خرید تور تابستان ایران بوم گردی

گفت‌وگو با احمد زیدآبادی | “نمی‌توان روزنامه‌ها را نجات داد”

احمد زیدآبادی می گوید: شاید دیگر نتوان مطبوعات مکتوب را نجات داد و کسی نمی‌تواند تضمینی برای نجات مطبوعات ارائه کند؛ اما به نظر من اگر همین افرادی که به‌عنوان خبرنگار در تحریریه‌ها وجود دارند، وارد فضای مجازی شوند و یک سایت معتبر با جذابیت‌های بصری و درعین‌حال محتوایی راه‌اندازی کنند، می‌توانند موفق باشند و کسب درآمد داشته باشند.

روزنامه‌ی سازندگی نوشت: اگرچه احمد زیدآبادی این روزها ترجیح می‌دهد تنها در کانال شخصی خود بنویسد و مشغول نوشتن خاطراتش باشد؛ اما او یکی از مشهورترین روزنامه‌نگاران دوران اصلاحات در ایران است و از منظر گفت‌و‌گو با او درباره روزنامه‌نگاری می‌تواند جذاب باشد. هرچند او معتقد است که دیگر نمی‌توان روزنامه‌ها و به طور کلی رسانه‌های مکتوب را نجات داد و به آینده هم خوش‌بین نیست.

*در وضعیت فعلی شاهد هستیم که از تاثیر رسانه‌های مکتوب بسیار کاسته شده است، آیا شما هم معتقدید که امروز با بحران روزنامه‌نگاری مواجه هستیم؟

بله، باید بگویم امروز به طور کلی، فرهنگ در ایران دچار بحران شده است و روزنامه‌نگاری نیز به عنوان زیر‌مجموعه‌ای از این فرهنگ دچار بحران شده است.

*اگر بخواهیم این وضعیت را با یک دهه قبل و دوره طلایی مطبوعات مقایسه کنیم، چه عواملی به‌وجود‌آورنده این بحران است و مصداق‌های آن در مقایسه با گذشته چیست؟

البته باید به بیش از یک دهه قبل نظر کنیم. ‌زمانی که فضا کمی باز‌تر بود و روزنامه‌نگاری به‌عنوان مرجعی فکری و خبری برای جامعه به شمار می‌رفت. روزنامه‌ها در آن زمان مورد اعتماد جامعه بودند و در تیراژی وسیع منتشر می‌شدند و استقبال خوبی از روزنامه‌ها می‌شد. در مجموع هم اخبار روزنامه‌ها دارای اعتبار و صحت بیشتری بود. این مسئله را می‌توان به‌عنوان مصداق‌های این بحران دید‌. در بحث عوامل هم باید بگویم به طور کلی پروژه‌ای که به عنوان اصلاحات مطرح شد و روزنامه‌ها ابزار این پروژه بودند، در طول زمان شکست خورد و سرخوردگی ایجاد کرد و این سرخوردگی به مطبوعات نیز بازگشت. محدودیت‌هایی که در مطبوعات باب شد و بستن فله‌ای مطبوعات و لغو مجوز‌ها و توقیف‌هایی مکرری که بعدها باب شد، فضای آزاد را محدود کرد.

در واقع، اینکه بتوانید از مسائل مردم و جامعه با صراحت حرف بزنید و آنها را به چالش بکشید و راه‌حل ارائه کنید، در مطبوعات امروز امکان‌پذیر نیست. گرچه‌ حرف‌های زیادی می‌زنیم، اما وقتی می‌خواهیم علت‌یابی جدی داشته باشیم، به مانع بر‌می‌خوریم و به‌عنوان روزنامه نمی‌توانیم حضوری جدی داشته باشیم. حوزه‌های ممنوع‌الورودی وجود دارد، به خصوص در سیاست خارجی و برخی از مسائل اصلی که کسی ورود نمی‌کند. یکی از علت‌های اصلی دیگر در به وجود آمدن بحران مطبوعات گسترش شبکه‌های مجازی است که این عامل در همه نقاط دنیا برای نشریات مکتوب مشکلاتی جدی ایجاد کرده است و باعث شده تا بسیاری رسانه‌های مکتوب را کنار بگذارند و در دنیای مجازی فعال شوند. موسسات معتبر رسانه‌ای در جهان توانستند سایت‌های قدرتمندی تاسیس کنند و اعتبار و مرجعیت خبری خود را حفظ کردند؛ اما متاسفانه این اتفاق در کشور ایران رخ نداد. درحال‌حاضر، ما یک سایت معتبر خبری نداریم و هر چه هست در دست طرف مقابل است که بیشتر در جهت محدودیت کار می‌کند و به جنگی روانی دامن می‌زند و اصولا کار خبررسانی انجام نمی‌دهد.

در چنین وضعیتی است که می‌بینیم تیراژ روزنامه‌های مکتوب بسیار پایین آمده است و از سوی دیگر وضعیت اقتصادی جامعه هم خوب نیست و طبقه متوسط که مخاطب اصلی روزنامه‌ها هستند، ضعیف شده و اعتمادش را هم از دست داده است. وقتی بحران مالی موسسات مطبوعاتی را درگیر می‌کند، دود آن در درجه اول به چشم خبرنگاران و اعضای تحریریه می‌رود و آنان بی‌انگیزه و دلسرد می‌شوند و به دنبال سرهم‌بندی کردن هستند. در چنین شرایطی، دقت کم می‌شود و کیفیت پایین می‌آید و همین می‌شود که امروز می‌بینیم. صفحات رنگارنگی که چیزی در آنها نمی‌یابید و بسیاری از روزنامه‌ها دیگر محتوای ارزشمندی ندارند.

*راهکار این مسئله چیست؟ شما در صحبت‌های خود نبود آزادی رسانه‌ها را عامل اصلی وضعیت بحرانی فعلی را ذکر کردید، اما علاوه‌بر این مسئله هم مطبوعات دچار بحران هستند. برای عبور از این بحران چه کارهایی می‌توان انجام داد‌ یا دیگر نمی‌توان مطبوعات مکتوب را نجات داد؟!

شاید دیگر نتوان مطبوعات مکتوب را نجات داد و کسی نمی‌تواند تضمینی برای نجات مطبوعات ارائه کند؛ اما به نظر من اگر همین افرادی که به‌عنوان خبرنگار در تحریریه‌ها وجود دارند، وارد فضای مجازی شوند و یک سایت معتبر با جذابیت‌های بصری و درعین‌حال محتوایی راه‌اندازی کنند، می‌توانند موفق باشند و کسب درآمد داشته باشند. این اتفاق در سایر نقاط دنیا نیز رخ داده است و می‌تواند در ایران نیز اجرا شود. به نظر من راه‌حل این است و نمی‌توانیم اصرار کنیم که حتما مطبوعات مکتوب داشته باشیم. وقتی جامعه سر در گوشی دارد، کسی روزنامه به دست نمی‌گیرد. باید هنر ما این باشد که در فضای مجازی مخاطب داشته باشیم.

*اما این بحران فضای مجازی در سطح روزنامه‌های مشهور جهان هم رخ داد؛ اما آنها از آن عبور کردند و هنوز هم روزنامه‌های بزرگ جهان منتشر می‌شوند.

بله وجود دارند؛ اما من فکر می‌کنم همان‌ها نیز دچار مشکل هستند. آنها هم صفحات خود را در فضای مجازی دارند و کار می‌کنند. برخی از آنها به‌صورت آزاد روی اینترنت در دسترس هستند و برای برخی دیگر باید مبالغی پرداخته شود. از همین نکته می‌توان فهمید که آنها فروش سابق را ندارند. شاید هم روزی فرا برسد که مردم از فن‌آوری خسته شوند و به شیوه‌های سنتی رجوع کنند؛ اما تا آن زمان نمی‌توان دست روی دست گذاشت. این هجرت از رسانه‌های مکتوب به رسانه‌های اینترنتی باید صورت بگیرد و زمانی که زمینه فراهم شد باز به جای اولش برگردند. اگرچه، تفاوت بین ما و آنها را نمی‌توان انکار کرد. وضعیت ما با آنها فرق دارد. نشریه‌ای که بنگاهی بزرگ است و اعتباری چند ده ساله یا حتی صد ساله دارد و مخاطبان خاصی دارد و منافع اقشار اجتماعی خاصی را بازتاب می‌دهد. چنین بنگاهی در کشوری که ثبات اقتصادی و سیاسی دارد، به راحتی دچار بحران نمی‌شود. در کشور ما همه چیز حالتی رعد و برقی دارد به رعد و برقی خوشحال می‌شویم و می‌گوییم کار پا گرفت و به رعد و برقی همه‌چیز تاریک می‌شود.

*برخی از روزنامه‌نگاران عقیده دارند روزنامه‌ها دیگر نباید ماهیت خبری داشته باشند، چون هر خبری منتشر کنند سوخته است و نمی‌توانند مثل بیست سال پیش ماهیت خبری داشته باشند و باید بیشتر به سمت روزنامه‌نگاری تحلیلی و تحقیقی حرکت کنند. فضای امروز روزنامه‌نگاری ما چقدر برای این موضوع پتانسیل دارد و این رویکرد تا چه حد می‌تواند به نجات مطبوعات ما کمک کند؟

نه با این ایده موافق نیستم. کار روزنامه خبر است و با حذف آن چیزی شبیه به مجله خواهد شد و چه نیازی است که هر روز منتشر شود؟ ما معمولا روزنامه را برای خواندن چند خبر ورق می‌زنیم‌ یا اگر حوصله کردیم یکی دو یادداشت و اگر گزارش فوق‌العاده‌ای بود، توسط اهلش خوانده می‌شود. روزنامه‌ای که بخواهد روزی چندین ساعت وقت شما را بگیرد دیگر به کار نمی‌آید. این شیوه چون خواننده را خسته می‌کند جوابگو نخواهد بود. مگر اینکه انتشار به صورت هفتگی باشد، چون اساسا نمی‌توان چنین محتوایی را به صورت روزانه تولید کرد. چون روزنامه‌نگار این توان را ندارد که در این سطح به چندین موضوع بپردازد و کپی‌پیست صورت می‌گیرد. تحلیلگران نیز هر روز تحلیل ندارند، موضوعات زیادی امروز به تکرار افتاده است. مساله جدیدی مطرح نمی‌شود و سوژه‌ها عملا محدود است. به این صورت نمی‌توان پیش رفت، اما خبر را می‌توان کار کرد. خبر را باید کشف کرد و لینک‌هایی داشت تا خبرهایی که در دست کسی نیست به طور اختصاصی به دست بیاید و انتشار آن در روزنامه‌ها باید اولویت باشد که با شرایط فعلی بعید به نظر می‌رسد.

*با شرایطی که توضیح دادید، به نظر می‌رسد خود اهالی مطبوعات هم دیگر اشتیاقی به مطالعه رسانه‌های مکتوب ندارند.

تا جایی که من اطلاع دارم برخی از اهل این جماعت چیزی نمی‌خوانند (با خنده). گاهی روزنامه‌ای را ورق می‌زدند و حالا همان کار را هم انجام نمی‌دهند. البته در دست داشتن روزنامۀ مکتوب و تماس عینی با آن، همیشه مطلوب‌تر است؛ اما کسی که در خانه‌اش نشسته است، نمی‌تواند همه این روزنامه‌ها را بخواند. من هم به شخصه از این حیث روزنامه‌ها را دنبال می‌کنم که گاهی مطلب خاصی در آنها بیابم وگرنه‌ اخبار را از طریق رونامه‌های مکتوب به دست نمی‌آورم و اخبار پیش از انتشار آنها در سایت‌ها و روزنامه‌های خارجی وجود دارد. این اخبار بعد از انتشار برای من بسیار کهنه است. وانگهی در خانه‌های کوچکی که ما در آن زندگی می‌گذرانیم، امکان تهیه همه نشریات و نگهداری از آنها موجود نیست و اگر رایگان هم برای من ارسال کنند آنها را پس می‌فرستم، وگرنه همسرم آنها را به سطل آشغال می‌ریزد(با خنده).

*خود شما کار مطبوعاتی را از دهه شصت آغاز کردید و در دوره طلایی مطبوعات از چهره‌های برجسته بودید، با وضعیتی که تشریح کردید، چه توصیه‌ای برای روزنامه‌نگاران جوان دارید؟ آیا به کسی توصیه می‌کنید که به سمت این شغل بیاید؟

روزنامه‌نگاری فضایی متنوع و جذاب دارد و به زندگی معنا می‌دهد. اگر فضا و امکان و درآمد باشد به جوان‌ها توصیه می‌کنم این کار را پی بگیرند. اما این کار هم مثل هر کار فرهنگی دیگری درآمدی محدود دارد و باید این مساله را در نظر گرفت که نمی‌توان در حوزه مطبوعات به دنبال زندگی‌های شیک و بزرگ و رفاه بالا بود. قناعت به درآمد مختصر در حوزه روزنامه‌نگاری بسیار مهم است. روزنامه و برخی از حوزه‌های آن، درعین‌حال این خطر را دارد که شما را وارد مناسباتی نه‌چندان پسندیده کند؛ اما برای کسب اعتبار واقعی و ماندگار باید از این دست مناسبات اجتناب کرد. مورد بعدی استقلال فکر و شخصیت است که اهمیت زیادی دارد. نباید تابع این و آن و فریفته این و آن بود. باید سعی کنند حقیقت را کشف کنند. در روزنامه‌نگاری مانند هر شغل دیگری از این دست، باید بسیار زحمت کشید تا موفق شد. گاهی توقع‌های بیجایی وجود دارد ولی آنها اتفاق نمی‌افتند. باید در حوزه کار خود مطالعاتی داشته باشید و شخصیت خود را حفظ کنید و برای پیش بردن کار سمج باشید. فداکاری کنید و زحمت بکشید و به یک زندگی متوسط ‌یا متوسط به پایین قناعت کنید. تنها راه همین است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا