند. در نتیجه یک عده دیگری می‌مانند که بیایند و خودشان را عرضه می‌کنند. از این عده، مردمی هم که بخواهند وارد مشارکت شوند، یک تعدادی نمی‌آیند و تعدادی هم که می‌آیند، افرادی را انتخاب می‌کنند که محصول آن، همین است که شما می‌بینید. پس اگر تقصیری وجود دارد، همه جریانات دارای تقصیر هستند، آنهایی که خودشان را کنار کشیدند، آنهایی که مانع آمدن برخی می‌شوند، آنهایی که در انتخابشان به کسانی رای می‌دهد که می‌توانند معامله کنند، همه مقصر هستند. وقتی من به یک عده می‌گویم اگر به من رای دهید، می‌روم و فلان کار را برای شما می‌کنم، در حقیقت آن آدم بخاطر وعده‌ی داده شده به من رای می‌دهد؛ او توانایی‌های من را ارزیابی نکرده و نمی‌داند که آیا بر اساس عدالت می‌توانم نظارت درست بکنم و یا علم دارم؟ نه خیر؛ من یک وعده به ایشان می‌دهم و او هم بر همین اساس به من رای می‌دهد. وقتی بر اساس وعده و وعید رای می‌دهیم، باید به خاطر داشته باشیم، آدمی که می‌تواند معامله کند تا رای بیاورد، طبیعتا اگر فردا، معامله بزرگتری هم باشد، معامله می‌کند و نتیجه‌ای که حاصل شده، این است که ما در مجلس و دولت و زمانی قرار گرفتیم که خیلی از ضعف‌ها به آن وارد است و نمی‌شود دفاعی هم کرد. عدم نظارت مجلس بر دولت مشهود است؛ امور خلاف قانونی که دولت انجام می‌دهد، مجلس از کنارش می‌گذرد. مجلس اگر مجلس باشد، نمی‌تواند از کنار آنها بگذرد. از همان اول اگر جلوی خلاف‌های دولت را می‌گرفتند، کار به اینجا نمی‌رسید که همه خلاف‌ها را بکنند و هیچ کس هم نتواند جلویش بایستد. هیچ توجیهی هم نمی‌شود کرد. اینجا باز هم به بحث قبلی بر می‌گیردم که همان بحث اصلاحات و اصول بود. اصول چارچوب‌هایی دارد و اصلاحات هم همینطور.

هیچ انسان عاقلی نمی‌تواند بگوید با اصلاحات مخالفم

پزشکیان درباره‌ی تعریف خود از اصلاحات گفت: من یکبار در مجلس سخنرانی کردم و گفتم چهار اصل وجود دارد و وقتی می‌گوییم اصلاحات کنیم بر اساس همان اصول است  و اگر حرف دیگری دارید باید روی آن بگذارید. این چهار اصل را بر همه‌ی قسمت‌ها و شاخه‌های اجتماعی می‌توان تطبیق داد. اصلاحات یعنی عادلانه عمل  کردن، هزینه اثربخش عمل کردن، کارآمد بودن و کیفیت بهتر ارایه دادن. یعنی ما در مسایل فرهنگی، مسایل اقتصادی، مسایل علمی، مسایل اجتماعی، در مسایل کارشناسی و غیره وقتی می‌گوییم می‌خواهیم اصلاحات کنیم یعنی چه؟ یعنی اینکه می‌خواهیم شرایط را بهتر کنیم، هزینه را پایین بیاوریم، یعنی می‌خواهیم کارایی را بیشتر کنیم و یعنی می‌خواهیم عدالت را حاکم کنیم. با توجه به این موارد که ذکر کردم، هیچ انسان عاقلی نمی‌تواند بگوید با اصلاحات مخالفم. امام حسین(ع) وقتی به کربلا می‌رفت گفت برای اصلاح می‌روم. حضرت علی(ع) وقتی با مالک حرف می‌زد، به او فرمود میروی که اصلاح امور مردم بکنی. از سویی هر که دو روزش برابر باشد، زیانکار است و برای اینکه دو روز برابر نباشد باید تغییر و اصلاح کنید. با چه چیز این مخالفت داریم؟ کدام بخش آن را قبول نمی‌کنیم؟ یعنی می‌خواهیم تغییری در زندگی ما بوجود نیاید؟ یعنی می‌خواهیم کیفیت بهتر نشود؟

وی افزود: شما سازماندهی متشکل هدفمندی که مانیفست و اصول داشته باشد چه در اصلاحات و چه در اصولگرایی پیدا نمی‌کنید. شما سازمانی را پیدا نمی‌کنید که مثل سازمان‌های تعریف شده‌ی علمی که  برای خودشان اساسنامه و مرامنامه دارند و برای هر کدام از کارهای اجتماعی نقشه‌ی راه دارند، باشد. می‌گویند ما حاکم باشیم، در آموزش، در صنعت، در اقتصاد، در فرهنگ و غیره این کار را می‌کنیم که این می‌شود یک دسته و جناح و گروه. آیا اصلاحات این را دارد؟ ندارد. آیا اصولگرایی دارد؟ ندارد. پس ما چه چیزی را می‌گوییم به اسم اصولگرا و اصلاح طلب؟ الان همین اصولگرایی که در مجلس است، چند دسته هستند؟ حتی در همان دسته‌هایی هم که وجود دارد، باز چند دسته هستند! البته همه اینطور نیستند اما بیشتر دعوای قدرت است و می‌گویند مثلا شما رییس نشوید و من باید رییس بشوم.

اگر جامعه نپذیرد جرات نمی‌کنم وعده‌ی غلط بدهم

وی با اشاره به اصلاح طلبان، تصریح کرد: در همه بخش‌ها اینگونه است؛ در زمان خاتمی مگر همین بچه‌ها، عبور از خاتمی را مطرح نکردند؟ در حالی که اعتبار و شخصیت خود را از خاتمی گرفته بودند ولی در اواخر می‌گفتند خاتمی نمی‌تواند و باید عبور از خاتمی راه بیندازیم. این مشکلی است که ما داریم. اگر بر اساس علم حرکت نکنیم و اگر نقدی که می‌کنیم بر اساس شواهدی نباشد و اگر از اصول و اصلاحی حرف می‌زنیم، آن را با عدد و رقم ثابت نکنیم، هوچی‌گیری بیشتر کنیم و عوام‌فریبانه حرف بزنیم، مطمئناً بیشتر نفوذ می‌کنیم تا اینکه با عدد و رقم صحبت کنیم! حکایت عکس مار کشیدن و مار نوشتن است. باید یک طوری صحبت کنید که بگویند خیلی باسوادی و خیلی با مردم هستی ولی اگر عدد و رقم ارایه کنید، ممکن است جایگاه زیادی نداشته باشید؛ در نتیجه جامعه در  پذیرش آمار و ارقام و سیاستمداران نقش مهمی دارد. از سویی باید توجه داشت جامعه است که از من می‌پذیرد گولش بزنم. اگر جامعه نپذیرد من جرات نمی‌کنم بیایم وعده‌ی غلط بدهم؛ یکبار اگر وعده‌ی غلط دادم و دفعه بعد بزند در گوش من که غلط کردی وعده دادی، اینطوری نمی‌شود. با قهر کردن هم کار درست نمی‌شود.

عین بی‌اصولی است که دیگران را حذف کنیم

دکتر پزشکیان با انتقاد از قهر با انتخابات، گفت: شما خیال می‌کنید اگر سوار قطار نشوید، قطار می‌ایستد که سوار شوید؟ آن می‌رود و تو زمین می‌مانی. بالاخره باید در یک مسیر حرکت کنیم، در این مسیر اصلاحات کنیم و اصول داشته باشیم. مگر می‌شود آدمی بدون اصول باشد؟ وقتی می‌خواهیم اصلاحات کنیم، بر اساس اصول و هدفی است. بدون هدف مگر می‌شود اصلاح کرد؟ حتما اصولی داری که می‌خواهی اصلاح کنی. این حرف‌های جاری برای تقسیم قدرت است. در نزد خدا، آن کس که تقوایش بیشتر است، گرامی‌تر است. حضرت علی(ع) وقتی تقوا را معنا می‌کند، می‌گوید تقوا حرکت بدون خطاست یعنی در هر حالی و هر جا که قرار گرفتی، اگر توانستی حرکت بدون خطا کنی، متقی‌تر هستی. آیا ما اینطوری انسان‌ها را انتخاب می‌کنیم؟ یعنی بی‌خطاها و بی‌نقص‌ها را انتخاب می‌کنیم یا آدم‌هایی که آدم‌های ما هستند را مدیر کل، استاندار و نماینده می‌کنیم و آدم‌هایی که توانمند هستند، می‌توانند و عالم هستند را از رده خارج می‌کنیم و بعد می‌گوییم ما اصول داریم؟ این، عین بی‌اصولی است.

با زدن و زندانی کردن و تهدید و تحریم، چیزی درست نمی‌شود

وزیر دولت اصلاحات درباره ی علت مشکل و اینکه مشکل صرفا جامعه است؟، گفت: اصلا مشکل پایین از بالا است. حدیث نبوی می‌گوید: صلاح و فساد جامعه از دو چیز است امرا و علما. اگر در جامعه‌ای فساد است، این دو دسته فاسد هستند. اگر جامعه‌ای، صالح است، این دو دسته صالح هستند. پس اگر در جامعه‌ی ما مشکل وجود دارد، یکی یا هر دو گیر دارند. برای اینکه این عالمان، امرا و مدیران هستند که جامعه را به یک جاهایی می‌کشانند. خوب، نتوانستند بکشند و وضعیت را به اینجا کشاندند. نمی‌شود کسی که عالم است، خودش را کنار بکشد و بگوید من نبودم. می‌گویند «چو می‌بینی که نابینا و چاه است، اگر ساکت بنشینی گناه است» اگر عالم می‌بیند این راه مردم را به فنا و نابودی و بی فرهنگی می‌کشد باید بلند شود و راه حل‌ها را درست کند و بیدارشان کند. بیدارکردن هم با زدن و زندانی کردن و تهدید و تحریم کردن درست شدنی نیست.

وی درباره ی اهمیت انتخابات در این مسیر گفت: البته یک بخش از این قضیه، انتخابات است. دکتر شریعتی نسبت به مساله‌ی دموکراسی و انتخابات و غیر انتخابات بحث‌هایی داشت اما انتخابات باید باشد چون در نتیجه‌ی خوب و بد همه شریک هستند، البته معنی این حرف، این نیست کسانی که انتخاب می‌شوند همه خوب هستند اما شما انتخاب کردید و باید بپذیرید. دیگر نمی‌شود اشکالات را به اسم یک عالم و یک کارشناس و به اسم دین و مذهب تمام کرد و باید پذیرفت، انتخاب مردم بوده است.

پزشکیان درباره‌ی انتقاد و دلگیری بخشی از اصلاح طلبان و خواسته‌ی آنها برای زمینه‌سازی حضور در انتخابات گفت: جهت گیری باید این باشد که مردم را به صحنه بیاورد و جذاب باشد، نه اجازه‌ای که بخواهیم به حضور سیاستمدارانی بدهیم و به عده‌ای ندهیم. طبیعاً عده‌ای که حضور پیدا نمی‌کنند با خودشان یک عده دیگر را هم نمی‌گذارند و اصلاً اگر آنها کاری هم نداشته باشند، یک عده دیگر نمی‌آیند. هر چه حلقه‌ی این حضور را تنگ‌تر کنیم، حضور مردم کمتر خواهد شد. هر چه به سلایق اجازه حضور دهیم، مشارکت مردم بیشتر خواهد شد. صلاح و فساد جامعه با علما و امرا است یعنی از بالا سرچشمه می‌گیرد. تصمیم می‌گیرند که چه کسی بیاید و چه کسی نیاید و در نتیجه جامعه از مشارکت حداکثری محروم خواهد بود و این جواب آن سوالی است که چه باید کرد تا حضور شاد، همگانی و حداکثری داشته باشیم.

وزیر دولت اصلاحات درباره ی برخی بر حرمتی‌ها به بزرگان کشور گفت: همین بی‌اصولی است. من که می‌گویم اصول، آنچه دارد اتفاق می‌افتد مصداق بی‌اصولی است. کجای دین به مومنان اجازه داده شده که آدم‌ها این طور به هم بپرند؟ در این پریدن‌ها من مصداقی از اصول نمی‌بینم. من گفتم مشکل جامعه از علما و امراست. ما یا از علما یا امرا هستیم و در هر حالت این مردم به ما نگاه می‌کنند. همین اختلافات را ما ایجاد می‌کنیم؛ مگر چه کسی غیر از ما ایجاد می‌کند؟ دعوایی که پایین به وجود می‌آید از بالاست.

اصلاحات یعنی اصلاح اما ما حذف می‌کنیم، آنها هم حذف می‌کنند

پزشکیان به عنوان راه حل مساله گفت: کار سختی است. باید به اصول اعتقادی پایبند باشیم؛ به همان چیزی که ادعا داریم پایبند باشیم. به اصول اصلاحات پایبند باشیم، همان حرفی که داریم را عملی کنیم. اگر کسی که می‌گوید اصلاحات، به ان پایبند باشد، معنایش حذف دیگران نیست. اصلاحات یعنی اصلاح دیگران اما ما حذف می‌کنیم، آنها هم حذف می‌کنند. اصول هم یعنی بر اساس عدالت و انصاف عمل کردن. اصول یعنی آبروی آدم‌ها را نبردن. اصول یعنی در چارچوب قانون مجازات کردن و اگر دلیل نداشته باشند، حق حرف زدن نداشته باشند. حتی من اگر تخلفی کردم و نتوانستند ثابت کنند، مجرم هستند. پایبند به اصول نیستند یا اصولی آورده‌اند که ما نمی‌شناسیم. باید تعریف کنند آن اصولی که اینها دارند کدام اصول است و چه اصولی است که بدون محاکمه‌ی فردی در دادگاه، تمام تهمت‌ها را به او زدند؟ فردا اگر دادگاه تبرئه کرد و یا اینها نتوانستند دلیل بیاورند، جواب این همه بدنامی‌ها و آبروریزی‌ها را چه کسی باید بدهد؟ این اصول است؟ اسم کچل را می‌گذارند «زلف علی» و کور را می‌گذارند «عین علی». بی‌اصولی‌ها را به نام اصول قالب کنیم در جامعه؟

دعواهایی که می‌بینید از قلب‌های کوچک است

دکتر پزشکیان با بیان اینکه «در این مقطع، رهنمودها و حضور و مداخله‌ی مقام معظم رهبری می‌تواند کارساز باشد»، گفت: بالاخره رهنمود یا سخنرانی و خواسته‌های ایشان در ساکت کردن یا اصلاح این اوضاع و احوال به نظر من حرف اول را می‌زند. پس از آن زمان است که امثال اقای رفسنجانی می‌توانند کاری انجام دهند. تصور من این است که آن یک قسمت است و بقیه افرادی مانند اقای رفسنجانی و آقای خاتمی و امثالهم که حضور دارند، هر کدام می‌توانند تاثیر گذار باشند، به شرط اینکه ما بپذیریم اینها می‌توانند تاثیرگذار باشند. یعنی همان انشراح صدر که موسی از خدا خواست و خدا به رسول خدا گفت من قلب تو را باز کردم. در جریان جنگ احد افراد و منافقینی  که در مدینه بودند نه تنها با رسول خدا نیامدند بلکه کلی هم توطئه کردند و پشت سرش حرف زدند. خدا در قرآن به رسول می‌گوید که بیا از اینها بگذر و از خدا هم بخواه بگذرد و بعد می‌گوید بیا با اینها مشاوره کن. با کی‌ها؟ با آنهایی که در آن جنگ در مقابل رسول خدا ایستادند. منافق بازی در آوردند. به رسول خدا می‌گوید بیا و با اینها مشورت کن. آیا ما اینقدر انشراح صدر داریم که این کار را بکنیم؟ قلبمان اینقدر کوچک است که با یک حرف جوش می‌آوریم. تا زمانی که با یک حرف یا یک کلمه جوش می‌آورد، جاذبه‌ی ما نمی‌تواند اینقدر زیاد باشد. باید این قلب آنقدر بزرگ باشد که بتواند جذب کند و اگر در آن ریخت، جوش نیاورد و بتواند بپذیرد و تحمل کند، آن وقت می‌شود کار کرد. ما اینطور نیستیم و قلبمان آنقدر کوچک است که  تا یک قطره در آن می‌ریزیم سریع جوش می‌آورد. در نتیجه دعواهایی که می‌بینید از قلب‌های کوچک است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا