خرید تور تابستان ایران بوم گردی

آیت الله منتظری و فراکسیون امید!

انصاف نیوز، علی اصغر شفیعیان:

1 – امروز شما درباره‌ی موضوعی یک موضعی می‌گیرید، آیا مطمئنید که 28 سال بعد کسی برای قضاوت آن موضع به خوبی شرایط آن روز شما را درک کند؟ خب خیلی از مسایل دهه‌ی شصت مثل نوار سخنرانی آیت الله منتظری است، چون در آن شرایط قرار نداریم نمی‌توان به راحتی درباره‌اش قضاوت کرد که آیا اینقدر ایشان دل رحم بوده و آن اتفاق هم به همین سادگی بوده که در نوار گفته می‌شود؟!

2 – به این تاریخ‌ها تگاه کنید: انقلاب در سال 57 که آقای منتظری از همان ابتدا به امامت جمعه‌ی تهران منصوب شد. اعدام‌های آنچنانی آقای خلخالی – مقلد و مبلغ آیت الله منتظری – که صدای همه را درآورده بود از ابتدای پیروزی انقلاب تا اسفند 58. انتصاب آقای منتظری به قائم مقام رهبری از سال 64. پیگیری پرونده‌ی مهدی هاشمی – برادر داماد آیت الله منتظری – به اتهام جنایت و بی قانونی از سال 65 تا 66 که به اعدام او انجامید علی رغم اعتراض‌ها و تلاش‌های فراوان آیت الله منتظری برای جلوگیری از برخورد با او. پایان جنگ در تیرماه 67. حمله‌ی سازمان منافقین به ایران یک هفته پس از جنگ از داخل عراق. اعدام‌ها در پایان تابستان 67. اعتراض‌های آیت الله منتظری به این اعدام‌ها در همان ماه‌ها. برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری در فروردین 68. درگذشت امام خمینی در خرداد 68 و انتخاب آیت الله خامنه‌ای به عنوان رهبر جدید.

3 – ناگفته پیداست سکوت مرحوم آیت الله منتظری در مورد کارهایی که آیت الله خلخالی کرده بود [و حتی اگر بگذریم از بخشی از اعمال او که مورد تایید و حمایت و حتی تاکید ایشان بوده است بنا به گفته ی آقای خلخالی]. همینطور پیداست وقتی یک آدم بی‌قانون که از نزدیک‌ترین افراد به اوست مورد محدودیت و پیگیری قضایی و امنیتی و بعد اعدام می‌شود، فریاد آیت الله بلند شده است. شما اگر جای آن مرحوم بودید، چند ماه بعد به بهانه‌ی اعدام‌های سال 67 احتمالا چیزی نمی‌گفتید؟

4 – می‌گویند که آیت الله منتظری از پست و مقام گذشت و به آن اعدام‌ها اعتراض کرد! چه خوب که گذشت، وگرنه کسی که نتوانسته بود دور و بری‌ها را کنترل کند، چطور می‌توانست کشوری با این مساحت و جمعیت را اداره کند؟ خب همینهایی که اینقدر وقت نشناس هستند و نوار آن سخنان را درست در زمان حمایت عربستان از سازمان مجاهدین منتشر کرده‌اند، از نزدیک‌ترین اعضای خانواده و همه کاره‌ی دفتر آن مرحوم بوده‌اند. برکناری ایشان هم هوشمندانه بود و البته دیر هم بود، ای کاش اصلا چنین فردی به قول صحیح امام خمینی، فردی ساده لوح منصوب نمی‌شد که برکناری او چنان تبعاتی داشته باشد. فکر می‌کنید اگر آقای منتظری رهبر مملکت شده بود، چه می شد؟ معتقدم کشور مثل فراکسیون امید اداره می شد!

5 – حصر و محدودیت، بر اساس تجربه‌ی گذشته، هم مظلومیت می‌آورد و به تبع آن محبوبیت. این فارغ از آن است که فردی که محدود و محصور می‌شود به حق باشد یا نباشد. و به نظرم در مورد آیت الله منتظری این اتفاق افتاد. آن مرحوم اگر از لحاظ علم فقه در مرتبه‌ی بالایی بود که بود، اما به لحاظ سیاسی حتی عوام هم برداشت ساده بودن داشتند، شاید برای همین بود که در دهه‌ی شصت آن جوک‌ها را ساخته بودند و حتی در دوره‌ی دبستان و راهنمایی در دهه‌ی شصت کاملا رایج بود. اما آن محدودیت و حصر، از چنان شخصیتی به واسطه‌ی همان مظلومیت، چهره‌ی دیگری تصویر کرد.

6 – مضحک است که بی‌بی‌سی فارسی از آن مرحوم چنان تصویری به مخاطب می‌دهد که انگار آیت الله منتظری از تابستان 67 متولد شده است! خدا قوت!

7 – به نظرم درباره ی موضوع نوار منتشر شده‌ی مرحوم آقای منتظری و کلا ماجرای سال 67 راه حل این است که 20 سال دیگر همین طوری استخوان لای زخم بماند تا کسانی که به نوعی درگیر ماجرا بوده‌اند قاعدتا آن زمان دیگر – انشالله – بهشتی شده باشند، آن زمان شاید بتوان درباره‌ی موضوع حرف زد، بحث کرد، اگر تقصیر و مقصری به هر نسبتی هست پیدا شود، وگرنه الان عملا شدنی نیست و هر چه بیشتر هم زده شود گرهی باز نمی‌شود. از طرفی منافقین آدم کش هم به خوبی در این فضای غیرشفاف، مظلوم نمایی می‌کنند. البته اگر قرار است توضیحی داده شود، باید مساله را به درستی و شفاف باز کرد اما این ادبیات آقای انصاری – عضو آن زمان دفتر امام خمینی – هم سر سوزنی توجیه کننده نیست، ای کاش یک مشاور می‌داشت که بداند الان سال 1395 است، دهه‌ی شصت نیست. این ادبیات اصلا مال الان نیست، حتی تاریخ برخی مفاهیم گذشته است، جهان دیگر دو قطبی نیست آقای انصاری! بیدار شو!

8 – برخی از مسوولان وقت کشور چه مدیر و مدیرکل و کمی بالاتر و عضو هیات دولت و بالاتر، که الان می‌خواهند ژست آزادی خواهی سر بدهند، طوری امروز اظهارنظر می‌کنند که انگار آنها هم تا به حال درباره‌ی آن جریان «هیچ» نمی‌دانسته‌اند! خب این توجیهی برای سکوت آن زمان نیست، ضمن این که دست ما از اطلاعات کامل کوتاه است که بگوییم کدام یکی از همین‌ها همراه و همسو و حتی کمک کننده به آن تصمیم یا حتی دخیل در اجرا بوده‌اند. مخاطب را اینقدر ساده لوح فرض نکنیم لطفا!

در اینجا به کسانی که این روزها در موضع گیری خود درباره ی ماجرای سال 67 به افراط و تندروی رسیده اند، می گویم: اگر قدر فضای بحث ارام و نسبتا منطقی را ندانید، همیشه مثل حالا نمی ماند!

9 – کریم‌پور شیرازی روزنامه‌نگاری بود که بعد از 28 مرداد در زندان زنده زنده سوزانده شد. وضعیت زندان‌های زمان شاه را با دهه‌ی شصت مقایسه کنید. بعد بیایید جلوتر تا حالا. البته الان هم کسی نمی‌گوید استاندارد است و به به و چه چه نمی‌شود، اما از آنهایی که در این سال‌ها به زندان رفته‌اند از جمله از روزنامه‌نگارها بپرسید، مقایسه کنید با دهه‌های گذشته. زمین تا آسمان تغییر کرده است. نقد گذشته و حتی حالا حتما لازم است، اما برای قضاوت منصفانه این روند را باید دید. گذشته اگر قابل دفاع بود، کسانی دفاع می‌کردند و درجا می‌زدیم و همان گذشته می‌ماند در حالی که مسیر رو به بهبود است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. با سلام و احترام
    با وجود برخی نقدها به مواضع و اقدامات مرحوم منتظری، مطلب درج شده سخیف و شامل ادله ضعیف مبتنی بر اطللاعات ناقص و ناصحیح می باشد.
    به فرض ناتوانی مرحوم منتظری در مدیریت و نامناسب بودن ایشان برای مقام رهبری، این موضوع چه ارتباطی با حق و درستی اعتراض ایشان به اتفاقات آن سالها دارد؟ در ثانی این په استدلال ضعیفی است که چون آقای خلخالی مقلد مرحوم منتظری بوده، هر اقدامی مرتکب شده است میبایست به پای مرجع تقلیدشان نوشته شود؟ ثالثا ادعای سکوت آقای منتظری در برابر اقدامات خلخالی مستند به کدام مرجع است؟ مسلما ادعای کسی که در آخر عمر متوجه عمق خطاهای خود شده بود قابل قبول نمی باش و البته آشکار است که بیان این مطلب بی پایه، صرفا به قصد تخریب آقای منتظری آورده شده است.
    در نهایت باید مسلم دانست که جنایتکار بودن منافقین و منفور بودن آنها، مجوزی برای اقدامات خلاف انسانیت و اخلاق طرف مقابل نمیباشد

  2. از این جهت که در این جو حمایتی از مرحوم منتظری یک اصلاح طلب نظرش را صریح بنویسد فارغ از اینکه موافق یا مخالفش باشیم جای تحسین دارد. شجاعانه و صریح بود این یادداشت حتی اگر در جاهایی از آن انصاف هم رعایت نشده باشد

  3. عالی بود. میگم اگر او رهبر میشد با این فضای مجازی این زمانه چه میشد؟ از تصورش موی تنم سیخ میشه

  4. جناب شفيعيان، تصور نميکردم يه روزي برسه که انصاف اينقدر بي انصاف بشه!؟ نه، خداوکيلي خودت به چيزهائي که گفتي معتقدي!؟ يعني خودت رو عقل کل ميدوني و نابغه فقه و اصول، مرحوم منتظري رو ساده لوح!!؟ ماه هميشه پشت ابر نمي مونه شفيعيان جان.

    1. به نظر و برداشت شما احترام می گذارم. این هم نظر شخصی بنده است. همچنان که نظرات متفاوتی را در سایت در این روزها منتشر کرده ایم. ای کاش هر کسی نظراتش را با نام خود به به صورت علنی بنویسد و بگوید، نه این که پشت عناوین و اسامی دیگر گفته شود. با توجه به همین، در سایت آنجا که «نظر» است حتما با نام و رسم مشخص منتشر می شود، آنجا که خبر و گزارش است الزامی برای درج نام شاید نباشد. ممنونم از نظر شما

  5. برای تشخیص ساده لوحی ایت الله منتظری باید به اثار و تالیفات و سخنرانی های ایشان مراجعه کرد.حقیر تا انجا که مطلع هستم ایشان فردی بسیبار دقیق و نکته بین و حکیم بود اما در مقام بیان به سادگی و روانی صحبت می کرد که نه تنها نشانه ضعف نیست بلکه نوعی حسن نیز هست.میان ساده گویی و ساده اندیشی تفاوت زیادی است. به فرض ساده لوح بودت ایشان و عدم درک درست سیاسی ده سال نائب ولی فقیه بودن ایشان ایا نظام را زیر سوال نمی برد.واقعا برای درک این مطلب نیاز به این همه وقت بود.ایا مهمترین شرط تصدی همچین سمت مهمی در درجه اول قدرت تشخیص سیاسی نیست؟متاسفانه دادن پاسخ های سطحی واتکا به مشهورات ضعیف از عوارض ذهن های ایدئولوژی زده است.قدری به تبعات پاسختان بیندیشید.

  6. سلام
    مثل اینکه ایشون از یک سیاره دیگه اومده
    لطفا تعداد سیاسیون زندانیان قبل و بعد انقلاب رو مقایسه کنید
    ایشان ساده لوح نبودند شما ساده لوح هستید که مخاطب رو احمق فرض میکنید
    البته با عرض پوزش
    حتی خود آقا هم مخالف این تخریب ها هستند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا