گاردین: حضور فاشیست ها در اعتراضات اوکراین
تبلیغات رسانه های غربی در باره ی اعتراضات اوکراین یکی دیگر از نمونه های فضا سازی و جنگ روانی برای رسیدن به زیاده خواهی دولت های غربیست. پنهان سازی حضور جریانات نژادپرست و فاشیست در اعتراضات اخیر اوکراین به قدری پررنگ بود که روزنامه گاردین چاپ بریتانیا یک ماه پیش در مقاله ای به قلم سومس میلن به تحریف واقعیت ها در این باره اعتراض کرد که البته چنین یادداشت هایی بسیار اندک بود و حتی در این روزنامه نیز تکرار نشد.
به گزارش انصاف نیوز، ترجمه ی این مقاله که در شماره ۲۹ ژانویه (۹ بهمن ماه) گاردین و قبل از اشغال پارلمان توسط معترضین و برکناری یانوکوویچ چاپ شده در پی می آید:
در اوکراین، فاشیست ها، الیگارش ها و طرفداران پیوستن به غرب در کانون بحران قرار دارند. روایتی که در مورد تجمعات شهر کیف گفته میشود انطباق کمی با واقعیات دارد.
در چند ماه گذشته رسانههای غرب اعتراضات خیابانی در اوکراین را طبق دستورالعملی از قبل تمرین شده گزارش کردند: «کنشگران طرفدار دموکراسی به جنگ دولت مستبد رفتهاند و درخواست پیوستن به اتحادیه اروپا مطرح میشود در حالی که رئیس جمهور روسیه ولادمیر پوتین این آرزوی آنها را وتو کرده است». این داستانی است که ما بارها و بارها شنیده ایم، حداقل در انقلاب نارنجی مورد حمایت غرب در ده سال پیش. اما این با واقعیت فاصله دارد. عضویت در اتحادیه اروپا هرگز به اوکراین پیشنهاد نشده و به احتمال قریب به یقین نخواهد شد. در واقع مانند اتفاقات تابستان گذشته در مصر، رییس جمهوری که معترضین خواهان برکناریش هستند در یک انتخابات مورد قبول ناظران بینالمللی برگزیده شد. بسیاری از معترضین خیابانی مشتاق جدی رسیدن به دموکراسی نیستند.
شما پس از خواندن بسیاری از گزارش ها نخواهید دانست که ملی گراهای افراطی و فاشیست ها در کانون اعتراضات و حملات به مراکز دولتی بوده اند. یکی از سه گروه اصلی هدایتکننده اعتراضات حزب دست راستی «اسووبودا» به معنی آزادی است که رهبرش اوله تیانیبوک مدعیست مافیای یهودی-مسکویی اوکراین را کنترل می کند، حال آنکه سناتور جان مک کین ماه گذشته از حضور در نشستی مشترک در کیف با وی ابراز خوشحالی کرد. این حزب شهر لفیف را اداره می کند، که در اوایل این ماه راهپیمایی پانزده هزار نفره در یادبود رهبران فاشیست های اوکراین استفان باندرا برگزار کرد که در جنگ جهانی دوم همراه با نازی ها جنگید و در کشتار یهودی ها مشارکت کرد.
در هفتهای که آزادی اردوگاه آشوویتس توسط ارتش سرخ شوروی سابق گرامی داشته می شود، طرفداران کسانی که آن در آن جنایات دست داشتند در خیابانهای اوکراین توسط سیاستمداران غربگرا ستایش شدند. این در حالیست که حتی حزب «اسووبودا» هماکنون توسط گروههای تندروتری مانند «واحد راست» به حاشیه رانده شده است که خواستار یک انقلاب ملی شده و تهدید به یک جنگ داخلی طولانی مدت می کند.
اتحادیه اروپا تلاش کرد تا اوکراین را در امضای یک توافق نامه برای اعطای وام هایی در ازای اتخاذ سیاست ریاضت اقتصادی تحت فشار قرار دهد. اما ویکتور یانوکوویچ پس از پیشنهاد پوتین برای پرداخت کمک پانزده میلیارد دلاری مذاکرات را متوقف کرد و این منجر به شروع اعتراضات شد.
بین اوکراینی ها شکاف عمیقی در باره ی پیوستن به اروپا و اعتراضات ایجاد شده است، شکافی میان بخش شرقی به علاوه جنوبی (جایی که حزب کمونیست هنوز طرفدارانی دارد) با بخش غربی که به طور سنتی ملیگرا ها در آن نفوذ دارند. صنایع موجود در شرق به بازار روسیه وابسته اند و در صورت رقابت با اتحادیه اروپا فرو خواهند پاشید. هماکنون خط گسل تاریخی در قلب اوکراین قرار دارد، جایی که غرب از دهه نود تلاش میکند تا نفوذ روسیه را کاهش دهد و همزمان اوکراین را به پیوستن به ناتو ترغیب کند. رهبران انقلاب نارنجی ترغیب شدند تا ارتش اوکراین را به عراق و افغانستان ارسال کنند.
گسترش ناتو به سمت شرق از زمان وقوع جنگ گرجستان در سال ۲۰۰۸ و سپس انتخاب یانوکوویچ متوقف شد. اما هیچ شکی نیست که تلاش اتحادیه اروپا برای جذب اوکراین منطبق با استراتژی نظامی غرب است که در سخنان امروز دبیرکل ناتو به وضوح دیده شد. این واقعیت دلیل محکومیت فوری خشونت پلیس اوکراین توسط سیاستمدارانی مانند جان کری و ویلیام هیگ را برملا میسازد که چندین کشته برجای گذاشت، در حالی که در محکومیت کشتار چند هزار نفره پس از کودتای مصر خویشتن داری نشان دادند.
ممکن است یانوکوویچ در برخی اقداماتش دچار اشتباه شده باشد. او از طرف الیگارشی میلیاردرهایی حمایت می شده که کنترل منابع و شرکت های خصوصی شده بعد از فروپاشی شوروی را در اختیار دارند و هم اکنون از معترضین حمایت می کنند. در واقع یک تفسیر از مشکلات رییس جمهور اوکراین این است که الیگارشی موجود منافع کافی را برای ساختن دسته های قدرتمند داشته است.
این خشم ناشی از فساد فاحش، نابرابری، رکود اقتصادی، فقر و خشونت پلیس است که بسیاری از اوکراینی ها را به پیوستن به اعتراضات کشانده است. همچون روسیه، اوکراین نیز از مشکلات ناشی از شوک درمانی نئولیبرالی و خصوصی سازی پس ار فروپاشی شوروی سابق رنج می برد. بیش از نصف درآمد ملی کشور در پنج سال گذشته کاهش یافته و تا بهبود آن مدتها زمان لازم است.
گروههای اصلی اپوزیسیون و رهبران معترضین قادر به ارائه هیچ ابتکاری برای پایان وضعیت نیستند. یانوکوویچ تا کنون امتیازات گسترده ای به معترضان داده است: برکناری نخست وزیر، دعوت از رهبران اپوزیسیون برای پیوستن به دولت و لغو قوانین محدود کننده تجمعات در اوایل این ماه. اینکه این تلاشها سبب پایان اعتراضها خواهد شد به زودی مشخص می شود. اما ریسک گسترش بحران جدیست به طوری که چهرههای سیاسی از احتمال وقوع جنگ داخلی در کشور هشدار داده اند. قدمهای دیگری نیز هست که ممکن است به پایان بحران ختم شود، مانند ایجاد یک دولت ائتلافی فراگیر، برگزاری همهپرسی در مورد پیوستن به اتحادیه اروپا، تغییر سیستم حکومتی از ریاستی به پارلمانی و اعطای خودمختاری های گسترده تر.
فروپاشی اوکراین تنها یک امر صرفا داخلی اوکراین نیست. همراه با قدرت یابی چین که سلطه آمریکا در شرق آسیا را به خطر انداخته، شکاف در اوکراین پتانسیل آن را دارد که به قدرتهای خارجی سرایت کند و منجر به برخوردی استراتژیک شود. تنها اوکراینی ها می توانند بر این بحران غلبه کند. ادامه دخالت خارجی تحریک آمیز و خطرناک است.
انتهای پیام