خرید تور تابستان ایران بوم گردی

روایت متفاوت زیدآبادی از سیدمحمود دعایی

احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار در یادداشتی با عنوان «ناشادي و مهابتي كه گفته نشد» در روزنامه‌ی اعتماد نوشت:

زنده‌ياد سيد محمود دعايي مردي بسيار شاد و خوش به نظر مي‌آمد. معمولا طنزهاي دست اولي در آستين داشت كه با نقل دراماتيك و حرفه‌اي آنها، جماعت را از خنده روده‌بر مي‌كرد. از اين رو، بسياري از ناظران بيروني او را فردي هميشه شاد و خوشحال مي‌ديدند. واقعيت اما اين نبود. مرحوم دعايي رنج‌هاي تلنبارشده‌اي در دل داشت و به خلاف ظاهرش به نظرم انساني عميقا ناشاد بود. در واقع هر اتفاقي در هر گوشه و كنار كشور كه به نظرش ظالمانه و مخرب مي‌آمد، او را به‌شدت رنج مي‌داد و در غمي خردكننده فرو مي‌برد. در چنين شرايطي چين و چروكي به پيشاني بلندش مي‌انداخت و نگاهش را تنگ مي‌كرد و با افسوس مي‌پرسيد: چرا؟ و بعد سكوت اندوه‌بار و درازي
در پيش مي‌گرفت. گاه نيز برخي ماجراها او را به كلي از كوره به در مي‌برد و به قول ما كرماني‌ها «رگ سيدي‌اش به جوش مي‌آمد.» در آن وضعيت اگر همكاري با حرفي نابجا يا حركتي بي‌موقع، به مثابه آخرين دانه برفي كه شاخه درختي را به نقطه شكست رسانده است، بر اعصابش فرود مي‌آمد، چون آتشفشاني فوران مي‌كرد و بعد هم بلافاصله خشمش فرو مي‌نشست و با تواضعي غيرعادي به عذرخواهي برمي‌خاست. در واقع اندوهي دروني كه به ندرت به چشم اغيار مي‌آمد، مرحوم آقاي دعايي را بيمار كرده بود و او از كلكسيوني از مشكلات جسمي مانند ديابت، فشار خون، پادرد و ناراحتي قلبي رنج مي‌برد. مرحوم دعايي اما اغلب اندوهش را در دل نگه مي‌داشت و محيط را براي دوستانش از شادي و نشاط پر مي‌كرد. شادروان سيد محمود دعايي در عين حال با هيچ نوع تكلف و تجمل و تشريفات ميانه‌اي نداشت و سر سوزني در اين موارد تظاهر و خودنمايي نمي‌كرد. در حقيقت، از همه اينها از صميم قلب متنفر بود. او به‌رغم موقعيت مديريتي‌اش در موسسه اطلاعات از ايفاي نقش يك خبرنگار ساده براي روزنامه نيز پرهيز نمي‌كرد و بسياري مواقع خبرهاي مربوط به تصميمات و مصوبات مجلس را با تلفن براي سرويس‌هاي مربوطه در داخل تحريريه گزارش مي‌داد. سلوك ساده و متعارف و خاكسارانه آقاي دعايي از او چهره مردي مهربان و منعطف و اهل سازش و نرمش را ترسيم مي‌كرد.

مرحوم دعايي البته اين همه بود، اما در كنار آن، چنان هيبت و مهابتِ عظيمي داشت كه در مواقع ضروري، زهره شير را آب مي‌كرد! در واقع تركيبي از مهرباني و مهابت به او اين امكان را داد كه به‌رغم فراز و فرودهاي سياسي بسيار، به مدت بيش از 40 سال سرپرستي موسسه اطلاعات را حفظ كند و به شيوه خاص خود معتدل نگه دارد. او براي اين منظور هرگز به تملق و چاپلوسي روي خوش نشان نداد. گرچه احترام همگان را نگاه مي‌داشت اما تملق را خلاف شأن آدمي مي‌دانست و در محيط كار نيز چاپلوسان را به حساب نمي‌آورد و در مقابل نسبت به همكاران منتقد و مخالف و صريح و باشخصيتِ خود، احترام قلبي اصيلي قائل بود. مرحوم دعايي به واقع، موسسه را عمدتا با مهابت خود حفظ كرد و در طريقِ اعتدالِ مورد نظر خود نگه داشت. او در اين جهت جنگجو و نافرمان و سازش‌ناپذيري بي‌همتا بود و چنانچه دستورالعملي را در موردِ چگونگي نشر خبرها و تحولات كشور، خلاف مصالح جامعه مي‌دانست، تا نهايتِ طاقت و توانِ خود ناديده مي‌گرفت حتي اگر از سوي حساس‌ترين نهادهاي حاكم بود. دعايي در عين حال، هر حركت تفرعن‌آميزي از جمله از سوي روساي جمهور كشور را نيز بي‌پاسخ نمي‌گذاشت و در چنين مواردي اگر هم خبر مربوط به آنها را راهي سطل زباله نمي‌كرد، از صفحه نخست روزنامه، به جاي پرتي مي‌فرستاد. جايگاهي كه مرحوم دعايي براي خود تعريف كرده بود، به‌طور اتوماتيك فشارهاي بي‌نهايتي را از هر سو عليه او بسيج مي‌كرد. برآوردن علايق و مطالبات طيف وسيعي از نيروهاي همسو و متعارض در يك موسسه حكومتي و انعكاس متعادل خبرها و ديدگاه‌هاي آنها در روزنامه، بعضا متضمن تحمل فشاري فوق طاقت بشري بود كه مرحوم دعايي بنا به دلسوزي خود نسبت به سرنوشت كشور به آن تن داده بود. اين همه اما به هزينه فرسايش اعصاب و بروز بيماري‌هاي مزمن براي او تمام شد و مرگ نابهنگامش ظاهرا بي‌ارتباط با بيماري‌هاي قبلي‌اش نبود. خدايش رحمت كند و آرامش و آسايش ابدي بخشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا