خرید تور تابستان ایران بوم گردی

تبریز 18 سال پیش در چنین روزی …!

«حسن دشتی» در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز درباره‌ی حمله به دانشگاه تبریز در سال 1378 نوشت:

بیستم تیر ماه 78 در دانشگاه تبریز اتفاقی افتاد که بازگویی آن، همواره دردناک است و انسان متعقل را متأثر می‌کند. در این هیجده سال، هر گاه از جلوی دانشگاه تبریز رد می‌شوم، ناخودآگاه ماجرای آن روز تلخ در ذهنم تداعی می‌شود و سؤالات بی شماری در فکرم نقش می‌بندد، که چرا چنین اتفاقاتی در یک کشور اسلامی رخ می‌دهد؟

چرا آن اتفاق تلخ روی داد و برگ سیاهی در کارنامه‌ی مدیریت کشور ثبت شد؟ چه کسانی از آن قائله و حادثه‌ی غمبار نفع بردند؟ چرا دو طرف درگیر به عقلانیت رجوع نکردند تا در فضای آرام و به دور از تنش، لب به اعتراض بگشایند؟ چرا دانشجویان به حرکات مشکوک عده‌ای که به دروغ از کشته‌ی دانشجویان دانشگاه تهران، اصفهان، مشهد و شیراز پشته ساختند، تا دانشجویان را تحریک کنند، توجه نکرده و با ساز آنان رقصیدند؟ چرا عده‌ای به نام حزب الله، فوج فوج جلوی دانشگاه تبریزجمع شده و با چوب و چماق برای دانشجویان خط و نشان کشیدند؟ مگر مملکت فاقد نیروی پلیس و امنیت بود؟ چرا مسوولین از اول صبح تا غروب آفتاب که طرفین درگیر همدیگر را آماج حملات خود قرار می‌دادند، کار جدی انجام ندادند تا در انتها آنچه نباید می‌شد، شد. البته حساب آقایان، دکتر پزشکیان (رییس وقت دانشگاه علوم پزشکی) و دکتر پورفیض (رییس وقت دانشگاه تبریز) جداست، چرا که آنان تا آخر ایستادند و تلاش کردند، تا از فاجعه‌ای که همانند آتش فشان در حال فوران بود، جلوگیری کنند.

در آن حادثه‌ی تلخ و خفت بار، یک جوان به ضرب گلوله از پای در آمد، که هرگز ضارب آن مشخص نشد و افکار عمومی، همچنان با سؤالات پر تعداد در آن باره مواجه است. عده‌ای به ناحق کتک خوردند، به دختران دانشجو توسط برخی اوباش در لباس مدافع انقلاب اهانت شد، رییس دانشگاه توسط بیوک تاریخی (معروف به توده بیوک آقا) مورد ضرب و شتم قرار گرفت، به نیروی انتظامی اهانت شد و برخی نهادها مورد تهمت قرار گرفتند و دهها صحنه‌ی دلخراش و تأسف آور دیگر.

چرا برخی جریانات از احساسات پاک مردم سوء استفاده می‌کنند؟ متاسفانه این رویه‌ی ناثواب همچنان ادامه دارد. چرا به جای تفکر، با احساسات درونی و زود گذر به، رخدادها ورود می‌کنیم؟ مگر دین ما یک لحظه تفکر را بهتر از عبادات هزار سال نمی‌داند؟ پس چرا تدین و تعقل بازیچه‌ی احساسات می‌شود تا زمینه‌ی سو استفاده برای برخی جریانات فراهم شود؟

این نوشته فارغ از هر گونه گرایش سیاسی، به بازگوی حقیقت (هر چند کوتاه)، پرداخت و نگارنده به‌عنوان دانشجوی آن دانشگاه تمام وقایع را با دیدگان اشکبار خود ثبت کرده و منش سیاسی خود را در آن دخیل نکرده و امانت دار آن وقایع است.

باشد که بعد از این با نصب العین قرار دادن نتایج زشت برخی حوادث و عملکرد بد، روی به عقلانیت بیاوریم تا تاریخ از ما به نیکی یاد کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا