چاپلوسان، دلقکهای دور و بًر
حجتالاسلام هادی سروش در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده، نوشته است:
از آفات مهم برای «انقلاب» و چهرههای سیاسی و اجتماعی از نوع حق یا باطل آن، وجود عناصر «متملق و چاپلوس» است که در تعبیر رسا و شیرین حضرت امام به «دلقکهای دور و بر» نامگذاری شده (صحیفه امام 11/89) .
تفاوت جوهری بین تواضع وتملق
در «علم اخلاق» یکی از برتریهای نفس انسانی «تواضع» است که قبول و فروتنی است که جایگزین تقلّبی آن «تملّق» است که در مبادی و غایات کاملاً با تواضع مغایرت است. در «تملّق» مبادی بمثل «شرک و جهل» دارد و غایاتی بمثل «نفس» دارد و ثمره ای بنام «نفع طلبی و خودخواهی» را پوشش میدهد. در حالی که تواضع مبادی بمثل «توحید و تعقّل» و غایاتی بمثل «تقرب الیالله» در بر میگیرد. تشخیص تملق از تواضع چندان سخت نیست گرچه گاها بسیار دشوار هم میتواند باشد که به تعبیر حضرت امام (س):
«تمییز بین تواضع و تملّق به غایت مشکل است و هدایت خدای متعال را میطلبد». (ر. ک: شرح حدیث جنود عقل و جهل/ 336 و چهل حدیث/ 82)
مهمترین مصداق تملق
چاپلوسی در تعریف و تمجیدها و ثناگوئی یا جعل عناوین و القاب اغراق آمیز خود را نشان میدهد.
عللی چاپلوسان را تحریک میکند که اقدام به تملق و چاپلوسی کنند و طبیعتا تملقاتشان از «اصحاب قدرت» آفاتی را متوجه خود و دیگران مینماید:
علت بروز تملّق در جامعه
الف) امّا چرایی بروز «تملّق»:
1) نبود آزادی
2) تمرکز قدرت
واضح است وقتی حق بیان انتقاد در جامعه ای وجود نداشته باشد و حرف زدن منحصر در تعریف و تمجیدها باشد روز به روز بازار سالوس نماییها و چاپلوسیها داغتر میشود و در نتیجه با ثمن نه چندان دشواری به اسم تملّق گوئی به مثمن پرقیمتی (از حیث ظاهر) بنام قدرت میتوان رسید!
و در جایی که قدرت هم متمرکز بر یک نقطه شده باشد تملّقها هم متمرکز بر آن نقطه میشود و متملّقان و چاپلوسان نهایتا به منفعت دلخواه میرسند.
استاد مطهری مینویسد:
«نبود آزادی و تمرکز قدرت در یک نقطه عامل پیدایش جماعتی میشود بنام «اطرافی» که گرد مرکز قدرت جمع میشوند و با مداهنه و تملّق که خوشایند طبیعت آدمی است کسب قدرت کرده و نتیجتا صاحب نفوذ میشود».
(یادداشتها 1/116)
بیان امام (ره) در وصف نمایندگان مجلس شورای نظامهای طاغوتی اینگونه است:
«به خاطر اینکه یک روز دیگری هم وکیل شود حرفهایی میزنند که همه، هم خودشان میدانند دروغ میگویند و هم دیگران میدانند که اینها دروغ میگویند… ». (صحیفه امام 3/389)
با توجه به این خطر گوشزد فرمود که:
«همه دست اندرکاران باید از چاپلوسان دغلباز و زبان بازان حیلهگر بر حذر باشند». (صحیفه 19/370)
روشن است که اگر جامعه¬ای متن و محتوای آن «دین» باشد جایی برای چاپلوسی افراد سودجو و قدرت طلب نخواهد گذاشت چون جوهرۀ دین با توجه به غنایی که دارد، نیاز به هیچ یک از عوامل تصنعی، آن هم از نوع منفی، نخواهد داشت و بهترین شاهد بر این مدعا عصر حضور رسول اعظم الهی (ص) و حضرت امیر (ع) است که غیورانه جلوی هر گونه چاپلوسی رااز سوی دوستان نادان و دشمنهای نیرنگ باز گرفتند.
و رسول خدا (ص) دستور به خاک ریختن بر صورت متملقان فرمود:
«احثوا فی وجوه المداحین التراب »
(فقیه 4/11 ـ ابن ابی الحدید 11/103)
و حضرت امیر (ع) هم وقتی با تعریف و تمجید از سوی یکی از افراد مواجه شد فرمود:
با من بصورت تصنعی و ساختگی ارتباط برقرار نکنید و نیز آنگونه و با آن ادبیاتی که با دیکتاتوران طرف سخن میشوید، با من سخن نگوئید، «لاتخالطونی بالمصانعه ولاتکلمونی بماتکلم به الجبابره» (نهج خ / 216)
و پیامبر عزیز اسلام بارها این آیه کریمه را برای مردمانش تلاوت کرد:
«ماهذاالابشرمثلکم یأکل مماتاکلون منه» (مومنون33)
همۀ اینها برای این است تا در سطح جامعۀ اسلامی بویی از تملّق و چاپلوسی به مشام نرسد.
ب) آفاتِ نظام چاپلوس زده:
1) بهترینها تبدیل به بدترینها میشوند و در مسیر منفی قرار میگیرند، چه بسیار افراد بظاهر شایسته که در یک نظام چاپلوس زده قرار گرفتند و از مفسدان بزرگ اقتصادی-سیاسی گشتند!
بله اینان به تعبیر بلند حضرت سجاد (ع) “بیچاره “ تملق گوئی یا تملق شنوی شدند:
«کم من مفتون بحسن القول فیه… »
(تحف العقول / 181)
اینجاست که آقای مطهری معتقد است:
مسئولان تملّق زده دیگر از روحیه سالمی بهره مند نخواهند بود. (ر. ک یادداشتهای استاد مطهری 6/252)
و متملقها هم دارای روح کوچکی برای دریوزگی و تملق میشوند. (مجموعه آثار استاد مطهری 17/41)
2) بروز نظام سیاسی طبقاتی که از دو گروه «خوبان» و «بدان» یا «خودی ها» و «بیگانگان» یا هر نامی دیگری میشود در حالی که تا قبل از اینکه سیاستهای تملّق و چاپلوسی نهادینه شود همه و همه تحت لواء «انما المومنون اخوة» (حجرات / 10) بودند. چرا آنان که روحیه «تملق گوئی» ندارند در سطح جامعه از چاپلوسان دغل باز عقب میمانند و آن دلقکها با خوش زبانی و خوش خدمتی (اگر نگوئیم خوش رقصی) پیش میافتند.
3) افراد منفعت طلب صاحبان نفوذ در جامعه میشوند بطوریکه قدرت و ثروت برایشان هر غیر ممکنی را ممکن میسازد و غوطه ور در ریاست میشوند. به تعبیر استاد مطهری:
«اطرافیها با تملّق، کسب قدرت میکنند و امور را بر طبق دلخواه و منفعت خود میچرخانند، در چنین جامعه¬ای نزدیکی به مرکز قدرت پایه و اساس همهچیز میشود». (یادداشتهای استاد 1/116)
4) آفت زشت دیگر چاپلوسی در این است که بارسمیت پیدا کردن «تملّق» اهانت به شعور عمومی میشود، چرا که چاپلوسی کردن برای شخص یا اشخاص، در واقع این معنا را تداعی میکند که«شما نمیدانید یا نمیفهمید و من میدانم و میفهمم»!! که چندی قبل نمونه آن را متاسفانه از زبان برخی از اعیان حوزه نسبت به یکی از مقامات شنیدیم!
5) با سیل تملقات به سوی یک مسول دیگر ظرفیت شنیدن «انتقاد» راآن فرد نخواهد داشت، قصة آن پدر میشود که بر فرزندش نامی گذاشت که خود پدر از نام بردن فرزندش به آن اسم میترسید!
بله فرد تملّق زده چشم اش و گوش اش از چیز دیگری پر شده و جا برای سخن دیگر ندارد. (ر. ک: یادداشتهای استاد مطهری 10/452)
6) ایجاد اشمئزاز و نفرت در میان همه طبقات جامعه یکی دیگر از آفات نفرت آور تملّق و چاپلوسی و به اصطلاح مردم «نان قرض به یک دیگر دادن» است.
جالب اینجاست که از این اشمئزاز و نفرت گاهی خود کسانی که همه هستی یشان به تملقات و تعریف و تمجیدها و نامگذاریها و القاب آنچنانی وابسته است، از برخی چاپلوسیها مشمئز میشوند.
که به عنوان نمونه، معاویه را میتوان نام برد که در برابر تملق گوئیهای فردی بنام محق ابن ابی محقن بر آشفته میشود. (مجموعه آثار استاد مطهری 16/359)
سخن آخر:
این همه آفت برای تملّق و چاپلوسی برای آن تملّقی بود که یک فرد یا رسانۀ عادی برای کسی داشته باشد امّا اگر یک گوینده مذهبی از تریبون «دین و اهل بیت» تملّق فرد یا افرادی گوید بسیار متعفنتر خواهد بود.
به این سخن استاد مطهری توجه کنید:
« کسی که منبر را مرکز دلالی شخصیتها و اعمال اغراض خصوصی قرار میدهند از روزنامه¬چی و رادیوچی [چاپلوس]خیانتکارتراند». (یادداشتها 3/354)
والسلام
انتهای پیام