خرید تور تابستان ایران بوم گردی

نگاهی به فیلم‌های جشنواره؛ «اتاقک گلی»، «کاپیتان»، «هفت بهار نارنج»

لقمان مداین، منتقد سینما در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:

«اتاقک گلی»، عاشقانه ای در تنگه مرصاد!

فیلم اتاقک گلی در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر, به کارگردانی محمد عسگری، تهیه‌کنندگی و اجرای طرح داوود صبوری، فیلمنامه‌نویسی پدرام کریمی و نقش آفرینی سعید دشتی، سعید زارعی، مسعود شامی و تینو صالحی و نوید پورفرج آمده تا ما را به شب عملیات مرصاد ببرد، به حمله منافقین بر  میهن، تا همزمان که عراق جنوب را می زند، ایران در دو جبهه درگیر و از قدرت دفاعی اش کاسته شود، آمده توحش منافقین را به تصویر بکشد، که چگونه فرقه ای که خودش را مجاهد خلق می داند رگبار سلاحش را بر زن و بچه مردم می گیرد، از آنها پناهگاهی می سازد تا گوشت دم توپشان کند که مبادا خودشان آسیب ببینند، و مظلومیت رزمندگان و پیشمرگه های مسلمانی که قید خانواده خود را زدند و با دست خالی مقابل این نامردمان ایستادند را فریاد کند، آمده تا نشان دهد شیرزنان مسلمان و وطن دوست کُرد، اسلحه دست می گیرند تا مقابل نفاق بایستند اما نامردان منافق از خانه مردم لباس زنانه بر می دارند و می پوشند که اسیر رزمندگان نگردند، از ترس مسعود رجوی و مریم رجوی می گوید، آنگاه که علی رغم وعده خود در میدان جنگ حاضر نمی شوند، از ضربه قاطع شهید صیاد شیرازی بر پیکره آنان می گوید، عاشقانه ای را به تصویر می کشد در میان جنگ و خون، از قدرت خانواده می گوید، و ثابت می کند عشق بر همه چیز پیروز است، چه عشق پاک زوجی از جوانان پیشمرگه مسلمان، چه عشق شهدا به خدا و رزمندگان بر مردم، و اعلام پیروزی می کند مخصوصا بر کسانی که اولین قانون فرقه خود را قتل عشق و دوست داشتن نهادند، آنگاه که فرزندانشان را به پرورشگاه های ربات ساز خود فرستادند، از همسرانشان جدا شدند و از خانواده خود قطع رحم نمودند.

فیلمنامه قصه خوبی داشت، کشش داشت، تعلیق های بی نظیری داشت، دقایق ابتدایی خوبی داشت، عطف بندی و اوج قشنگی داشت، قهرمانش خوب ترسیم شده، ارزش و ضد ارزش داشت، عنصر ارتباطی داشت، کاشت، داشت و برداشت هایش رعایت شده بود، پیرنگی قوی داشت، ضد قهرمان و خرده پیرنگ هایش ضعف داشت، اما دیالوگ هایش کشمکش داشت و کامل بود، ولی به رزمنده ها که می رسید ناقص بود، شعاری بود، صادقانه نبود، کشمکش نداشت، ساده و روان نبود.

کارگردانی فیلم بسیار خوب بود، از محل استقرار دوربین، حرکت دوربین تا اندازه تصاویر عالی بود، اما فیلمبرداری مشکل داشت، حرکت های تند دوربین باگ داشت، چشم مخاطب را به درد می آورد، مخصوصا زمانی که پشت دوربین چشمی قرار می گرفتیم، نورپردازی خوبی داشت، چینش سکانس ها و پلان ها علمی بود و کشش ایجاد می کرد، صداهای حاضر در صحنه دقیق بود اما فیلمنامه را چکش کاری نکرده بود و برخی بازیگران را سربلند بیرون نیاورده بود.

نقش آفرین های اصلی، منحصر به فرد بودند، انقباض جسمانی نداشتند، عمیق و پر روح بازی می کردند، صدا و حرکات بدنشان منطبق با صحنه و متن بود، به شخصیت‌شان بعد داده و شخصی کرده بودند، آوا، گویش و تلفظ صحیح در کلام داشتند، میمیک صورتشان اصولی بود، اعمال پیچیده در نقش داشتند، اما در خصوص برخی بازیگران مخصوصا در بین کاراکترهای رزمندگان، صلبیت کلام وجود داشت، خلاقیت نبود، خودفکنی نبود، تکرار الگوهای مکرر داشتند، از کلمات استفاده بیهوده داشته و سطحی ادای نقش می کردند.

طراحی صحنه و لباس، گریم، رنگ و نور، تدوین و صدایش بسیار مثبت بود.

نقد و بررسی فنی و بررسی جزئیات را به زمان انتشار نسخه خانگی موکول خواهم کرد. خدا قوت به کلیه عوامل فیلم.

«کاپیتان»، قوی‌ترین فیلم جشنواره؟!

فیلم کاپیتان در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر, به کارگردانی محمد حمزه‌ای، نویسندگی امیر محمد عبدی، تهیه‌کنندگی سید صابر امامی و نقش آفرینی پانته‌آ پناهی‌ها، پژمان بازغی، امیرحسین بیات، بهار نوحیان، ارغوان شعبانی، شایان دارمی پور و پرهام غلاملو، را کامل ترین فیلم جشنواره تا اینجای کار یافتم، همه چیز سر جای خودش است، در بهترین شکل ممکن و بدون نقص.

خط اصلی فیلم این است، چه می شود اگر در میان انبوه دغدغه های بزرگترها، بگذاریم کودکان به دنیای بچگی خودشان بپردازند.

پکیج کاملی است از تمام آرمان های فرهنگی، از خانواده و فرزند آوری می گوید، از شیوه های تربیتی، از فداکاری های کادر درمان، از امید و شادی.

آمده تا ما را به انتهای دنیا ببرد، به بخش کودکان سرطانی و در فراز و فرود خود شعله های آتش را به روانمان بیندازد.

آمده از دلخوشی های این فرشته های معصوم سخن بگوید، از بمب استعدادهای سربه مهر هر یک از آنها، این یک فیلم معمولی نیست، شما را مسحور خود می کند و با طعم شیرین‌اش خنده بر لب هایتان می نشاند.

فیلمنامه را دقیق و حساب شده می یابید، نقصی ندارد، عطف بندی هایش رعایت شده، اوج و عنصر ارتباطی دارد، قهرمان و ضد قهرمان دارد، ضد ارزش خوبی دارد که به مرور تبدیل به ارزش می شود، پیرنگی حسابی و خرده پیرنگ هایی پر جزئیات دارد، دقایق ابتدایی اش جذاب است، تعلیق های منحصر به فردی دارد، دیالوگ پردازی اش شاهکار است و شما را محو خود می کند، کاراکتر هایش کاشت، داشت و برداشت دارند، از روان شناسی شخصیت بهره می برد و گره گشایی به دست نویسنده شکل نمی گیرد.

کارگردانی فیلم بسیار قوی است، حرکت دوربین را می شناسد، اندازه تصاویرش دقیق است، پیامش را در زاویه دوربین می رساند، صداگذاری هایش در صحنه درست است، فیلمنامه را حسابی چکش کاری کرده، نورهای لازم در صحنه را مهندسی کرده، سکانس ها و پلان ها را به گونه ای چیده که فیلم از ریتم نیوفتد و سرعتش کند نشود، هیچ یک از تصاویرش با اینکه از یک محیط یکسان است اما تکراری نیست و در یک کلام ضربان فیلم در دستانش قرار دارد.

با نقش آفرینی های کم نظیری مواجه هستیم، تمامشان درخشان بودند، بازیگران خردسالش بی نظیر ظاهر شدند، که این مهارت کارگردان را در گرفتن نقش از آنها و قدرت فیلمنامه در شخصیت و دیالوگ پردازی و طرح نقش نشان می دهد.
می بینیم که نقش را درک کردند، با آن زندگی می کنند، تهی شدند از انقباض جسمانی، خالی شدن از صلبیت کلام، عمیق و پر مفهوم بازی می کنند، صدا و حرکات بدنشان منطبق با صحنه و متن است، صدایشان تاثیر گذار، صادقانه و ساده و روان است، به کلام تسلط دارند و جوهر نویسنده را یافته اند.

نقد و بررسی فنی و بررسی جزئیات را به زمان انتشار نسخه خانگی موکول خواهم کرد. خدا قوت به کلیه عوامل فیلم.

شاهکار نقش آفرینی استاد نصیریان در «هفت بهار نارنج»

فیلم هفت بهار نارنج در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر, به کارگردانی فرشاد گل‌سفیدی، تهیه‌کنندگی محمد کمالی‌پور، فیلمنامه‌نویسی احمد رفیع‌زاده و نقش آفرینی علی نصیریان، لادن مستوفی، سارا رسول‌زاده، فرهاد آئیش، هومن حاجی عبداللهی، فرج گل سفیدی، باران سلطانی مقدم و آرشا گل سفیدی، روایت‌گر هجران است، روایت بی قراری های یک عاشق، روایت رنج فراق، روایتی از ایستادن تا پای جان.

شاهکار نقش آفرینی استاد نصیریان را به تماشا می نشینیم، خود فکنی استاد، فصل تازه ای در نقش آفرینی اوست، الگوهای مکرر جایی در نقش‌اش ندارند، برای نخستین بار صدای ملکوتی سیمین غانِم در سالن سینما بلند می شود و با هنر اصیل استاد نصیریان آمیخته می گردد، رقص پرواز را می نگریم و در این دریای با عظمت عشق غرق می شویم.

شاهد بازی زیبای استاد علی نصیریان هستیم، شخصیتی دارای ابعاد پنهان، شخصی شده و دارای خلاقیت، پرهیز کرده از الگوهای مکرر، تجربه ای نخستین را می آفریند، انرژی اش را با صحنه همراه می کند، صداقت کلامش  از جان می آید و بر جان می نشیند، آوای مهروموم شده خودش را دارد، صادقانه است، میمیک صورتش با هر دیالوگ تاثیر می پذیرد، پرروح و معنوی به صحنه می آید، آزادانه در نقش قرار می گیرد، انقباض جسمانی ندارد، صدا و حرکاتش منطبق با صحنه و متن است، مانند دیگر بازیگران خوبی که در کنار استاد ظاهر شدند و بعضا ضعف‌شان به چشم نیامد.

فیلمنامه قصه ای تراژیک را روایت می کند، عطف بندی و اوج بسیار خوبی برایش رسم کرده، عنصر ارتباطی مناسبی دارد، تعلیقش بسیار عالی است، اگرچه پیرنگ محکمی دارد اما خرده پیرنگ هایش ضعف دارد، برخی از شخصیت پردازی هایش تکمیل نشده، هرچه قهرمانش خوب است اما ضد قهرمان کمرنگی دارد، دیالوگ پردازی هایش نیز اگر چه نقاطی قوتی دارد اما چکش کاری نشده است.

کارگردان به فیلمش رنگی ابدی داده و این خوب است، دوربینش را می داند کجا مستقر کند، اندازه و زاویه تصاویرش جذاب است، تصاویرش تکراری نیست و ریتم کندی ندارد.

تدوین، رنگ و نور، گریم، صدا، موسیقی و طراحی صحنه و لباسش بسیار مثبت بوده و درخشیده است.

نقد و بررسی فنی و بررسی جزئیات را به زمان انتشار نسخه خانگی موکول خواهم کرد. خدا قوت به کلیه عوامل فیلم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا